جمادی در گفت و گو با خبرگزاری کتاب ایران (ایبنا)، درباره داستان «نقب» کافکا توضیح داد: این داستان کوتاه، از جاییکه آخرین اثر فرانتس کافکا پیش از مرگش است، در دوران پختگی و بلوغ فکری او نوشته شده و میتوان «نقب» را پختهترین و کاملترین داستان این نویسنده دانست. هرچند که این داستان هم همانند بسیاری دیگر از آثار این نویسنده نیمهتمام است.
اثر جدید جمادی با نام «نقب و تفسیر آن» توسط انتشارات شادگان در ۱۲۶ صفحه منتشر و هفته پیش روانه بازار کتاب ایران شده است.
این مترجم به این سوال که داستان «نقب» بارها ترجمه شده و چه نیازی به ترجمه جدیدی از آن وجود دارد پاسخ داد: زمانی که من این داستان را ترجمه کردم، هنوز هیچ ترجمهای از آن منتشر نشده بود ولی به علت مشکلات مالی ناشر، انتشار این کتاب به تعویق افتاد و اکنون بعد از چند سال به چاپ رسیده است. با این حالی چیزی که در این کتاب شاید قابل توجه باشد ترجمه داستان «نقب» نیست. چراکه اکنون در بازار کتاب ایران ترجمههای قابل قبولی از این داستان نیمهتمام کافکا وجود دارد و تفسیری که از این داستان در ادامه کتاب آوردهام، تنها چیزی است که انتشار آن را توجیه میکند.
وی درباره تفسیری که از این داستان در کتاب «نقب و تفسیر آن» منتشر کرده، توضیح داد: من این تفسیر را تنها با مطالعه و ترجمه داستان «نقب» ننوشتهام. این تفسیر در نتیجه مطالعه زندگینامه، تمام آثار، نامهها، یادداشتها و آثار فرانتس کافکا شکل گرفته است. با این وجود هرگز ادعا نمیکنم که تفسیر من حقیقت موجود درباره داستان «نقب» است.
جمادی که ۶ سال پیش کتاب «سیری در جهان کافکا» را نوشته و این اثر را اکنون برای چاپ دوم آماده کرده است، ادامه داد: هیچ مفسری نمیتواند ادعا کند که تفسیر او بیانگر حقیقت امری است که به آن میپردازد. اندیشه یا بیانی که درباره یک امر واقع شکل میگیرد، الزاما همان امر واقع نیست. مفسر یک اثر دستانی هم نمیتواند ادعا کند تفسیرش همان چیزی است که در ذهن نویسنده اصلی اثر بوده و اگر چنین ادعایی وجود داشته باشد باید گفت آن تفسیر از جایگاه خدایی ارایه شده است! با این حال هرچه میتوانستم برای تفسیر داستان «نقب» هزینه کردهام.
کافکا در داستان «نقب» فرانتس کافکا، ماجرای جانوری شبیه موش کور را تعریف میکند که برای رهایی از جهان بیرون، تصمیم میگیرد جای امنی برای خود در دل زمین تعبیه کند. این جانور همه وسایل لازم، سدهایی دفاعی و انبار آدوغه در پناهگاهش فراهم میآورد، اما جهان بیرون دوباره به سراغ او میآید و یک صدای سوت مانند ناخوشآیند و ممتد که منشای آن مشخص نیست آزارش میدهد. زندگی امن این جانور به هم میریزد و او به جستجوی این صدای ناخوشآیند راهی میشود.
به باور جمادی، این نویسنده در داستان «نقب» به نوعی داستان «قصر» خود را از نگاهی درونی دوباره نویسی کرده است. وی دراین باره یادآور شد: در «قصر» شخصیت داستان به دنبال قصری بیرونی است تا به آن راه پیدا کند ولی کاراکتر این داستان به دنبال آرامش درونی و پناهگاهی زیرزمینی است.
جمادی درباره جهان داستانی کافکا و کلیت آثار این نویسنده افزود: فرانتس کافکا نهتنها نویسنده یاس و ناامیدی و سیاهبینی نیست، بلکه پژوهشگر حق زندگی و واقعیت حیات است. آنچه در آثار این نویسنده سیاه جلوه میکند، همان سیاهی جهان پیرامون اوست. جهانی که اندکی پس از مرگ او به وحشیگری میرسد و اروپاییان که سرزمین خود را مهد تمدن میدانند، ناگهان به جان یکدیگر میافتند و به خون یکدیگر تشنه میشوند. جهان کافکا، وضعیت بیپناهی انسان غربی در قرن بیستم است که زندگی ایمن میطلبد. او هنرمندی به غایت متفکر است و پیامهای او نه به شیوه روانشناسان سطحی بلکه با قلم یک متفکر متعهد نوید امیدواری و خوشبینی میدهد
فرانتس کافکا در ۳ ژوئیه ۱۸۸۳ میلادی در پراگ، پایتخت جمهوری چک که در آن روزگار بخشی از امپراتوری اتریش به حساب میآمد، متولد شد.
علی رغم وصیت این نویسنده مبنی بر نابود کردن تمام آثارش، داستانها و رمانهای او اغلب پس از مرگش به انتشار رسیدند که آنها را در زمره پر آوازهترین آثار ادبیات غرب قرار میدانند.از اين نويسنده چیزی در حدود 9 داستان کامل و سه رمان نیمه تمام باقی مانده است.
این نویسنده که در رشته حقوق تحصیل کرده است، در عمر خود تنها به کار دفتری پرداخت و کارمندی یک دفتر حقوقی و کار برای یک شرکت بیمه را تجربه کرد و در طول عمر خود هرگز به عنوان نویسنده مطرح نشد. تنها افتخار کافکا در دوران زندگیاش، ابداع «کلاه ایمنی» برای کارگران بود و یک مدال افتخار برای او به ارمغان آورد.وی در طور زندگی کوتاه ۴۱ ساله خود، به عضویت در برخی کانونهای ادبی علاقه داشت و گاهی به فعالیتهای نمایشی در تئاتر میپرداخت.
کافکا در سال ۱۹۱۷ به سل دچار شد و مدت طولانی در بستر ماند و سرانجام در سال 1924 بر اثر همین بیماری در شهر وین، دیده از جهان فرو بست.
مشهورترین آثار کافکا داستان کوتاه مسخ (Die Verwandlung) و رمان ناتمام قصر (Das Schloß) هستند.به فضاهای داستانی که موقعیتهای پیش پا افتاده را به شکلی نامعقول و فرا واقع گرایانه توصیف میکنند. این موقعیتها که در آثار کافکا بسیار به چشم میخورند، به فضاهای «کافکایی» معروف شدهاند.
برخی نوشتههای کافکا را آثاری مذهبی میدانند و عدهای نیز این نوشتهها را به مکاتب ادبیای همچون رئالیسم، رئالیسم جادویی، مدرنیسم و یا اگزيستينسياليسم نسبت میدهند.
کافکا پیش از آمادهسازی و در برخی موارد حتی پیش از به پایان رساندن بعضی از نوشتههایش از دنیا رفت،بنابراین رمانهای قصر ( که وسط یک جمله تمام میشود و در مورد تعلق داشتن یا نداشتن قسمتهایی از متن به اثر ابهام وجود دارد)، محاکمه (که فصول آن شماره ندارند و بعضی از آنها ناتمام ماندهاند) و امریکا (کافکا نام مردی که ناپدید شد را برای آن انتخاب کرده بود) همه توسط ماکس برود آماده و چاپ شدند.
به نظر میرسد برود هنگام کار روی دستنوشتهها اجازه دخل و تصرفهایی را به خود دادهاست (جابهجا کردن فصلها، تغییر زبان آلمانی و تصحیح نقطهگذاری) و بنابراین متن اصلی آلمانی که چاپ نشد، تغییر داده شدهاست. نسخههای ویرایش شده توسط برود اغلب نسخه نهایی (Definitive Edition) نامگذاری میشود.
پس از پایان جنگ جهانی دوم، مالکوم پیسلی توانست اکثر دستنوشتههای کافکا را جمعآوری کند و در سال ۱۹۶۱ در اختیار کتابخانه بودلی آکسفورد قرار دهد.متن «محاکمه» نیز بعدها در حراجی خریداری شد و در اختیار بایگانی ادبی آلمان قرار گرفت.
پیسلی گروهی برای بازسازی رمانهای آلمانی تشکیل داد و ناشر آلمانی اس فیشر ورلاگ آنها را مجددا چاپ کرد. خود پیسلی بر انتشار قصر و محاکمه (چاپ هر دو در ۱۹۸۲) و یکی از همکارانش بر انتشار امریکا (چاپ ۱۹۸۳) نظارت کردند. این نسخهها اغلب نسخه منتقدان (Critical Edition) یا نسخه فیشر نامیده میشوند.
این نویسنده در ایران برای اولین بار توسط حسن قائمیان و ترجمه داستان «گروه محکومین» صورت گرفت. پس از آن صادق هدایت ترجمههایی از آثار این نویسنده از جمله داستان «مسخ» را منتشر کرد و تفسیری بر روی این آثار نوشت. سپس مترجمینی چون جلال الدین اعلم و برخی دیگر از مرتجمان زبان انگلیسی، آثار کافکا را توسط زبانهای واسطه به فارسی ترجمه کردند، به طوری که از آثار این نویسنده در ایران، گاهی بیش از ۱۰ ترجمه وجود دارد.
داستان «نقب» اثر فرانتس کافکا، نویسنده آلمانی زبان اهل چک، با ترجمه سیاوش جمادی به همراه تفسیر این مترجم بر داستان، منتشر شد. جمادی «نقب» را پختهترین اثر کافکا میداند.\
نظر شما