چهارشنبه ۱۶ مرداد ۱۳۹۸ - ۰۹:۳۹
رجبی: اگر در داستان‌های فانتزی اندیشه‌ نباشد اثر قابل توجهی تولید نمی‌شود

نوشتن در قالب فانتزی برای مهدی رجبی هیچ حد و مرزی ندارد و معتقد است تا زمانی که اندیشه‌محوری در داستان‌های فانتزی شکل نگیرد داستان قابل توجهی تولید نمی‌شود.

به گزارش خبرگزاری کتاب ایران (ایبنا)، یکی از ژانرهای ادبیات کودک و نوجوان که در بین بچه‌ها هم طرفداران زیادی دارد، فانتزی است. فانتزی از ژانرهای پرکاربرد در ادبيات کودک و نوجوان است. مهم‌ترين عامل کاربرد اين نوع، تخيلی بودن و محال بودن امکان وقوع داستان در عالم واقعی است. امروزه نویسندگان با بهره‌گیری از موارد مختلف اعم از کتاب‌های اسطوره‌ای و حماسه‌ای مانند شاهنامه و همچنین سوژه‌های گوناگون، تلاش می‌کنند آثاری در این حوزه بیافرینند. اما مهم‌ترین معیارهایی که باید نویسندگان در خلق این داستان‌ها برای کوکان و نوجوانان رعایت کنند، چیست و چه حد و مرزهایی در تولید این آثار برای گروه سنی کودک و نوجوان به تفکیک، وجود دارد؟
 
مهدی رجبی، از نویسندگان شناخته شده حوزه کودک و نوجوان، است که تا به حال آثار زیادی را در این ژانر برای کودکان و نوجوانان نوشته است. او درباره حد و مرزهای خلق آثار فانتزی در حوزه کودک می‌گوید: نوشتن در قالب فانتزی در آثار کودک و نوجوان برای من هیچ حد و مرزی ندارد. اما به هر حال در ایران قواعدی داریم که شاید در سایر کشورها وجود نداشته باشد. مثلا معیارهای اخلاقی، مذهبی، دینی و ... داریم که برایمان حد و مرزهای نانوشته‌ای را تعیین می‌کنند و نمی‌توانیم در نوشتن آثارمان نسبت به آن‌ها بی‌تفاوت باشیم. البته اين مختص ايران نيست و در تمام دنیا هم نسبت به بيان برخی مسائل در آثار كودك، مثل بلوغ و مسائل جنسی حساسيت‌های واضحی وجود دارد.
 
خالق «ساندویچ‌ساز مو دم‌اسبی باف» به فانتزی‌نویسی در حوزه نوجوان اشاره می‌کند و می‌گوید: اما در آثار نوجوان برخي مسائل را به نظر من مي‌توان با زبان و روايت مناسب بيان كرد. نوجوانی سنی بین کودکی و بزرگسالی است و مخاطب نيازهاي خاص‌تری پيدا مي‌كند. شايد در اين آثار راحت‌تر بتوانيم درباره مسائلی مانند بلوغ صحبت کنیم هر چند سختي‌های خاص خودش را دارد. به نظر من ممکن است در حیطه فانتزی یا وحشت آثاری تولید شود که در آن‌ها از موضوعاتی صحبت شود که شايد در بچه‌ها استرسی ایجاد کند اما اگر اين كار هدفمند و حساب‌شده شكل بگيرد به گمانم تاثیر منفی روی آنها نخواهد داشت.
 
او در ادامه می‌افزاید: من در نوشتن كتاب‌هايم محدودیتی برای خودم قائل نمی‌شوم و هرآنچه که به ذهنم می‌آید و احساس مي‌كنم بيانش برای مخاطب ضرورت دارد مي‌نويسم. باید توجه داشت که ذهن نویسنده در پي تجربه و به ‌صورت ناخودآگاه نكاتی را مناسب سن مخاطبش در متن لحاظ می‌کند. نویسنده در وهله‌ اول باید بداند که چه می‌خواهد بگوید و در پي بيان چه انديشه‌ای است. به نظر من در يك داستان هدفمند و درست، اشاره به هیولاها، غول‌ها، جادوگران و ... تاثیر منفی روی بچه‌ها نمی‌گذارد.
 
رجبی با بیان اینکه موضوعی که در اغلب آثار فانتزی برای کودکان و نوجوانان مورد توجه قرار می‌گیرد، غلبه خیر بر شر است که مخصوصا در ژانر وحشت بیشتر دیده می‌شود، یادآوری می‌کند: بچه‌ها وقتی در فضای داستان‌ها قرار می‌گیرند به نوعی به یک جور سفر قهرمانی می‌روند و به دل خطر مي‌زنند و موقع خوانش متن، همين موجب ايجاد لذت در آن‌ها مي‌شود. ما به وضوح می‌توانیم این مورد را در آثاری مانند ارباب حلقه‌ها، هری‌پاتر و ... ببینیم که جزو فانتزی‌های شناخته‌شده و مطرح هستند. شخصیت اصلی داستان علی‌رغم ماجراها و ترس‌ها و سختي‌هايي که با آن‌ها درگیر می‌شود در نهایت قدرت نهایی و پیروزی را به دست می‌آورد. باید توجه داشت که هدف از نوشتن داستان‌های فانتزی تقویت روحیه مخاطب است نه تضعیف روحیه آن‌ها. نویسنده می‌خواهد با تأکید بر اعتماد به نفس مخاطب کاری کند که او به هوش و استعداد واقعی خودش پی ببرد.

سفرکردن و خروج از حاشیه امن برای رسیدن به يك هدف مهم نخستین عنصر مهم در داستان فانتزی است
نویسنده «گریه نکن مثل ابر بهار» در ادامه به عناصر مهم در داستان‌های فانتزی اشاره می‌کند و می‌گوید: نخستین عنصر مهم در این داستان‌ها سفرکردن و خروج از حاشیه امن برای رسیدن به يك هدف مهم است. در این داستان‌ها شخصیت اول داستان به سفر قهرمانی می‌رود و از محیط امن به عمد خارج می‌شود و خودش را در معرض خطر قرار می‌دهد تا آبدیده و محکم شود و تجربه کسب کند. دومین عنصر در داستان‌های فانتزی اهميت كسب علم و دانش است حالا در هر حيطه‌ای. شخصیت اول این داستان‌ها معمولا برای این سفر قهرمانی نیاز به کسب علم و دانش دارد به همین دلیل می‌بینیم که در اغلب فانتزی‌ها در قالب یک کهن‌الگو، شخصیتی دارای علم و آگاهی وجود دارد که کاراکتر اصلی را در این سفر همراهی می‌کند. گاه يك پير فرزانه و گاه يك جوان خاص و متفاوت.

خالق مجموعه «بردیا و گولاخ‌ها» می‌افزاید: مثلا در مجموعه‌ «نغمه‌ آتش و يخ» می‌بینیم که پسری کتاب‌خوان به نام «سموِل تارلی» وجود دارد و بدون اینکه قدرت بدنی بالا و مهارت‌های سلحشوری داشته باشد در فضای داستان به نوعی عمل می‌کند که درایتش باعث پیشرفت‌های روند داستان می‌شود و می‌داند که برای نابودکردن وایت واکرها باید از سنگ اژدها استفاده کند و به این ترتیب در كنار شخصیت اصلی داستان نقش محوری پيدا مي‌كند. سومین مورد این است که شخصیت نخست داستان به خودشناسی می‌رسد. مثلا اگر شخصيتی مغرور است بر غرورش غلبه می‌کند و تواضع پیدا می‌کند يا فداكاری در راه ديگران برايش مهم و حياتی می‌شود. در داستان‌های فانتزی قهرمان داستان متوجه می‌شود که خیلی چیزها را نمی‌داند و برای ادامه راهش نیازمند کسب آگاهی است.
 

اگر اندیشه‌محوری در داستان‌های فانتزی شکل نگیرد اثر قابل توجهی تولید نمی‌شود 
به اعتقاد رجبی امروزه یکسری آثار فانتزی ضعیف هم در دنيا تولید شده است که حرفی برای گفتن به مخاطب ندارند. و تا زمانی که این آثار هدفمند نشوند و عناصری که در داستان استفاده می‌شود در یک قالب فکری مشخص و هدفمند قرار نگیرد و صرفا در پي ايجاد هيجان سطحی و كاذب باشد، داستان فانتزی هیچ حاصلی در بر ندارد. در واقع تا زمانی که اندیشه‌محوری در داستان‌های فانتزی شکل نگیرد داستان قابل توجهی تولید نمی‌شود.
 
او با بیان اینکه منظور از انديشه ارایه پیام یا پند و اندرز به مخاطب نیست، توضیح می‌دهد: اندیشه‌محوری بيان موضوعی است که نویسنده می‌خواهد در قالب داستان تحلیلی درباره‌ آن ارایه دهد و با تخیل خوب و قصه‌پردازی و روايت درست، بتواند مخاطب را با موضوع درگیر کند، مانند کاری که فردوسی در شاهنامه انجام داده است. در هر ماجرا و داستانی كه وارد می‌شویم می‌بینیم که اندیشه‌ای در پشت داستان نهفته است و مخاطب را در خلال داستان به فکر کردن، اندیشیدن و درس گرفتن تشویق می‌کند. از قصه‌ سياوش گرفته تا اسفنديار همه در پي بيان يك انديشه‌ انسانی و والا هستند. اما مسأله مهم‌تر این است که در جریان اندیشه‌محوری ابتدا باید خود نویسنده بتواند با موضوع ارتباط برقرار کند، درباره‌اش تحقیق و مطالعه کند و آن را به خوبی درک کند. اين آگاهی و تسلط به موضوع به الگوی ذهنی‌ برای نویسنده تبدیل می‌شود تا بتواند به كمك آن داستانی تاثیرگذاری خلق کند.

نویسندگان فانتزی‌نویس در ادبيات ايران انگشت‌شمارند 
رجبی در ادامه به نویسندگان فانتزی‌نویس ایرانی اشاره می‌کند و می‌گوید: تعداد نویسندگان فانتزی‌نویس در ادبيات ايران انگشت‌شمار است و البته بعد از انقلاب تلاش‌های زيادی در اين راستا شده و در بین آثار تولید شده دو دهه‌ اخير آثار خوبی وجود دارد مانند آثار محمدرضا شمس یا فریبا کلهر یا سیامک گلشیری و برخي دوستان ديگر. از جوان‌ترها آرمان آرين را هم می‌توانم اسم ببرم كه از اساطير ايرانی در آثارش بهره برده و همين‌طور مريم عزيزی كه مجموعه‌ «دشت پارسوآ» را منتشر كرده. البته ناگفته نماند كه بعضی وقت‌ها بحث سليقه هم پيش مي‌آيد و ممكن است با مخاطبان مختلف و نظرات و ذائقه‌های مختلف روبه‌رو شويم. در كل به نظرم حرکت‌های مثبتی صورت گرفته اما راه درازی پیش رو داریم و ما در ابتدای راه هستیم.

امیدوارم گرایش مردم و نویسندگان به آثار فانتزی گذرا و از روی مُد نباشد
رجبی معتقد است فانتزی‌نویسی در ایران هنوز نوپاست و به معنای واقعی شکل نگرفته و می‌گوید: همه در حال تمرین هستیم. حداقل در مورد خودم اين‌طور است. فانتزی هم يك ژانر و یک قالب فکری است و می‌توانيم از آن استفاده‌ درست كنيم. اين روزها با تولید و پخش سریال‌های فانتزی گرایش مردم بیشتر شده است و نویسندگان بیشتری به سوی نوشتن آثار فانتزی رفته‌اند. اميدوارم اين موضوع يك جريان مقطعی و گذرا و از روی مُد نباشد. 
 
این نویسنده و منتقد ادبی در پاسخ به اینکه نویسندگان ما چقدر توانسته‌اند در خلق آثار فانتزی موفق باشند، می‌گوید: این سؤال سختی است و فكر می‌كنم الان زمان خوبی برای پاسخ به آن نیست. شاید اگر ده یا 15 سال آینده این سوال مطرح شود بتوان پاسخ بهتری به آن داد. ما باید فعلا آثار فانتزی بنویسیم و آن‌ها را بررسی کنیم، نقاط قوت و ضعف را شناسایی کنیم و ایرادها را برطرف کنیم تا بتوانیم به جایی برسیم که بتوانیم در این باره دقيق‌تر و علمی‌تر اظهار نظر کنیم.
 

نظر شما

شما در حال پاسخ به نظر «» هستید.

برگزیده

پربازدیدترین

تازه‌ها