عصر روز گذشته(سهشنبه) در سالن اجتماعات مؤسسه فرهنگي شهر كتاب مركزي، كتاب «مكاتب زبانشناسي نوين» نوشته «پيتر سورن» با ترجمه عليمحمد حقشناس نقد و بررسي شد./
سورن در اين اثر رخدادهای بزرگ غرب را در زمینه زبانشناسی، از آغاز قرن بیستم تا زمان چاپ کتاب، دنبال میکند و به طرح و شرح آن دسته از نحلهها و مکاتب زبانشناسی میپردازد که راه را برای زایش و بالش نظریههای غالب در حوزه زبانشناسی به ویژه نظریه زایشی و گشتاری هموار کردهاند.
اين اثر توسط انتشارات سمت منتشر و در مراسم جايزه كتاب فصل كه همزمان با اين جلسه در حال برگزاري بود، برگزيده و انتخاب شد.
علياصغر محمدخاني، معاون فرهنگي شهر كتاب، طبق روال همه جلسات در ابتداي جلسه گفت: سورن در اين اثر به چند نكته درباره تاريخ زبانشناسي پرداخته و در واقع كتاب او آميزهاي از نظريه با تاريخ است. نگاه وي به مكاتب زبانشناسي تنها يك نگاه زبانشناسانه نيست و نوعي نگاه فيلسوفانه هم دارد و ارجاعات او به منابع دستاول و مهم است.
وي گفت: سورن رخدادهاي زباني هردوره را با رخدادهاي علمي و فرهنگي هر دوره تطبيق داده و به نهضتهاي فكري و فلسفي توجه خاصي داشته اما به سنت شرقي زبانشناسي بيتفاوت بوده است. اين اثر نيز شامل دو بخش است كه هر دو به قرن بيستم مربوط ميشود. بخش اول كه محدود است مربوط به اروپا و بخش دوم كه مبسوطتر است، مربوط به آمريكاست.
محمدخاني در پايان گفت: «مكاتب زبانشناسي نوين» اثر مهمي است، به همين دليل علاوه بر خواندني بودن آن، منبع درسي دانشجويان هم است؛ به اميد اين كه مترجم بخشهاي ديگر اثر هم ترجمه كند.
در ادامه حقشناس سخنانش را در چهار بخش كمبود منابع در اين زمينه، معرفي كتاب، ويژگيهاي ممتاز سورن و انتقاد مطرح كرد و گفت: در زمينه مطالعات در سنت اسلامي به كارهاي جدي نياز داريم زيرا عده افرادي كه در اين زمينه مينويسند، معدود است. مشكاهالديني، بدرهاي و دبيرمقدم از افرادياند كه در اين حوزه فعاليت كردند اما هيچيك از آنها به مكاتب دوره چامسكي به بعد نپرداختهاند.
حقشناس با اشاره به ضرورت ترجمه اثر گفت: ما در واحدهاي دانشگاهي، درسي با اين عنوان داريم اما كتابي برايش موجود نيست و كتابهايي كه اكنون تدريس ميشوند، كهنه و قديمي شدهاند لذا بنده فكر كردم ترجمه چنين اثري ضروري است.
مترجم «مكاتب زبانشناسي نوين» افزود: زبانشناسان اجبار دارند بگويند زبانشناسي يك علم است و به همين خاطر معتقدند بايد به مكاتب و تاريخ زبانشناسي پرداخت چرا كه شروع اين حركت، يعني رفتن به سوي علمي شدن زبانشناسي.
حقشناس گفت: علمي شدن زبانشناسي حاصل كارهاي چامسكي است. در واقع چامسكي با جهاني كردن مقولات زبان شناسي توانست زبانشناسي را از حالت موضعي و مقطعي فراتر ببرد. كتاب «مكاتب زبانشناسي نوين» به خوبي اين مساله را روشن ميكند كه چگونه يك نظريه در يك دوراني عام و غالب ميشود و چگونه به مرور زمان مورد انتقاد قرار ميگيرد و نظريهپردازان به دنبال نظريه جايگزين براي نظريه قالب ميگردند.
كارشناس حوزه زبانشناسي ادامه داد: در اين كتاب مسائل مختلفي از جمله مساله ذهن، تقابل سنت و تجدد، پرهيز از نمودار درختي و تاكيد بر روششناسي مطرح شده اما نويسنده از نوشتن مطلب در حوزه غير غربي پرهيز ميكند چون معتقد است زبان در جهان بيرون از غرب، دينمحور است و سبب ميشود زبان جنبه عملي و كاربردي پيدا كند. به عبارتي در جوامع غربي زبان به خاطر زبان و نه به خاطر كاربردي بودنش مطرح ميشود كه البته من هم كمي با اين مساله موافقم.
حقشناس گفت: سورن بر مطالب اشراف و تسلط حيرتانگيزي دارد، شيوه انتقاد او نسبت به بقيه صريحتر اما همراه با كمال ادب و دنبالهروي چامسكي است اما در پيدا كردن ريشههاي نظريه او به اعماق مطالب رفته و حتي در برخي مواقع به اصطلاح مچ چامسكي را گرفته است.
وي در پايان گفت: اين كه به زبانشناسي غير غربي بيتوجهي شده، تقصير خودمان است، چون با وجود سرمايههاي عظيم زباني، كاري در اين حوزه نكردهايم و اگر هم كاري انجام شده، مقطعي و بينتيجه بوده است. براي مثال افرادي نظير «سيبويه» به اين حوزه پرداختهاند اما پس از اتمام كارش كسي آن را دنبال يا نقد نكرد. امروز اين وظيفه به عهده ماست كه در اين زمينه كار كنيم و چشم انتظار بقيه نباشيم تا برايمان بنويسند.
سپس محمد دبيرمقدم در ابتداي بحثش، يك معرفي كلي از اثر ارائه داد و گفت: اين كتاب شامل دو بخش و يازده فصل است؛ بخش اول به مكاتب اروپايي و بخش دوم به مكاتب آمريكايي مربوط است. مؤلف در بخش اروپايي به پيدايش زبانشناسي نظري مكاتب اروپايي و در بخش آمريكايي به ساختارگرايي در آمريكا، گامهاي اوليه در دستور زايشي گشتاري و اشاره به ردهشناسي زبان پرداخته است.
وي گفت: سورن در دو بخش مطرح شده اثرش رخدادهاي غرب را دنبال ميكند و به طرح آن دسته از نحلهها به ويژه زايشي_گشتاري ميپردازد كه راه را براي زايش هموار كردهاند. وي در بخش ساختگرايي از متفكراني چون كورت ني، سوسور، ساپير و گلونفيد ياد كرده است.
عضو فرهنگستان زبان و ادب گفت: سوسور از سال 1904 نظزيهپردازي را شروع ميكند و در همين دوره زبانشناسان مختلفي به نظريه واژهبنياد او انتقاد ميكنند كه چرا او بزرگترين واحد قابل مطالعه را نشانه دانسته، در حاليكه نشانه، واژه است. كلون فيد در جزئيات نظرش با سوسور فرق دارد چرا كه او تحليلش بر پايه جمله است، نه كلمه.
دبيرمقدم افزود: به نظرم سوسور دو شخصيت دارد؛ يكي زبانشناسي تاريخي كه نو دستوري و تاريخگراست و ديگر شخصيت او كه مربوط به سال 1904 به بعد است و در اين سالها به يك نظريهپرداز همگاني تبديل ميشود.
اين جلسه با پرسش و پاسخ ميان حاضران و سخنرانان پايان يافت.
نظر شما