دوشنبه ۳۱ تیر ۱۳۹۸ - ۱۱:۳۹
دره‌بیدی: سالهاست نسبت‌های پرت به فلسفه غرب می‌دهیم

منوچهر صانعی دره‌بیدی گفت: ما ۱۴۰۰ سال است که نسبت‌های پرت به فلسفه غرب می‌دهیم. رضا ماحوزی اما در کتاب «فلسفه علم کانت» سعی کرده که کانت این فیلسوف برجسته عصر جدید را آیت‌الله نخواند.

به گزارش خبرگزاری کتاب ایران (ایبنا) نشست نقد و بررسی کتاب «فلسفه علم کانت» عصر ديروز یکشنبه (30 تیرماه) با حضور رضا ماحوزی، مولف اثر، منوچهر صانعی دره‌بیدی و علی حقی، عضو هیأت علمی دانشگاه فردوسی مشهد در سرای کتاب موسسه خانه‌کتاب برگزار شد.
 
ماحوزی در ابتدای این مراسم با اشاره به اینکه بیش از 10 سال است پژوهش‌های خود را روی کانت متمرکز کرده است گفت: خوشبختانه کتاب‌های زیادی به زبان فارسی درباره فلسفه علم کانت وجود دارد که پژوهشگران با مراجعه به آن می‌توانند زوایای مختلف اندیشه کانت را بررسی کنند. کانت سه نقد مهم دارد؛ او در نیمه نقد نخست تلاشش را روی تبیین علم می‌گذارد. 
 
او با اشاره به تفاوت کار خود با سایر آثار مشابه در این حوزه افزود: شاید یکی از وجوه تمایز این کتاب نسبت به سایر آثار تالیفی و ترجمه‌ای دیدن ملاحظات نظام فلسفی کانت است این کتاب مشتمل بر دو بخش است که در بخش نخست مباحث کاملا فنی نظام فلسفی کانت بررسی می‌شود و در بخش دوم ارتباط مباحث فلسفه علم با زیبایی‌شناسی مورد بررسی قرار می‌گیرد. نظام فلسفی کانت به گونه‌ای طراحی شده که تمامی اجزایش با یکدیگر در ارتباط هستند و وجوه اشتراک آن‌ها می‌تواند ما را به این نقطه برساند که مباحث زیبایی‌شناسی در فلسفه کانت به چه صورت است.
 
این مدرس فلسفه درباره عنوان کتاب نیز توضیحاتی داد و افزود: اگر بخواهم برای این کتاب عنوان کامل‌تری بگذارم «از فلسفه علم تا علم فلسفه» را انتخاب می‌کنم چراکه کانت به صورت جدی به فلسفه علم اعتقاد دارد. موضوعی که در این کتاب به آن اشاره‌ای نشده اما در کتاب فلسفه دانشگاه به آن پرداخته شده مسأله دانشگاه است. اینکه فلسفه در دانشگاه چه قدمتی می‌تواند داشته باشد و دانشگاه آینده با توجه به ماهیت فلسفه چه کارکردی دارد. این پرسش بنیادین بعد از اینکه کانت دانشگاه را به دو بخش فرادست و فرودست تقسیم می‌کند مطرح می‌شود. البته او طرحی را برای دانشگاه مستقل ارایه می‌دهد و تصویری از آینده‌ جامعه‌ای را نشان می‌دهد که دانشگاه در آن به‌صورت ویژه به رشد عقل کمک کند.

دره‌بیدی در بخش دیگری از این نشست سخنان خود را معطوف به عنوان کتاب آغاز کرد و گفت: عنوان کتاب اخص است درحالی که محتوای آن بیش از آن چیزی است که در عنوان آمده است و اگر قرار بود من نامی برای این کتاب بگذارم آن را متمرکز بر نقد و تحلیل اندیشه‌های کانت می‌کردم.
 
او با اشاره به مشکل فرهنگی‌ای که در دیدگاه ایرانیان نسبت به برخی مسائل علمی وجود دارد افزود: ما از منابع غربی موثق در دنیای امروز از 150 سال گذشته تاکنون آثار زیادی را مطالعه کرده‌ایم که در آن‌ها بیان شده که طالس گفته همه پدیده‌ها از آب به وجود آمده است. تا سال‌ها پیش نیز اغلب فکر می‌کردند هیدروژن ماده اولیه جهان را تشکیل داده است. حال این جمله طالس در فرهنگ ما اینگونه بیان می‌شود که او گفته آب اولین ماده‌ای است که خدا آفریده است. بنابراین می‌بینیم که چگونه بدفهمی نسبت به این موضوع وجود دارد. از سوی دیگر ابن‌سینا وقتی می‌خواهند ارسطو را معرفی کند سخنانی را به او نسبت می‌دهد که بیش از نیمی از آنها هیچ ارتباطی به ارسطو ندارد.

صانعی دره بیدی افزود: در چند دهه‌ای که مشغول تدریس فلسفه غرب بوده‌ام بارها از مراکزی به من تذکر دادند که مراقب حرف‌هایم باشم و در آخر نیز من را به اسم بازنشستگی از دانشگاه اخراج کردند. این عدم فهم درست از فلسفه‌های غربی گرفتاری شدید ماست و ربطی هم به دین و انقلاب اسلامی ایران ندارد بلکه چند قرن است که دچارش هستیم.

او در ادامه با اشاره به ویژگی‌های اصلی کتاب «فلسفه علم کانت» گفت: ما ۱۴۰۰ سال است که نسبت‌های پرت به فلسفه غرب می‌دهیم. رضا ماحوزی اما در کتاب «فلسفه علم کانت» سعی کرده که کانت این فیلسوف برجسته عصر جدید را آیت‌الله نخواند. این کتاب به نسبت بسیاری از تالیفات ایرانیان درباره کانت، اثر بهتری است و فهم درستی از کانت در آن شده است.

دره‌بیدی گفت: بیشترین ترجمه آثار کانت به فارسی به قلم من است. من همه آثار کانت را به آلمانی خوانده‌ام و با چم و خم آثارش آشنا هستم و پیچیدگی‌های اندیشه او را می‌دانم. یک مشکل دیگر مترجمان و مولفان فارسی در این است که کانت را از طریق ترجمه‌های انگلیسی خوانده و ترجمه کرده‌اند. فی المثل یک اشتباه در ترجمه Dasein دازاین است. می‌دانیم که پیش از هایدگر این کانت بود که مفهوم Dasein را مطرح کرد. عموم مترجمان انگلیسی این را به اگزیستانس ترجمه کرده‌اند که غلط است و همین درک غلط به فارسی هم منتقل شده است. اما به نظرم رضا ماحوزی بسیار خوب کانت را فهمیده و البته زبانش نیز مغلق و پیچیده نیست
 
او با اشاره به برخی ایرادات محتوایی توضیح داد: در کتاب بیان شده که فلسفه کانت فلسفه وحدت است در حالی که کانت فیلسوف انفصال است از سوی دیگر در صفحه 16 کتاب بیان شده که رهبری عقل‌گرایی کار لایبنیتس است در حالی که دکارت چنین لقبی را یدک می‌کشد. در صفحه 21 نیز انقلاب کوپرنیکی به شخص دیگری نسبت داده شده در حالی که این انقلاب به هیوم نسبت داده می‌شود. در برخی از صفحات کتاب از واژه نقش استفاده شده که در بافت فلسفه این واژه معنا ندارد و باید به جای آن از کلمه کارکرد استفاده شود.
 
او در ادامه سخنانش به تشریح برخی از ایرادات ترجمه‌ای درباره کتاب پرداخت و عنوان کرد: در ترجمه اثر باید به جای واژه استعلایی از فراتجربی استفاده شود و به جای واژه آرگیومنت آنتولوژیکال از واژه برهان وجودی بهره گرفته شود. همچنین واژه ایده در فلسفه کانت با توجه به میزان فکری باید به معنا ترجمه شود.
 

حقی نیز در ادامه این نشست با بیان اینکه درباره کانت در زبان فارسی بیش از 500 جلد کتاب نوشته شده گفت: اما آنچه که در میان آثار او کمتر مورد توجه قرار گرفته کتاب «مبادی مابعدالطبیعی اولیه علوم طبیعی» است و ماحوزی برای نخستین بار با نگارش این کتاب این خلأ را پر کرده و امیدوارم که جلد دوم کتاب نیز در راستای تشریح بیشتر این موضوع تدوین شود.
 
او با اشاره به تناقضی که در پیشگفتار کتاب درباره نظام فکری کانت وجود دارد گفت: عقلانیت کانت خودبنیاد است و اساسا نمی‌توان آن را با فلسفه سنتی تطبیق داد که براین اساس بتوان از آن وجه اشتراکی پیدا کرد بنابراین این تعارضی است که در این بخش کتاب وجود دارد.

او ادامه داد: در کتاب بارها گفته شده که کانت به این موضوع معتقد است، در حالی که استفاده از واژه اعتقاد برای این موضوع درست نیست و باید به جای آن از باور استفاده کرد. همچنین بهتر است از کلمات فارسی به جای انگلیسی در متن استفاده شود. در صفحه 39 کلمه ادراک انتخاب شده در حالی که اندریافت درست است.

به گفته این مدرس فلسفه، همچنین استفاده از کلمه «با این وجود» در متن کتاب درست نیست و باید به جای آن «با وجود این» به کار برود. در صفحه 242، ترجمه فرولایه انتخاب شده که به نظر واژه بسیار درستی برای معادل انگلیسی آن می‌آید. 

حقی در پایان بار دیگر ترجمه و بررسی کتاب مبادی مابعدالطبیعی اولیه علوم طبیعی را با توجه به تسلط ماحوزی روی اندیشه‌های کانت، به او توصیه کرد.
 

در بخش پایانی این نشست نیز ماحوزی توضیحاتی را درباره برخی انتقادات وارده مطرح کرد و با اشاره به فصل هشتم کتاب گفت: کانت در آنجا در نقد سوم ما را هدایت می‌کند به اینکه نظام کامل فلسفی را در کارهای او ببینیم. این نظام مبنی بر این است که راهی که باید بریم این است که مرزهای دانش را از هم تفکیک کنیم. شاید اگر بخواهم بزرگترین پیرو دکارت را در تامل فلسفی معرفی کنیم کانت شاگرد خوبی برای این روش است و به صورت شسته و رفته مرزهای دانش را مشخص می‌کند. 

او ادامه داد: کانت فیلسوف انفصال است و می‌گوید کارکرد عقل نظری و عملی چیست اما او در پیشگفتار نقد سوم می‌گوید که ما جزایری ساختیم که اگر با هم ارتباط نداشته باشند نمی‌توانند ما را به سمت نظام کامل فلسفی میان قوای ذهن و سایر حوزه‌ها برساند. بنابراین وقتی از وحدت حرف می‌زنیم منظورم این است وقتی که کانت قلمرو فاهمه را از خیال جدا کرد، سعی می‌کند ارتباط میان این قلمروها را از طریق پل‌هایی مشخص کند. 

عضو هیئت علمی پژوهشکده مطالعات فرهنگی و اجتماعی در بخش دیگری از سخنانش گفت: هیوم علم و فلسفه را خلع سلاح کرد اما کانت سعی کرد بگوید علیت در عالم واقع پیدا نمی‌شود و از اینجا هیومی است، اما وقتی می‌گوید باید چه کنیم سعی می‌کند آن چیزی ر ا که هیوم سلب کرده به جای دیگری ببرد و برایش ظرفیتی ایجاد کند. غیر از این هم او با زدن پل میان جزایر پشتوانه‌هایی بیشتری را برای گزاره‌های تعینی مشخص می‌کند. در دو فصل کتاب کانت می‌خواهد نشان دهد که در گزاره‌های علمی چگونه می‌توانیم وقتی عالم واقع را تشریح کنیم از تجربه بهره بگیریم و از سوی دیگر وجه پیشینی را حفظ کنیم. پس در گزاره‌های فیزیکی ما تجربه و چیزی بیش از تجربه را داریم. پس اینجا فلسفه سعی کرده برای علم افزوده‌ای داشته باشد و نشان دهد گزاره‌های علوم به معنایی که کانت تعریف می‌کند هم از تجربه برخوردارند و هم شئونی فراتر از تجربه.

ماحوزی درباره استفاده از واژه «استعلایی» نیز توضیح داد: من اینجا برای ترجمه فراتجربه را انتخاب نکردم چون این واژه در نقدهای مختلف در وجوه متعددی به کار برده شده و اساسا آیا واژه فراتجربه می‌تواند ما را به مقاصدمان در وجوه مختلفی مانند اخلاق و ... برساند یا خیر؟

او درباره استفاده از واژه مکانیسم هم توضیحاتی را داد و گفت: من در این کتاب سعی کردم مباحث مربوط به فلسفه علم را به مباحث نیمه نقد اول محدود نکنم و از سایر آثار کانت این کلیت را به مخاطب بدهم.

ماحوزی با اشاره به کتاب «مبادی مابعدالطبیعی اولیه علوم طبیعی» نیز اظهار کرد: من این کتاب را بیش از آنکه فلسفه علم باشد غور کانت در علم است. او در این کتاب از مفهوم ماده استفاده می‌کند و در موضع فیلسوف ـ فیزیکدان ورود یافته است این رساله باید ترجمه شود و تاخر ترجمه داریم. 
 

نظر شما

شما در حال پاسخ به نظر «» هستید.

برگزیده

پربازدیدترین

تازه‌ها