دوشنبه ۲۹ آذر ۱۳۸۹ - ۱۱:۰۱
آثار آموزشي حوزه موسيقي؛ از كپي‌كاري تا استانداردسازي

چاپ و نشر كتاب‌هاي آموزشي حوزه موسيقي دغدغه بسياري از هنرمندان است كه خواستار استانداردسازي اين متون براي جلوگيري از كتاب ساز‌ي‌اند. «ايبنا» درباره اوضاع اين متون با چند تن از هنرمندان و كارشناسان اين حوزه به گفت‌وگو نشست. این گزارش خلاصه‌ای از نظرات این متخصصان را گردآورده است.\

به گزارش خبرگزاري كتاب ايران(ايبنا)، تاكنون كتاب‌هاي آموزشي در حوزه موسيقي به ضرورت نوشته و يا ترجمه شده است ولي اين آثار كافي نيست و نيازمند بررسي و كارشناسي متخصصان اين حوزه است.

بيشتر هنرمندان هنر موسيقي معتقدند افرادي كه كتاب آموزشي مي‌نويسند تخصص كتاب‌نويسي و يا علم انتقال دانش را ندارند و به طور كلي در اين زمينه فقيريم. تاكيد اهالي موسيقي بر اين است که افرادي كه تصميم دارند كتاب آموزشي موسيقي بنويسند بايد بسيار خوب اين حوزه را بشناسند. 

زير و بم كتاب‌هاي آموزشي حوزه موسيقي سوژه‌اي بود كه با چند تن از هنرمندان و كارشناسان اين حوزه در ميان گذاشته شد. بخش‌هايي از آن در گزارش زير ارايه شده است. شرح اين سخنان را مي‌توانيد در «ايبنا» بخوانيد.

كنترلي بر كتاب‌هاي آموزش موسيقي نيست
محمدرضا لطفي معتقد است وضعيت كتاب‌هاي آموزشي اگرچه نسبت به گذشته بهتر شده، ولي متاسفانه هيچ كنترلي در این حوزه وجود ندارد. وی پیشنهاد می‌کند استادان در قالب یک شورا بر کیفیت کتاب‌های آموزشی موسیقی نظارت کنند. 

لطفي مي‌گويد براي بررسي موسيقي بايد به ريشه آن توجه كرد. بايد متخصصاني زير نظر يك مركز پژوهشي دور هم جمع شوند و براي علم نظري موسيقي تحقيقات تاريخي انجام دهند. 

وي سهم عمده كتاب‌هاي موسيقي را ترجمه مي‌داند و مي‌افزود: منابع بسيار زيادي درباره موسيقي اسلامي و ايراني در كتابخانه‌هاي بيرون از مرزهاي ايران موجود است كه حتي به جمع‌آوري اين آثار و تهيه نسخه‌اي از آن در ايران فكر نكرده‌ايم.

مولف و مترجم خوب كم داريم و منتقد بد فراوان
عليرضا مشايخي با بيان اينكه مولف و مترجم خوب كم داريم و منتقد بد فراوان، اظهار داشت: مدرسي را مي‌شناسم كه در كلاس،‌ موسيقي مدرن را به سخره مي‌گيرد؛ ولي كتابي درباره موسيقي مدرن منتشر كرده است.

به اعتقاد وي در زمينه كتاب‌هاي آموزشي و تربيتي موسيقي و محيط هنري آن، بسيار فقيريم.

مشايخي درباره آثار آموزشي موسيقي كلاسيك توضيح داد و افزود: در اين زمينه بيشتر با ترجمه‌هايی برخورد مي‌شود كه براي دانشجوي خارجي نوشته شده است. اين در حالي است كه حوزه اطلاعاتي موسيقي براي يك دانشجوي انگليسي با دانشجوي ايراني بسيار متفاوت است و اين موضوع موجب مي‌شود كه به ويژه در منطقه فرم‌شناسي بسياري از آثار تبديل به متون نامفهوم شوند.

وي گفت: بسياري از اين آثار توسط افرادي ترجمه شده كه با زبان فارسي مشكل دارند؛ حتي برخي از مترجمان براساس كمبود كتاب درباره مسايل فني به ياد ترجمه متون موسيقي مي‌افتند بدون اينكه تحصيلات موسيقايي داشته باشند. 

آذرسينا: ابتذال موسيقي از آموزش نسنجيده و ناسالم است

مهدي آذرسينا مي‌گويد به طور کلی کتاب‌هايی که در حوزه آموزش موسیقی تالیف و منتشر می‌شوند را به چند دسته می‌توان طبقه‌بندی کرد. نخست کتاب‌هايي که متدند و منظور از تهیه آنها دقیقا تعلیم نوازندگی یک ساز است و یا آموزش گروهی خاص را در زمینه کل موسیقی در نظر دارد. کتاب‌هايی که جنبه شناخت تئوریک در زمینه موسیقی دارند و آثاري که در حاشیه قرار دارند و می‌شود گفت ظاهرا کمک آموزشی‌اند. 

وي معتقد است آنچه موسیقی امروز ما را تا اين حد آشفته کرده است و در یک کلام می‌شود گفت که هجوم ابتذال با تمام شدت انجام شده است و ارتباط چندانی هم با هجوم فرهنگی مصطلح ندارد، همین نبود آموزش سنجیده و سالم است. در هر مجلسی در هر جمع خانوادگی در معابر و داخل مکان‌های عمومی اغلب صداهايی که به نام موسیقی شنیده می‌شود مظهر و نمود کامل ابتذال است و به تمام معنی بی‌مايه است.

به گفته آذرسينا، در هر کدام از این بخش‌ها کارهايی که انجام شده متفاوت است. آثاري برای آموزش سازها نوشته شده که ظاهرا فرم متد دارد؛ ولی از آنجا که نویسنده به روش متدنویسی آشنا نیست کار نقص بسیاری دارد و چون در موسیقی ما از این نظر چندان کاری نشده است به هر حال مورد استفاده معلمان و هنرجویان قرار می‌گیرد و آسیب قابل توجهی هم به اوضاع بی‌سامان موسیقی وارد می‌کند.

آثار آموزشي حوزه موسيقي مطالب يكديگر را نفی مي‌كنند
شاهين فرهت با بيان اينكه آثار آموزشي حوزه موسيقي مطالب يكديگر را رد مي‌كنند، توضيح داد: در يك كتاب‌ آموزشي ويژه يك ساز، پيشنهاد هايي ارايه مي‌شود كه در كتاب آموزشي ديگر درباره همان ساز مطالب قبلي نفي شده است. در يك كتاب مكتبي جايز دانسته شده که در كتاب ديگر روا نيست.

به اعتقاد وي، بسياري از مطالب كتاب‌هاي آموزشي حوزه موسيقي تثبيت نشده؛ هر چند زحمات خوبي هم در تاليف كتاب‌هاي آموزشي صورت گرفته كه نيازمند بررسي است.

كتاب‌هاي آموزشي موسیقی، کپی است
به اعتقاد مصطفي كمال‌پورتراب، كتاب‌هاي آموزشي در حوزه موسيقي تقليد آثار ديگري است. حتي افرادي كه ادعا دارند كتاب سطح بالاتري نوشته‌اند و به خود مغرورند عين مطلب كتاب‌هاي خارجي را كپي كرده‌اند.

وي مي‌گويد حتي خود اين افراد خيلي از اصطلاحات فني موسيقي را درك نمي‌كنند و بدون اينكه دليل بیاورند چرا خوب است و چرا بد، اين آثار را آموزش مي‌دهند از اين رو شاگردان مسايل زيادي را در زمينه موسيقي ياد نمي‌گيرند.

كمال‌پورتراب با بيان اينكه آموزش در كشور ما امري پيچيده و وسيع است و بسياري از معلمان ابتكاري ندارند و نكاتي را نمي‌دانند، اظهار داشت: شاگردان موسيقي به لحاظ تئوري موسيقي ضعيف‌اند و نمي‌دانند قواعد را چگونه بايد رعايت كرد.

استادان موسيقي فقط كتاب خود را معرفي نكنند
بهروز وجداني معتقد است استادان بايد در كنار كتاب خود متون ديگر را به هنرجويان معرفي كنند تا آموزش و يادگيري از تك بعدي خارج شود.

وي مي‌گويد در بخش كتاب‌هاي آموزشي حوزه موسيقي مي‌توان اين متون را به چند دسته تقسيم كرد. كتاب‌هاي آموزشي كه در بخش آموزش رسمي كشور تدريس مي‌شود و آثاري كه در بخش آموزش غير رسمي قرار مي‌گيرد.

وجداني توضيح داد: در بخش آموزش رسمي كشور مثل مقاطع هنرستان و دانشگاه آثاري از سوي معلمان براي خواندن تعيين مي‌شود و خارج از آن بستگي به هنرجويان دارد كه چه كتابي را مطالعه كنند.

وي ادامه داد: كتابي كه از سوي مدرسان به هنرجويان معرفي مي‌شود خالي از ايراد و اشكال نيست؛ ولي چون خود استادان در دوران دانشجويي اين كتاب‌ها را خوانده‌اند با اين متون انس و الفتي دارند. از اين رو همان كتاب را به ديگران معرفي مي‌كنند. به اين ترتيب هم پرسش‌هاي هنرجويان را پاسخگو هستند هم راه استادان خود را طي مي‌كنند. 

چاپ متون آموزش موسیقی به آموزش ساز محدود مي‌شود
هوشنگ جاويد معتقد است در حال حاضر چاپ و انتشار كتاب‌هاي آموزش موسيقي محدود به آموزش سازها است كه به طور انبوه هم چاپ مي‌شوند ولي از كيفيت لازم برخوردار نيستند.

به اعتقاد وي، كتاب‌هاي آموزشي حوزه موسيقي وضعيت وخيمي دارد و افرادي كه اين آثار را مي‌نويسند كمتر با ادبيات نوشتاري آشنايند و بيشتر ادبيات علمي را مي‌دانند.

جاويد توضيح داد: بسياري از اين كتاب‌ها رواني انتقال موضوع را ندارند و به لحاظ آموزش اوليه، فلسفه موسيقايي و به جهت نت‌نويسي و روايت دستگاهي كه مي‌خواهند بيان كنند دچار اشكالات زيادي‌اند.

يك كاسه كردن مباني آموزشي يعني بي‌توجهي به مواریث فرهنگی
رضا مهدوي معتقد است يك كاسه كردن مباني آموزشي يعني ناديده گرفتن انديشه‌ها، تفكرات و فرهنگ و هنر غني ايران زمين كه نوعي خيانت به مواريث فرهنگي نيز هست.

وي معتقد نيست كه آموزش هنر به طور كلي و به طور اخص موسيقي، نهادينه و يا اصطلاحا استانداردسازي شود. چراکه اصولا آب و خاك مشرق زمين تفاوت‌هاي اساسي و ماهوي با مغرب زمين دارد و فرهنگ غرب چيز ديگري است و فرهنگ شرق چيز ديگري را مي‌طلبد.

مهدوي توضيح داد: وقتي به مفاهيم و متون ايراني در هر شاخه مراجعه مي‌شود تفاوت‌ها از هر جهت خودنمايي مي‌كنند. ضمن اينكه اين مطالب بحث پايه‌اي براي تئوري علوم مغرب زمين بوده و در بسياري از موارد به نام غربي‌ها بومي‌سازي شده است.

آموزش موسیقی ایرانی باید استانداردسازی شود
هومان اسعدي معتقد است در سیستم موسیقی ايرانی می‌توان با توجه بیشتر به مباحث نظری و موسیقی‌شناختی، كتاب‌ها و متدهای آموزشي را به گونه‌ای بهتر تدوین و تنظیم، و استانداردسازی کرد.

وي مي‌گويد کتاب‌های آموزش موسیقی دو دسته‌اند، یک دسته آثاری است که اساسا در قالب کتاب نت‌نویسی منتشر شده و دسته دوم متونی است که به مسایل و نکات آموزشی نظری در این حوزه می‌پردازد. 

آثار مكتوب آموزشي بايد به حفظ و اشاعه موسيقي كمک كنند مجيد كياني با بيان اينكه كتاب آموزشي بايد به حفظ و اشاعه موسيقي كمك كند، توضيح داد: ضروري است آنچه را كه به ما ياد داده‌اند و به ما آموخته‌اند در زمينه‌هاي مختلف نوازندگي، آهنگسازي و پژوهش به هنرجويان آموزش دهيم نه قطعاتي كه خودمان درست كرده‌ايم. چون اصول اوليه و پايه موسيقي كه همان رديف‌هاي معتبر چون صبا و معروفي است، رديف‌هاي شناخته و معتبري‌اند كه در گذشته آموزش داده مي‌شد و بايد در اختيار هنرجو و شاگرد گذاشت تا به نتيجه مطلوب رسيد.

وي گفت: در زمينه آثار آموزشي حوزه موسيقي چند نوع كتاب منتشر شده است؛ تعدادي از كتاب‌هاي آموزشي به دليل مطالب مفيدي كه ارايه مي‌كنند هميشه با استقبال خوبي روبرو مي‌شوند و بارها تجديد چاپ شده‌اند. آثاري نيز درباره رديف و قطعات موسيقي نوشته شده كه به دليل جنبه آموزشي بارها تجديد چاپ شده است. تعدادي اثر نيز در اين زمينه ترجمه شده كه مطلب جديدي در اختيار مخاطب نمي‌گذارد و قابل بررسي نيست. 

آموزش يك فن است
تورج زاهدي مي‌گويد آموزش يك فن است. يعني كسي كه آموزش آواز مي‌دهد ممكن است به اندازه يك آوازخوان خوب بخواند ولي نتواند به خوبي درس دهد.

به اعتقاد وِِي، آموزش ربطي به توانايي موسيقيدان ندارد يعني كسي كه آموزش آواز مي‌دهد ممكن است به اندازه يك آوازخوان خوب بخواند ولي نتواند به خوبي درس دهد.

زاهدي ادامه داد: مشكل اين جا است که هر فردي كه در هر رشته‌اي موفق است فكر مي‌كند مدرس خوبي هست. 

آثار آموزشي موسيقي توسط متخصصان نوشته نمي‌شود

جهانگير نصري‌اشرفي معتقد است افرادي كه كتاب آموزشي مي‌نويسند هيچ كدام تخصص كتاب‌نويسي و يا علم انتقال دانش را ندارند. در حالي كه آموزش از علمي‌ترين و روش‌مندترين موضوعاتي است كه در تمام رشته‌ها و شاخه‌ها وجود دارد.

وي با بيان اينكه آموزش و متدنويسي براي انتقال مفاهيم از پيچيده‌ترين و بنيادي‌ترين مسايل علم محسوب مي‌شود، اظهار داشت: انتقال مفاهيم نيازمند فرايند طولاني آموزش است به اين معني كه فردي كه مي‌خواهد وارد كار آموزشي براي انتقال هر دانش و هنري شود، مطالعه و آموزش روشمند و علم انتقال دانش را ياد گرفته باشد.

برخي آثار آموزشي موسيقي، مبناي علمي ندارد
داود گنجه‌اي معتقد است كتاب‌هاي آموزشي كه در حوزه موسيقي نوشته شده پايه‌اي نيست و مبناي علمي ندارد ولي از همين متون كپي مي‌شود.

وي گفت: اين متون آموزشي هر كدام با يك شيوه و فرم نوشته شده از اين رو هنرجويان و دانشجويان را دچار سردرگمي كرده است.

كتاب‌های آموزشي حوزه موسيقي استاندارد نيست
سوسن اصلاني معتقد است كتاب‌هاي آموزشي حوزه موسيقي استاندارد نيست و ضروري است اين آثار تحت نظر افرادي كه صلاحيت دارند نظارت، و از نظر كيفي درجه‌بندی شود.

وي گفت: روش‌هاي آموزش موسيقي نبايد خشك و يكنواخت باشد بلكه بايد طي روش‌هاي علمي اجرا شود تا براي هنرجويان فايده داشته باشد.

اصلاني با بيان اينكه كتاب آموزش موسيقي بايد شناخت كاملي به مخاطب ارايه دهد، اظهار داشت: چون اين متون جنبه آموزشي دارند بايد به درست نوشتن آنها اهميت داد؛ چون وقتي هنرجو نكته‌اي را غلط ياد مي‌گيرد به موسيقي ظلم مي‌شود.

آثار آموزشي موسيقي نيازمند درجه‌بندی است
سوسن شاكرين گفت: با درجه بندي كتاب‌ها هنرجو مي‌داند كدام كتاب را براي كلاس مقدماتي و كدام اثر را براي دوره پيشرفته استفاده كند. سطوح و كاركرد اين متون بايد مشخص باشد.

وي معتقد است تنوع در آموزش موجب انتشار كتاب‌هاي مختلف آموزشي شده است. تنوع كتاب بد نيست ولي نيازمند درجه بندي است. درجه بندي و پله‌اي شدن متون آموزشي موجب نظم كتاب‌ها مي‌شود. 

آثار آموزشي حوزه موسيقي دچار پراكند‌گي است
ميلاد كيايي معتقد است كتاب‌هاي آموزشي حوزه موسيقي دچار پراكندگي است و هر فردي براي خودش كار مي‌كند. اين پراكندگي موجب شده هنوز يك كتاب دستورالعمل منسجم مثلا در زمينه ساز سنتور نداشته باشيم.

به اعتقاد وي، متمركز نبودن كتاب‌هاي آموزشي موسيقي يكي از دلايل پراكنده ‌كاري آثار اين حوزه است و هر فردي براي خودش كار مي‌كند. لازم است يك مركز يا فرهنگستان به وجود آيد تا پژوهشگران، نويسندگان موسيقي و افرادي كه در اين زمينه مشغولند به تبادل افكار و انديشه بپردازند. استاداني نظرات و آثار موسيقي را مورد بررسي قرار دهند تا اين آثار از پراكنده كاري درآيد و انسجام بهتري پيدا كند.

ساماندهی متون از برنامه‌های بلندمدت خانه موسیقی است
حميدرضا نوربخش معتقد است افرادي كه كتاب آموزش موسيقي مي‌نويسند بايد سابقه، صلاحيت و توانايي داشته باشند. وی ساماندهی متون آموزشی موسیقی را از برنامه‌های بلندمدت خانه موسیقی دانست.

نوربخش افزود: بايد كتاب‌هاي آموزشي حوزه موسيقي از مجراي درستي منتشر شود. افرادي كه كتاب آموزشي مي‌نويسند بايد سابقه، صلاحيت و توانايي داشته باشند تا از آثار آنان استقبال شود. آثار افرادي كه در اين حوزه گمنام‌اند ارزش و اعتباري پيدا نمي‌كند.

هم کتاب فاخر داریم و هم کتاب سخیف
ارفع اطرايي معتقد است هر موسيقيداني نمي‌تواند نويسنده باشد. فردي كه كتاب آموزش موسيقي مي‌نويسد بايد با جوانب مختلف موسيقي و زيرشاخه‌هاي آن آشنا باشد. بی‌توجهی به این حقیقت موجب شده در کنار آثار فاخر، شاهد انتشار کتاب‌های سخیف در زمینه موسیقی هم باشیم.

وي با بيان اينكه موسيقي يكي از علوم قديمي است و در گذشته هر حكيمي از آن اطلاع داشته، گفت: در قديم حكيمان بايد هفت علم قديم را فرا مي‌گرفتند كه يكي از آنها موسيقي بود. 

اطرايي افزود: در تمام زمينه‌هاي هنري اين مشكل وجود دارد. هم كتاب‌هاي فاخر نوشته مي‌شود و هم آثار سخيف به چاپ مي‌رسد. اجتماع طبقات مختلفي دارد و براساس نيازهاي موجود اين كتاب‌ها منتشر مي‌شود.

كتاب‌هاي آموزشي موسيقی نيازمند كارشناسي است
فروغ بهمن‌پور با بيان اينكه كتاب‌هاي آموزشي در حوزه موسيقي نيازمند كارشناسي است، اظهار داشت: كارشناسان بايد بر كتاب‌هاي آموزشي و پژوهشي نظارت داشته باشند تا آثار آموزشي يكدست مكتوب شود بعد مورد استفاده مخاطبان قرار بگيرد.

وي گفت: در حال حاضر حوزه موسيقي‌ دچار فقر منابع است و افراد علاقه‌مند در شهرستان‌ها اصلا به كتاب دسترسي ندارند. 

کپی‌کار و تنبلیم
فريبرز رستمي می‌گوید هنوز باور نداریم که غیر از روش غربی روش‌های دیگری هم می‌تواند در آموزش موسیقی وجود داشته باشد؛ چراکه اصولا کپی‌کار و تنبليم و به همه چیز گذرا نگاه مي‌كنيم.

وي گفت: من با دو رویکرد به تدوین کتاب آموزشی در اين حوزه نگاه می‌کنم، نخست اینکه روش آموزشی موسيقي ايراني در موسیقی ردیف دستگاهی و در موسیقی اقوام سرشتی شفاهی دارد. دستکم این ماجرا قدمتی از دوره ناصری تاکنون را در بر می‌گیرد یعنی از دوره‌ای که ما سند صوتی از اجراهای استادان زمان در دست داریم. در عین حال سندی که انتقال مفاهیم موسیقی‌مان را به هنرجو از طریق کتبی و یا واسطه دیگری غیر از ارتباط مستقیم و مستمر استاد و شاگرد اثبات کند در اختیار نداریم.

رستمي افزود: بنابراین روش آموزش و انتقال مفاهیم به صورت شفاهی یک سنت کارآمد است و تاثیر عمیق آن را در استادان برجسته نسل‌های گذشته و استادان حال حاضر دوران می‌بینیم. گرچه در ادوار قدیم‌تر کتاب‌های معتبری داریم که وجه تئوریک موسیقی ما را در خود جای داده‌اند ولي وجه آموزشی آنها هنوز مورد پرسش است و اتفاقا در این باره نیاز به پژوهش داریم.

نظر شما

شما در حال پاسخ به نظر «» هستید.

برگزیده

پربازدیدترین

تازه‌ها