چهارشنبه ۱ مرداد ۱۳۹۳ - ۰۹:۴۸
شاکری: وقتی نقد تاثیری در تجارت کتاب نداشته باشد عملا اهمیتی پیدا نمی‌کند

احمد شاکری، داستان‌نویس و منقد ادبی با بیان این‌ نکته که متاسفانه نقد در جامعه ما از اعتبار، جایگاه و ارزش لازم برخوردار نیست، گفت: جریان‌ نقد در جامعه با موانع متعددی مواجه است که امیدوارم مسوولان مربوطه برای رفع آن‌ها اقدام کنند.

شاکری در گفت‌وگو با خبرنگار خبرگزاری کتاب ایران(ایبنا) در این باره اظهار کرد: کتاب، طیف گسترده‌ای مخاطب دارد. همه این مخاطبان به متنی که مطالعه می‌کنند، واکنشی متفاوت دارند؛ مُراد از نقد، واکنش مخاطبان به کتاب نیست بلکه مقصود از نقد، بیانی با چارچوب‌ها و اسلوب‌های خاص است.

وی توضیح داد: در هر صورت هر مخاطبی به کتابی که مطالعه می‌کند، هم واکنش عقلی و استدلالی دارد و هم واکنش احساسی. آن‌چه  اهمیت دارد این است که در ساختار نقد نوع بیان، استدلالی است یعنی واکنش‌های عاطفیِ صرف از سوی مخاطبان در حوزه نقد تعریف نمی‌شود.

این منقد ادبی با بیان این‌که متاسفانه در جامعه ما جریان‌های نقد به معنای واقعی شکل نگرفته‌ است، گفت: مُرادمان از جریان‌های نقد، یک طیفی از نقدهایی است که به لحاظ محتوایی و رویکرد، با هم، همسویی دارند و قدرت تاثیرگذاری لازم در جریان‌های ادبی را دارند.

شاکری با اشاره به موانع جریان‌های نقد، اظهار کرد: نهادینه نشدن روحیه نقدپذیری از جمله این موانع است؛ به این معنا که روحیه نقدپذیری به‌ویژه در نویسندگان و ناشران و کسانی که همراه و هم رای آن‌ها هستند، نهادینه نشده است. البته این معضل دلایلی دارد که از آن میان می‌توان به این موضوع اشاره کرد که هنوز در ذهنیت جامعه جا نیفتاده است که نقد به معرفی بیشتر اثر می‌انجامد. اگر این قانون را بپذیریم در آن صورت است که تعداد نقدهای وارده بر یک اثر بیشتر از تعداد شمارگان آثار خواهد بود.

این داستان‌نویس ادامه داد: بدون تردید نقدهایی که علیه آثار نوشته می‌شوند، تاثیرشان در معرفی آثار موثرتر و قوی‌تر از نقدهایی است که در راستای موافقت با آثار نوشته می‌شوند.

وی اظهار کرد: نبود پیوند منطقی میان نقد و تجارت کتاب از دیگر موانع جریان نقد به شمار می‌آید؛ به این معنا که در کشور ما متاسفانه نقد، هیچ‌گونه تاثیری بر فروش یا عدم فروش آثار ندارد.

شاکری توضیح داد: وقتی نقد تاثیری در تجارت کتاب نداشته باشد عملا اهمیتی در این حوزه پیدا نمی‌کند چون بودن یا نبودنش تاثیری در فروش یا عدم فروش اثر، شمارگان کتاب و اقبال عمومی از کتاب ندارد.

این منتقد ادبی افزود: از دیگر موانع جریان نقد می‌توان به نبود امنیت روانی و شغلی منتقدان اشاره کرد. به این معنا که اگر منتقدی براساس اسلوب و رویکرد خود به نقد کتابی بپردازد، بدون تردید مخالفانی خواهد داشت در نتیجه این مخاطبان، امنیت روانی منتقد را با وارد کردن یک سلسله اتهامات به وی، سلب می‌کنند. در چنین اوضاعی منتقد منزوی می‌شود و به مراتب امنیت شغلی نیز نخواهد داشت.

وی کم‌کاری دانشگاه‌ها در حوزه نقد را از دیگر موانع جریان نقد دانست و گفت: متاسفانه پایان‌نامه‌های دانشگاهی در حوزه نقد بسیار ضعیف عمل کرده‌اند. مهم‌تر این که متاسفانه دانشگاه‌ها از ادبیات ما عقب‌ترند و فضای بسته‌ای در دانشگاه‌ها حکفرماست. متاسفانه دانشگاه‌ها قدرت تعامل با جامعه مخاطبان را از دست داده‌اند. به هین دلیل است که جریان نقد شکل نمی‌گیرد.

شاکری با بیان این‌که متاسفانه جایگاه مستقلی برای نقد، شناسایی نشده است، گفت: مسوولان نهادهای فرهنگی دولتی و خصوصی باید با هدف ترویج فرهنگ نقد در کشور، در کنار جوایز و جشنواره‌هایی که برگزار می کنند به این موضوع بپردازند و بر  آثار برگزیده سرمایه‌گذاری کنند تا زمینه برای نقد این‌گونه آثار توسط منتقدان فراهم شود.

این داستان‌نویس با بیان این موضوع که عبارت «هر نویسنده‌ای منتقد هم هست اما لزوما هر منتقدی نویسنده نیست» به اشتباه در جامعه رواج یافته است، اظهار کرد: متاسفانه در جریان نقد، نویسندگان جای منتقدان را گرفته‌اند. یعنی در مجالس نقد کتاب به وفور مشاهده می‌شود که شان نویسنده با شان منتقد مخلوط می‌شود؛ به عبارت دیگر شاهدیم که در چنین جلساتی نویسندگان به نقد آثار می‌پردازند در حالی‌که نقد یک حرفه تخصصی است و صاحب خود را می‌طلبد.

وی ادامه داد: «فقدان مکتب بومی در نقد» از دیگر موانع جریان نقد است؛ نقد خودش رویکرد ویژه‌ای دارد و متاثر از فلسفه خاصی است. متاسفانه در جامعه ما چنین مکتب بومی در حوزه نقد وجود ندارد. ما نتوانسته‌ایم به طور مثال از حکمت متعالی ملاصدرا مکتب نقدی را تعریف کنیم. بنابراین، در مکاتب فعلی و جاری نقد، عمدتاً نقدها همه ترجمه‌ای و ناشی از یک دیدگاه غرب‌گرایانه هستند. در نتیجه چنین نقدهایی تناسبی با مخاطب امروز ندارند. همچنین این نقدها هیچ‌گونه تناسبی با باورها و انتظارات جامعه ادبیات به‌ویژه انقلاب اسلامی ندارند؛ این بیگانگی تناسب نقد با نیازها باعث شده است تا جریان نقد شکل نگیرد.

شاکری نبود سرمایه‌گذاری در پرورش نقد را از دیگر موانع جریان نقد عنوان کرد و گفت: در طول این سال‌ها هزینه‌های زیادی برای تربیت نویسنده‌ها صورت گرفته است اما سوال این‌جاست که چقدر برای پرورش منتقد سرمایه‌گذاری شده است؟! این گمان که تصور می‌کنیم ادبیات ما فقط با نویسنده رشد می‌کند و سهمی برای منتقد در این عرصه قائل نیستیم، بسیار اشتباه است چرا که نتیجه‌اش ضعف جریان نقد است.

این منتقد ادبی افزود: کم‌توجهی اصحاب رسانه و مطبوعات به نقد نیز از دیگر موانع جریان نقد در جامعه است. واقعاً چقدر مطبوعات و رسانه‌های ما تریبون خود را در اختیار نقد قرار داده‌اند و چقدر نقد ادبی را دغدغه خود می‌پندارند؟! با ابراز تاسف باید بگویم که این سهم بسیار اندک و ناچیز است.

این داستان‌نویس توضیح داد: جریان نقد یک جریان طبعی است یعنی اگر جشنواره‌ای آثاری را برگزیده کند، تازه منتقدان به این فکر می‌افتند که به نقد این‌گونه آثار بپردازند! هیچ وقت جریان نقد نتوانسته خودش در این زمینه پیش قدم شود.

شاکری عنوان کرد: فقدان جریان نقد آثار سوء زیادی دارد که یکی از آن‌ها رکود مطالعه مردم است؛ مردم ما خیلی کم، بد و سطحی کتاب می‌خوانند. عموما نگاه مخاطبان داستان، سطحی است و درک عمیقی از ادبیات در کشور وجود ندارد. بنابراین، می‌توان نتیجه گرفت که نسبت مستقیمی میان لذت از مطالعه، درک عمیق از مطالعه و میزان مطالعه وجود دارد.

وی با اشاره به دیگر آثار سوء فقدان جریان نقد در جامعه گفت: این فقدان باعث یکه‌‌تازی ژورنالیسم ادبی می‌شود؛ به این معنا که اگر خوراک ادبی در حوزه نقد و تحلیل به جامعه تزریق نشود، آن‌گاه پای ژورنالیسم‌های ادبی و ناشران به این عرصه باز می‌‌شود و به شیوه‌ای ناصحیح این خلاء را پُر می‌کنند. در چنین وضعیتی ما به‌وفور شاهد انتشار نقدهای سفارشی و جانبدارانه خواهیم بود.

نظر شما

شما در حال پاسخ به نظر «» هستید.

برگزیده

پربازدیدترین

تازه‌ها

اخبار مرتبط