سه‌شنبه ۲۱ خرداد ۱۳۹۸ - ۱۰:۲۸
کاسبان عاطفه و احساسات در حوزه نشر!

حسن عشایری معتقد است صف بستن نوجوانان و جوانان برای امضا گرفتن از نویسنده، اصالتِ مساله کتاب و مطالعه را از بین می‌برد و در این میان، برخی از احساسات جوانان بهره‌گیری اقتصادی می‌کنند.

به گزارش خبرگزاری کتاب ایران (ایبنا)،  تاثیر گرانی کاغذ و سایر اقلام و خدمات چاپ، در بازار نشر تاثیر مستقیم داشته و دوستداران کتاب را با مشکلات زیادی مواجه ساخته است. اما با وجود موانعی که پیش روی مخاطبان واقعی کتاب وجود دارد، در سال‌های اخیر شاهد انتشار کتاب‌های قابل توجهی بوده‌ایم که خریداران برای به‌دست آوردنشان، حتی سفرهای استانی را به جان خریده و ساعت‌ها در صف می‌ایستند تا کتاب و امضای نویسنده مورد علاقه خود را تهیه کنند.

جوانانی و غالبا نوجوانانی که شاید تا به حال در هیچ صفی انتظار نکشیده‌اند، به‌راحتی انتظار چندین ساعته را قبول می‌کنند تا به جشن امضای نویسندگانی که شاید برای بسیاری از گروه‌های کتابخوان قدیمی ناشناخته‌اند و آثارشان بعضا از نگاه کارشناسان و منتقدان محلی از اعراب ندارد، برسند و بتوانند عکسی سلفی با او داشته باشند و در فضای مجازی منتشر کنند. اینکه چطور برخی با آثاری نه چندان ماندگار می‌توانند در مدت کوتاه میان گروهی از افراد جامعه شناخته شوند، شاید به قدرت فضای مجازی و نفوذ آن در میان نوجوانان و جوانان بازگردد. 



در بررسی این پدیده در حوزه کتاب و نشر، پاسخ به این سوال می‌تواند کارگشا باشد: «چه روندی موجب شکل‌گیری علاقه گروهی و به‌ویژه جوان‌ها به این سبک از نویسندگان می‌شود؟»؛ سوالی که پاسخ آن را در گفت‌وگویی کوتاه با حسن عشایری، عصب‌شناس و روان‌شناس عصبی پی‌گیری کردیم:

بروز نیازهای کاذب در حوزه مطالعه؛
جامعه به طرف اتومایز شدن می‌رود
نمایشگاه بین‌المللی کتاب تهران از رویدادهایی است که در آن می‌توان شاهد تشکیل صف برای نویسندگان، شاعران و ترانه‌سراهایی بود که کمتر شناخته‌شده‌اند. حسن عشایری که خود در نمایشگاه کتاب شاهد تشکیل صف‌های طولانی برای سلفی گرفتن با نویسنده‌ای مشهور در دنیای مجازی بوده است، این پدیده و شیوع آن را یک آسیب اجتماعی می‌داند.

وی در این‌باره به ایبنا گفت: جامعه ما به طرف اتومایز شدن می‌رود، یعنی فرد تنها به‌دنبال کسب هویت و شخصیت برای خودش است؛ شخصیتی که بیرون از جمجمه ساخته می‌شود و طی آن فرد خود را در آینه دیگران می‌شناسد.

نیاز کاذب مخاطبان و از بین رفتن اصالت مساله
این متخصص با اشاره به شکل‌گیری نوعی رابطه همبستگی و همدلی و تا حدی همانندسازی میان نوجوانان و هنرمندان، توضیح داد: این رابطه باعث از بین‌ رفتن اصالت اصل مساله برای مخاطب می‌شود.

وی توضیح داد: نمی‌توان منکر جذابیت افرادی که مقداری در جامعه مطرح هستند، برای جوانان بود؛ به‌ویژه وقتی به وسیله رسانه‌ها در فضای مجازی مطرح می‌شوند اما اینکه مردم بیایند برای گرفتن امضا و دیدن یک نفر مسیر و زمانی طولانی صرف کنند، نیازی کاذب است. این نیاز کاذب در مباحث آسیب‌شناسی، به‌عنوان یک آسیب مطرح است و مساله مثبتی نیست.
 
به گفته این نورولوژیست، علاقه به دریافت امضا از نویسندگان مطرح هم رفتاری مثبت نیست؛ چراکه هدف آن نویسنده واقعی از خلق اثر، جمع کردن مردم برای امضا کتاب نبوده‌ است. او در این‌باره گفت: نویسنده اثری را خلق می‌کند تا افراد بخوانند و نقد کنند؛ نه اینکه دیگران از او امضا و عکس بگیرند.

وی افزود: در گذشته می‌‌شد امضای نویسنده را در کتابخانه نگهداری کرد و با آن به دیگران پز داد اما دیگر از آن‌ زمان‌ها گذشته؛ حداقل در کشورهای پیشرفته چنین مسائلی قدیمی شده است.
 
در جستجوی هویت دیگر
عشایری علاقه به امضا یا سلفی گرفتن از هنرمندان، نویسندگان و افراد مشهور را نوعی جستجوی هویت برای آنان دانست و گفت: در این رفتار نوعی هیجان، همانندسازی و دلبستگی وجود دارد.

وی افزود: نمونه‌های دیگری از این رفتار را در ورزش پیدا می‌کنید؛ برای مثال در اتاق جوانان عکس بزرگان ادبیات بر روی دیوار نیست و شاید اصلا آ‌ن‌ها را نشناسند، اما عکس ورزشکاران بر دیوار اتاقشان چسبیده است.
 
به گفته این روانشناس عصبی علاقه به گرفتن امضا و عکس سلفی در میان‌سالی و کهن‌سالی جایش را به درد غربت و عواطف نوستالژیک می‌دهد. نسل جوان مشخصا در جستجوی هویت دیگری است که به این مسائل روی می‌آورند.
 
کاسبان عاطفه و احساسات
عشایری با بیان اینکه همواره افرادی هستند که از احساس نوجوانان و جوانان سوءاستفاده کنند، ادامه داد: در چنین شرایطی، برخی از احساسات جوانان بهره‌گیری اقتصادی می‌کنند.
 
او با خطرناک خواندن شکل‌گیری چنین رفتارهایی در جوانان بیان کرد: ممکن است نوجوانان و جوانان، شیفته فردی شوند و این خود نوعی فتیشیزم است؛ مانند بت‌پرستی. این افراد برای جوانان جایگاه بت را پیدا می‌کنند که خیلی خطرناک است. در روانشناسی به این مساله «یادگاردوستی» می‌گویند.
 
پیشتر در پرونده «توسعه ابتذال در بازار نشر» منتشر شده است:


مرادی: تعداد پدیدآورندگان متخصص کمتر از پروانه‌های نشر است


وقتی لومپن‌ها در نقش ناشر، نویسنده و مترجم وارد میدان می‌شوند

ناشرانی که چشمشان به تعداد فالوئرهای نویسنده است

 

نظر شما

شما در حال پاسخ به نظر «» هستید.

برگزیده

پربازدیدترین

تازه‌ها