سه‌شنبه ۴ تیر ۱۳۹۸ - ۱۵:۲۹
میرمحمدصادق: کتاب ویژگی‌ مناقب‌نامه را ندارد/ تاکید صالحی بر بیرون کشیدن روح تاریخ ایران از دل منابع عثمانی

میرمحمدصادق با اشاره به مقدمه کتاب «تاریخچه نورَس» گفت: در مقدمه گفته شده این کتاب مناقب‌نامه است در حالیکه ویژگی مناقب‌نامه این است که به یک شخصیت خاص از وجوه مختلف می‌پردازد اما این کتاب را نمی‌توان مناقب‌نامه نامید و بیشتر روزنامه است.

به گزارش خبرگزاری کتاب ایران (ایبنا) نشست بررسی «تاریخچه نورَس» نوشته عبدالرزاق نورَس افندی کرکوکی که با ترجمه و تصحیح و تحشیه نصرالله صالحی، به عنوان جلد نهم «مجموعه تاریخ ایران و عثمانی» از سوی انتشارات طهوری منتشر شده است، با حضور مترجم کتاب، منصور صفت‌گل، گودرز رشتیانی و سیدسعید میرمحمدصادق، عصر روز دوشنبه سوم تیرماه 1398 در تالار اقبال دانشکده ادبیات دانشگاه برگزار شد.
 
در ابتدای این نشست، گودرز رشتیانی در سخنانی مقدماتی درباره کیفیت ترجمه و تالیف کتاب گفت: مترجم مقدمه‌ای مفصل و عالمانه به کتاب اضافه کرده و پاورقی‌های عالمانه‌ای به آن افزوده است. همچنین متن اصلی ترکی کتاب را همراه با تصاویری از نسخه‌های کتاب به عنوان ضمیمه به آن افزوده است و این اقدام مترجم می‌تواند امکانی برای محققین فراهم آورده است تا ترجمه آقای صالحی را از طریق تطبیق آن با متن اصلی مورد نقد قرار دهند.
 
این عضو هیئت علمی دانشگاه تهران سپس به معرفی محتوای کتاب مورد بررسی پرداخت و گفت: محتوای این کتاب یک تک‌نگاری درباره نبرد شاه طهماسب دوم صفوی که در آن زمان از شهر اصفهان به شمال ایران پناهنده شده بود، در شهر ایروان با ارتش عثمانی است. این کتاب را یکی از همراهان ارتش عثمانی نوشته است و مقطع مهمی برای ما ایرانیان را به تصویر کشیده است. مقطعی از تاریخ ایران پس از سقوط حکومت صفوی و پیش از روی کار آمدن نادرشاه افشار که یک دوره 13 ساله را شامل می‌شود. مترجم کتاب در مقدمه خود بررسی جامعی از تاریخ‌نگاری این دوره انجام داده‌اند و منابع مختلف ارمنی، انگلیسی، فارسی و عثمانی را در این زمینه معرفی کرده‌اند. با وجود کوتاه بودن این دوره زمانی نگاهی به لیستی که صالحی تهیه کرده‌اند نشان می‌دهد تاریخ‌نگاری در این دوران بسیار پویا بوده است.
 
این قفقازپژوه افزود: می‌توان به فهرست آقای صالحی چند منبع گرجی که در این زمان نوشته شده را هم اضافه کرد و باید این نکته را مدنظر قرار داد که وجود این منابع باعث پویایی مطالعات در حوزه قفقاز می‌شود و باید مورد توجه پژوهشگران و دانشجویان این حوزه قرار گیرد.
 

گودرز رشتیانی
پس از رشتیانی، سیدسعید میرمحمدصادق پژوهشگر حوزه تاریخ و معاون فرهنگی خانه کتاب رسید تا نظرات خود درباره کتاب را بیان کند. رشتیانی در معرفی میرمحمدصادق گفت: تز دکترای ایشان درباره زندگی و حیات روستایی در دوران صفوی بوده است و ایشان به ویژه با فهرست‌هایی که از دنیای کتاب تهیه می‌کنند به پژوهشگری نام آشنا تبدیل شده‌اند.
 
در ادامه میرمحمدصادق به اشاره به تلاش صالحی در زمینه انتشار مجموعه کتاب‌های تاریخ ایران و عثمانی گفت: این آثار علاوه بر آنکه در حوزه روابط ایران و عثمانی پراهمیت هستند از جوانبی دیگر هم مهم محسوب می‌شوند. ما در زمینه تاریخ محلی غرب ایران متون و کتاب‌های اندکی داریم و انتشار کتاب‌هایی مانند آنچه در مجموعه تاریخ ایران و عثمانی منتشر می‌شود منابعی مهم در زمینه تاریخ محلی ایران نیز فراهم می‌آورند. اهمیت کتاب‌هایی که در این مجموعه منتشر شده و به‌ویژه به عنوان نمونه کتاب ملاحظات و محاکمات تنها به مقوله روابط ایران و عثمانی محدود نمی‌شود و باید از جوانب مختلف به اهمیت آنها پرداخت.
 
او همچنین افزود: مجموعه 9 جلدی‌ که صالحی فراهم آورده است علاوه بر تمامی خصوصیاتی که دارد، یکی از منابع مهم شناخت مرزها هم محسوب می‌شود. از مسیر این کتاب‌ها می‌توان فهمید ایرانیان تا چه میزان به عهدنامه‌های صلح خود با عثمانی و از جمله عهدنامه صلح آماسیه پایبند بوده‌اند و عثمانیان به این عهدنامه‌ها توجه نمی‌کرده‌اند. وقتی منابع عثمانی را می‌خوانیم می‌بینیم که در منطقه‌ای مانند قارس که طبق عهدنامه‌های آماسیه و ذهاب بنا بوده است خالی شود و قلعه آن بازسازی نشود، در همه مراحلی که عثمانی‌ها به سمت ایران و ایروان می‌آمده‌اند قعله را بازسازی می‌کرده‌اند و به تعهداتی که داشته‌اند پایبند نبوده‌اند. ولی شواهدی هست که شاهان صفوی امکان این را داشته‌اند که عهدنامه را زیرپا بگذارند ولی به آن پایبند مانده‌اند.
 
این نسخه‌شناس در ادامه گفت: در مقدمه کتاب اشاره شده که این کتاب مناقب‌نامه است. به گمان من ویژگی مناقب‌نامه این است که به یک شخصیت خاص از وجوه مختلف می‌پردازد اما این کتاب را نمی‌توان مناقب‌نامه نامید و به گمان من بیشتر روزنامه است. چرا که بر اساس روزها و اتفاقاتی که در آن روزها پیش آمده است نوشته شده است.
 
میرمحمدصادق افزود: نویسنده برای آنکه قدرت سپاه عثمانی را نشان دهد در دو جای کتاب می‌گوید عثمانیان با تعداد اندکی در برابر سپاهی دویست هزار نفره مقاومت کرده‌اند ولی این آمار اغراق‌آمیز است. کاری که نویسنده در این کتاب انجام می‌دهد برجسته نشان دادن مدیریت جنگ است.
 
این منتقد سپس به مقایسه کتاب تاریخچه نورَس با کتاب فتح‌نامه ایروان که یکی دیگر از مجلدات مجموعه تاریخ ایران و عثمانی است پرداخت و گفت: ایروان در سال 1137 در زمانی که حکومت صفوی برافتاده و ایران درگیر حمله افغان است به دست عثمانیان می‌افتد. در کتاب فتح‌نامه ایروان ما همه اتفاقات را از بیرون می‌بینیم ولی در تاریخچه نورس چون قلعه در اختیار عثمانی‌هاست، اتفاقات را از درون و مشرف بر میدان نبرد می‌بینیم. نویسنده در این کتاب هم مشاهدات خودش را ارائه داده  و هم از طریق افرادی که در نبرد موثر بوده‌اند به نوشتن وقایع می‌پردازد. آن افراد موثر خبرچینان بوده‌اند که سپاه عثمانی اتکای بسیاری به آنها داشته است و با توجه به آنکه نویسنده می‌گوید تعداد افراد سپاه عثمانی نسبت به سپاه ایران اندک بوده است، نقش خبرچینان و همچنین خدعه‌های جنگی در پیروزی سپاه عثمانی بسیار موثر تصویر می‌شود.
 
سیدسعید میرمحمدصادق

میرمحمدصادق دلیل توفیق عثمانی‌ها در مدیریت جنگ را این دانست که دولت عثمانی سال‌ها در نواحی مختلف به جنگ مشغول بوده است و ارتش عثمانی در عمل تبدیل به یک ماشین جنگی شده بوده است. او افزود: طی مطالعه کتاب من 9 بند را به عنوان دلایل شکست ایران از سپاه عثمانی احصاء کردم. از جمله این موارد  نحوه مدیریت جنگ و تامین منابع مالی توسط حکیم اوغلو پاشا است. پولی که از طرف درباره عثمانی به او داده می‌شود 5 هزار آلتون است ولی او در طی مسیر با کمک گرفتن از ثروتمندان این پول را افزایش می‌دهد تا بتواند در نبرد توفیق کسب کند. از دیگر دلایل این پیروزی تفویض قدرتی است که از طرف فرمانده جنگ به یکی از افراد زیرمجموعه‌اش به نام احمدآقاست. استفاده از موقعیت‌های جنگی و تحریک دشمن، استفاده از موقعیت‌های جغرافیایی، بهره‌گیری از عوامل طبیعی نظیر طوفان و باران که باعث هرج و مرج در سپاه ایران می‌شود، ایجاد تفرقه در سپاه ایران و جدا کردن بخشی از سپاه ایران که تحت فرماندهی محمدخان بلوچ بوده است و بیست هزار نفر از افراد سپاه ایران را جدا می‌کنند. اشتباه سپاه ایران که نادانسته و بدون اطلاع به سمت ایروان حرکت کرده بود و... از جمله دلایل شکست سپاه ایران از عثمانی بوده‌اند.
 
میرمحمدصادق در بخش پایان سخنانش درباره جایگاه این کتاب گفت: این اثر یکی از مهمترین منابع برای شناخت جایگاه جنگ و نحوه جنگ بین ایران و عثمانی و نیز از منابع مهم برای شناخت وقایع اواخر صفوی تا دوران برآمدن نادر شاه افشار است.
 
پس از پایان سخنان میرمحمدصادق، نصرالله صالحی، مترجم کتاب، «تاریخچه نورَس» را مکملی بر کتاب فتح‌نامه ایروان دانست که پنجمین مجلد از مجموعه تاریخ روابط ایران و عثمانی است. او گفت: قفقاز از دوران ایران باستان تا همین حالا یکی از مهم‌ترین حوزه‌هایی است که منافع ملی ایران در آن تعریف می‌شود. از جمله مناطق مهم قفقاز ایروان است و در دوره صفوی چند نبرد بزرگ بر سر ایروان میان ایران و عثمانی شکل گرفته است یکی از نبردهای بزرگ بر سر ایروان بین سلطان مراد چهارم و شاه صفوی بوده است که ماجرای آن را من در کتاب منزل‌نامه که روزنامه سفر سلطان مراد چهارم به ایروان است تصحیح و منتشر کرده‌ام. کتاب بعدی فتح‌نامه ایروان بود و کتاب حاضر حلقه مفقوده‌ای هست که ماجرای نبرد 18 روزه ایران و عثمانی بر سر ایروان و شکست ایران را نشان می‌دهد که نتیجه این نبرد خشم نادر بر شاه طهماسب و فراهم آمدن زمینه‌های برکناری شاه طهماسب دوم از قدرت و بر تخت نشستن نادر است.
 
صالحی همچنین گفت: منابع تاریخی ایران بعد از سقوط صفوی بیشتر مناطق شرق ایران تا اصفهان را دنبال می‌کنند و بنابراین به مناطق شمال غرب و غرب کم‌اعتنا هستند. به همین خاطر است که چنین رویداد مهمی در منابع فارسی جسته و گریخته آمده است. علت اهتمام من به ترجمه آثاری که در مجموعه تاریخ روابط ایران رفتم بل. منابع عثمانی سه دسته هستند. یا صددرصد در رابطه با ایران هستند که ما صددرصد غفلت کرده‌ایم و به آنها نپرداخته‌ایم و نمونه‌اش همین کتاب است. یا بخشی از آنها درباره تاریخ ایران است و یا ارتباطی با ایران ندارند.
 
این محقق افزود: متن‌کاوی  قدم اول برای پژوهش است. تاریخ صفویه را تا کی با عالم آرای عباسی و با تاریخ مروی و تاریخ جهانگشای استرآبادی می‌شود نوشت؟ این کتاب‌ها هر قدر داده داشته‌اند مورد استفاده قرار گرفته. باید ببینیم همزمان با این مورخان ایرانی، عثمانیان چه کرده‌اند.
 
صالحی گفت: نویسندگان کتاب‌هایی نظیر تاریخچه نورس یا فتح‌نامه‌ ایروان کار مستندنگاران امروز را انجام می‌دهند. یکی از ارزش‌های این کتاب روایت دقیق و مستندی است که از لحظه به لحظه این رویداد ارائه می‌دهد و این روایت نه فقط از منظر تاریخی که از منظر ادبیات و روایت شناسی  هم مهم است. نویسنده کتاب علاوه بر آنکه کاتب و منشی بوده است، مشاور فرمانده سپاه عثمانی هم بوده است.
 

نصرالله صالحی
 
او افزود: من پیشنهاد می‌کنم حتی اگر کتاب را نخواندید مقدمه آن را بخوانید. در مقدمه بیش از هفتاد مورد و نکته کلیدی درباره تاریخ را بیرون کشیده‌ام که در منابع فارسی یافت نمی‌شود. تفاوت این کتاب با منابع فارسی این است که مورخان ایرانی در اصفهان می‌نشستند و بر اساس شنیده‌ها به سراغ نوشتن تاریخ می‌رفتند ولی مورخانی مانند نورس در صحنه حاضر می‌شدند و بر اساس دیده‌های خود اثرشان را مکتوب می‌کردند.
 
پس از پایان سخنان صالحی، منصور صفت‌گل استاد تاریخ دانشگاه تهران سخن گفت. او مجموعه گنجینه عثمانی را گنجینه‌ای بزرگ و ماندگار برای تاریخ و فرهنگ ایران دانست و از پشتکار صالحی در تدوین و تصحیح و ترجمه بخش‌هایی از این گنجنیه تقدیر کرد. صفت‌گل افزود: اهمیت آرشیو و گنجینه بزرگ عثمانی برای تاریخ و فرهنگ ایران از آنجا ناشی می‌شود که این آرشیو تداوم هفتصد ساله داشته و همچنین در بخش اعظم تاریخ عثمانی زبان علم و فضل و ادب فارسی بوده است. پس بخش بزرگی از این گنجینه به زبان فارسی است.
 
صفت‌گل با اشاره به تاثیر زبان فارسی بر متون ترکی گفت: در همین کتاب تاریخچه نورس نشانه‌های فراوانی از این تاثیر را می‌شود مشاهده کرد و مترجم کتاب در مقدمه ترکیبات دخیل از زبان فارسی در زبان ترکی که در این کتاب مورد استفاده قرار گرفته است را فهرست کرده که این اقدام او به ارزش کتاب می‌افزاید.
 
او سپس با اشاره به ساختار قدرت در ایران در زمان کتابت این کتاب گفت: حکومت صفوی در سال 1142 اعاده شد و در سال 1143 با مشکلاتی در غرب و شرق مواجه گردید. در غرب، عثمانی و در شرق مشکلاتی که در قندهار و هرات رخ داده بودند، ساختار حکومت ایران را دچار تشتت کردند. در ایران آن زمان دو کانون قدرت وجود داشت و همزمان با جنگ ایروان بدنه ارتش ایران و عمده تجهیزات سپاه همراه با نادر در هرات مستقر شده بودند. بنابراین آنچه در کتاب تاریخچه نورس درباره سپاه ایران و عظمتش مکتوب شده ربط چندانی با واقعیت ندارد. جنگ قدرت در ایران چنان بود که طهماسب برای کسب وجاهت به دنبال پیروزی در یک نبرد بود و با وجود ضعف خود به سراغ نبرد با عثمانی در ایروان رفت.
 
این مورخ افزود: با صالحی موافقم که روایات ایرانی از تاریخ جنگ ایروان مختصر است ولی در آن روایات نیز بخش اساسی روایت گفته شده و چیزهایی دارد که در نورس نیست. بر مبنای آن روایات و با مقایسه آنها با روایت نورس می‌توان گفت به نظر می‌رسد نورس اغراق می‌کند. استرآبادی و مروی وفاداری به طهماسب نداشتند ولی درباره چرایی شکست با نورس موافق نیستند. کاری که نورس انجام داده اغراق و بزرگ کردن حکیم پاشاست و همچنین نورس به مصالحه شاه طهماسب با عثمانی که در منابع ایرانی آمده اشاره نمی‌کند.

منصور صفت‌گل
 
صفت‌گل گفت: با میرمحمد صادق موافقم که این کتاب یک روزنامه است. علاوه بر این آن را روایتی اغراق‌گونه از یک منشی گزافه‌گو که می‌خواهد نقش خودش و پاشایش را بزرگ جلوه دهد می‌دانم. آن‌چه از منابع و منطق تاریخی برمی‌آید این است که در این نبرد سپاه عثمانی مجهزتر بوده است ولی با این وجود در اولین دور حمله این سپاه شاه طهماسب است که پیروز می‌شود.
 
او همچنین در بخش دیگری از سخنانش گفت: وقایع غرب ایران در منابع این دوره کم و کوتاه نیستند. کانون روایت در تاریخ‌نگاری ایرانی پادشاه است و بنابراین هر جا نادر هست روایت مفصل می‌شود. از آنجا که نادر در طول فرمانروایی‌اش همواره بین بغداد و خراسان در حال حرکت بوده است، هر گاه سپاه به سمت عراق می‌رفته است توجه به تاریخ غرب ایران جلب می‌شده است.
 
پس از پایان سخنان صفت‌گل، صالحی گفت: این کتاب به این دلیل روزنامه سفر یا منزلنامه نام نگرفته که فقط متمرکز بر جنگ ایروان است. به طور معمول روزنامه‌ها از اولین روز حرکت تا پایان و رسیدن به مقصد را در برمی‌گرفته‌اند در صورتی که این کتاب متمرکز بر نبرد ایروان است و به این دلیل است که نویسنده آن را روزنامه ننامیده و تاریخچه نام داده است. در مورد وجوه اغراق‌گونه اثر هم باید توجه داشت نویسنده در ابتدای کتاب آن را «منقبه علیه» می‌نامد و مشخص است که از ابتدا در پی نوشتن منقبت‌نامه بوده است و باید توجه داشت که از وجوه اساسی منقبت‌نامه اغراق است.
 
در پایان جلسه نیز یکی از مهمانان این نشست که از کشور روسیه و ناحیه اوستیا به ایران آمده بود نظرات خود درباره قفقاز و نوع تاریخ‌نگاری در آن منطقه را بیان کرد.

نظر شما

شما در حال پاسخ به نظر «» هستید.

برگزیده

پربازدیدترین

تازه‌ها