ايوبي نويسنده پرتلاش جنوبي، همواره خلقت يك اثر را با درد و رنج توام ميدانست؛ چرا كه دغدغه او در نوشتن بيان دردها و رنجهاي مردم در طول تاريخ بود. ايوبي در گفتوگوهايي كه طي چند ماه گذشته با «ايبنا» داشت، درباره آخرين آثار زير چاپ خود كه همگي جوهره رنج داشتند، سخن گفت. «آب بازي»، «روز گراز» و «مرد تشويش هميشه» نام اين آثار است._
آخرين حرفهاي اين نويسنده فقيد درباره رمان «آب بازي»، تازهترين رمان ايوبي كه هنوز به چاپ نرسيده، در گفتوگويي كه وي چند ماه گذشته با «ايبنا» انجام داده، منتشر شده.
اين كتاب كه به گفته خود ايوبي حدود 260 صفحه است، بنا بوده به به انتشارات «افق» يا «ققنوس» سپرده شود.
اين نويسنده دراين رمان به عشقهاي ظاهري و سطحي نظر دارد و ماندگار بودن و نبودن آنها را مطرح ميكند كه دراينباره گفته:
«داستان «آب بازي» درباره عشقهايي است كه به واسطه شرايط ظاهري و موقعيت آدمها شكل ميگيرد. قهرمانان اين عشقها غالبا در اين داستان زنان هستند؛ البته در برخي جاها داستان به شيوه چند روايتي دنبال ميشود و راويها فقط زنان نيستند.
مبناي عشقهايي كه در رمان «آب بازي» براي آدمها اتفاق ميافتد، براساس شخصيت خود آن آدم نيست؛ بلكه شايد شهرت يا ويژگي خاص حرفهاي يك شخص، عامل به وجود آورنده آن به اصطلاح علاقه يا عشق باشد.»
بخشي از گفت وگوی ايوبي با «ايبنا» قبل از انتشار رمان «راز گراز» نيز خواندني است: «راز گراز» درباره مردي فاقد اراده عقلاني است. او بدون بهرهگيري از قوه عقل و منطق با زندگي و آدمها روبرو ميشود و حتي درصدد آزار اطرافيانش برميآيد.»
ايوبي با دقت نظر خاصي قهرمان رمان «راز گراز» را واكاوي كرده و دراينباره گفته: «قدرت بدني اين مرد را به لحاظ خشونت و بيمنطقي به حيواناتي مانند گاو يا گراز ميتوان تشبيه كرد. البته شايد با لحني ديگر بتوان گفت او به لحاظ عقلي موجودي عقب مانده است.»
وي در نهايت «روز گراز» را همان گونه نوشت كه ديد و با ادبيات زندگي كرد؛ چرا كه اين داستان بدون توجه به زمان و مكان رخ ميدهد، گويي چنين آدمي در همه زمانها ميتواند حضور داشته باشد. آدمي از جنس آنهايي كه ايوبي در تاريخ به دنبال آنها ميگشت و از زبان آنها مينوشت.
يكي ديگر از تازهترين رمانهای او كه در نشر افراز در حال انتشاراست، «مرد تشويش هميشه» نام دارد كه تا پايان سال جاري منتشر خواهد شد.
اين رمان كه مانند رمان «صورتكهاي تسليم»ايوبي با كنار هم قرار گرفتن زبان آركاييك و امروزي خلق شده، به زندگي فردوسي نظر دارد و نويسنده وقايع زندگي اين شاعر ايراني را در قالب رمان روايت كرده است.
وي در گفتوگو با «ايبنا» به وجوه بسياري از اين رمان اشاره كرده و گفته: بخش زبادي از كتاب درباره مشكلات فردوسي در ارتباط با حكمرانان روزگارش است و اينكه هميشه سختيهايي وجود دارد كه نوابغ از سوي اطرافيان و حكومتها به آن دچارند. اين مساله نيز در زندگي فردوسي به پررنگي ديده ميشود و اصليترين چالشهاي او درباره رابطهاش با محمود غزنوي و دربار اوست.
وي درباره ساختار روايي كتاب نيز توضيح داد و اينكه هنگام نوشتن اين كتاب به تجربه تازه احساسي و فكري دست يافته:
«در ساختار اين كتاب ترفندي وجود دارد كه او را معاصر ببينيم. در اين كار، صداي اول خود فردوسي است و صداي دوم دختر اوست. رنجهايي كه فردوسي در سي سال نگارش شاهنامه متحمل شده و مسايل خانوداگي و زندگي شخصي او نيز از ابعاد ديگر داستان است.»
او همچنين درباره بيپناهي فردوسي و ادراكاتي خاص را كه در نوشتن اين رمان بدانها دست يافته نيز سخن گفت:
«فردوسي نيز مانند خيلي نوابغ ديگر بيپناهگاه بود. او در نوشتن شاهنامه پشتيباني نداشت و يك تنه نميتوانست اين همه داستان را به نظم درآورد. شاهنامه ابومنصوري تنها منبع فرودسي نبوده. او داراي پيشزمينههايي بوده. فردوسي به دنبال مسايل تاريخ هم جستو جوگري ميكرده و واقعيتهاي تاريخي و اساطير در شاهنامه وجوهي جداگانه دارند. او واقعا تخمي سي ساله را كاشته و از آن مواظبت كرده. اين رمان ده نامه در ده بخش است كه به دست من ميرسند. ترفند به كاربرده در آن نيز آن است كه او در آن دنيا با پدر من روبرو ميشود و من از طريق واسطه پدرم نامههاي او را دريافت ميكنم و اين وجه به گونهاي سبب امروزي و تازهشدن اين رمان است. فواصل دريافت نامهها با تحمل و انتظار من توام است و اين كتاب بيشتر براي استفاده جوانترهايي است كه كمتر با زندگي فرودسي آشنايي دارند.»
از آثار ديگر او ميتوان به «گزيده اشعار نيما يوشيج»، «راه شيری»، داستان بلند، «جان شکر»، مجموعه مقالات، «مراثی بیپايان»، مجموعه داستان، «پايی برای دويدن»، «شکفتن سنگ»، مجموعه داستان، سهگانهی «آواز طولانی جنوب» (جلد اول: غمزهی مردگان، جلد دوم: سِفر سقوط، جلد سوم: زيتون تلخ، خرمای گس)، رمان، «روز گراز»، رمان، «زیر چتر شیطان»، رمان، «طيف باطل»، رمان،« همزادان ماه: نمایش در ۲ پرده»، «اندوه جنوبی»، رمان اشاره كرد.
ايوبي كه صبح ديروز (جمعه، 18 ديماه)، براي جراحي لگن به بيمارستان ابنسينا منتقل شد در اثر نارسايي ريه به كما رفت و ساعاتي بعد در گذشت.
نظر شما