چهارشنبه ۱۹ مهر ۱۳۹۶ - ۰۹:۵۷
انتقاد موسوی‌گرمارودی از وضعیت آرامگاه امیری‌فیروزکوهی

امروز 19مهرمصادف با سالروز درگذشت کریم امیری‌فیروزکوهی شاعر و پژوهشگر فقید کشورمان است. علی موسوی‌گرمارودی معتقد است او از بزرگان و از برجسته‌ترین شاعران کشور ما بوده‌ است.

علی موسوی گرمارودی شاعر و پژوهشگر در گفت‌وگو با خبرگزاری کتاب ایران(ایبنا) درباره امیری‌فیروزکوهی گفت: استاد امیری‌فیروزکوهی بی‌نیاز از این است که من ایشان را معرفی کنم، ایشان یکی از اساتید بزرگ و از شاعران برجسته کشور ما و علاقمند به سبک هندی بود. به صائب به طور خاص خیلی علاقه داشت و خود غزل را بسیار خوب می‌گفت همچنان که قصیده را هم.
موسوی گرمارودی که از حاضران همیشگی محافل ادبی امیری‌فیروزکوهی بوده درباره این محافل نیز توضیح داد و گفت: محفلی که داشتند هفته‌ای یک روز بود. مدتی سه‌شنبه‌ها و مدتی دیگر دوشنبه‌ها بعد از ظهرها در منزل خودشان مجلسی داشتند. اهل ادب خدمتشان می آمدند و از حضور ایشان استفاده می کردند. ما هم به قول اهل ادب در صف نعال یا به قول حافظ در پای ماچان از محفلی که ایشان با ادبای آن زمان داشتند استفاده می کردیم.
شاعر «خط خون» از شخصیت‌هایی که در این محافل حضور داشتند اینگونه نام برد: از اشخاصی که یادم هست غالبا آنجا حضور داشتند استاد بزرگوار رعدی‌آذرخشی، استاد بزرگوار احمد مهدوی‌دامغانی، استاد بزرگوار سیدجعفر شهیدی و گاهی داماد خودشان استاد دکتر مظاهر مصفا می‌آمدند و دیگر اساتید دانشگاه و ادبا و هنرمندان بودند.
وی ادامه داد: خود ایشان بی گمان در درس‌های حوزوی به حد اجتهاد رسیده بود و غیر از فقه، اصول و ادبیات عرب که درآنها بسیار خوب و مسلط بود، در فلسفه هم صاحب نظر بود. همینطور دستی هم در موسیقی داشت. خاطرم هست مرحوم محجوبی گاهی آنجا پیش ایشان می آمد و به خاطر همین علاقه ای که استاد به موسیقی داشت بسیاری از هنرمندان مطرح حاضران همیشگی آن محافل بودند.
گرمارودی این مجالس را به گونه‌ای کلاس درس برای جوان‌ترها توصیف کرد: این مجلس به خصوص برای جوان‌ترهایی مثل ما یک کلاس آموزشی و به گونه‌ای دانشگاه بود. ایشان اخلاق پیامبرانه‌ای داشت، با اینکه مجلس خیلی سنگین‌تر از حد ما بود اشعار را به اقتراح می گذاشت و ما جوان ها هم گاهی شرکت می کردیم، به ما اجازه می‌داد شعرهایمان را ارائه کنیم و ما را تشویق و همراهی می‌کرد. بنده برای ایشان قصیده ای عرض کرده بودم با مطلع «فیروز بود کوه دماوند و کردرش/کاستاده چون امیری در پیش لشکرش»که ایشان درمقابل یک دوره تفسیر میبدی را به عنوان صله به من داد. این کارها درواقع به نوعی زیر بال جوان‌ترها را گرفتن و استادی‌کردن مهربانانه بود و مهربانانه‌تر اینکه با یک غزل شیوا قصیده من را پاسخ داد و الحق غزل خوبی هم هست:
پایم از حلقه یاران به دگر سوی نرفت 
حلقه انس کم از حلقه زنجیر نبود
مرغ حق را دهن آلوده نمی بود به خون
سخن حق اگر اینگونه گلوگیر نبود
شعر گرم تو امیر از دم گرمارودی است
ورنه در گفته او این همه تفسیر نبود...

موسوی گرمارودی در پایان سخنانش از وضعیت تاسف‌بار آرامگاه استادش گلایه کرد : ایشان در روزی مثل امروز درگذشت و در ایوان شرقی امامزاده طاهر در شهرری به خاک سپرده شد منتها متاسفانه بعدا وقتی آن قسمت بیرون ایوان شرقی امامزاده طاهر را خراب کردند و جزو حرم مطهر امامزاده شد، دیگر آن صورت آرامگاه از حالت اصلی خارج شد و فقط یک اسم کوچک روی یکی از آن سنگ های مرمر حک شد که تمام آن رواق را با آن سنگ پوشانده‌اند. قبلا سنگ کامل بود و نام و تاریخ وفات و... همه نوشته شده بود، اما بعدها همه اینها برداشته شد و نه تنها ایشان بلکه همه کسانی که در آن ایوان به خاک سپرده شده بودند را با یک سنگ مرمر فرش کردند. در حال حاضر فقط یک اسم کوچک، خیلی ریز روی آن نوشته شده و حتی به شاعر بودن او نیز اشاره نشده و این جای تاسف بسیار دارد. امیری فیروزکوهی بی‌گمان از بزرگان و از برجسته ترین شاعران کشور ماست و جا داشت این کار را نمی‌کردند.


 

نظر شما

شما در حال پاسخ به نظر «» هستید.

برگزیده

پربازدیدترین

تازه‌ها