جمعه ۱۷ اسفند ۱۳۹۷ - ۱۳:۴۸
متقی: حقایق تاریخی را وارونه نکنیم/ ساعی در کنار اسطوره و خاطره رشد کرد

ابراهیم متقی گفت: احمد ساعی متعلق به دانشکده حقوق و علوم سیاسی است. وی همواره در کنار استادانی بوده که برای دانشجویان هم اسطوره و هم خاطره بودند.

به گزارش خبرگزاری کتاب ایران(ایبنا)- ماهرخ ابراهیم‌‌پور: همه آمده بودند، همه کسانی که با ساعی آشنا بودند، اصلاح‌طلب، اصولگرا، چپ، راست و خلاصه هر کسی که به نوعی با ساعی آشنا بود، در آئین نکوداشتش حضور داشت. از ابراهیم متقی، اصولگرا تا صادق زیباکلام اصلاح‌طلب، از محمدی‌گرگانی که به دلیل کسالت از سخنرانی پوزش خواست تا احمد زیدآبادی، از قاسم شعله‌سعدی تا موی سپیدان و پیشکسوتان دانشکده علوم سیاسی دانشگاه تهران و همه کسانی که استاد و دانشجوی حوزه علوم سیاسی بودند، چهارشنبه 15 اسفندماه در تالار فردوسی خانه اندیشمندان علوم انسانی گرد آمدند تا استاد 80 ساله علوم سیاسی را ارج نهند و بزرگ بشمارند.

در پوستر برنامه فهرستی از سخنرانان ردیف شده بود، اما برنامه گاهی طبق فهرست و گاهی نیز خارج از فهرست مهمانی را برای برشمردن خصایل ساعی فراخواندند؛ حسین عبده‌تبریزی، یوسف مولایی، دکتر ابراهیم متقی، صادق زیباکلام، دکتر قدیر نصری، فائزه هاشمی و چند تن دیگر. 

روبسپیرهای دیروز، اصلاح‌طلبان امروز
ابراهیم متقی، استاد دانشگاه تهران به تعلق داشتن ساعی به آذربایجان(خوی)، ایران و دانشکده حقوق و علوم سیاسی اشاره کرد و گفت: ساعی برخاسته از سه مکان خانواده، ایران و دانشکده است. در خانواده به عنوان نخستین محیط پرورش پیدا کرد و به نوعی رفتار ساعی شکل گرفت، از سوی دیگر در ایران بزرگ و شکوفا شد و حس وطن‌دوستی در عین تعلق به زادگاهش در شخصیتش ریشه دوانید، یعنی ملی‌گرایی در عین توجه به قومیت. در نهایت ساعی متعلق به دانشکده حقوق و علوم سیاسی است، وی همواره در کنار استادانی بوده که برای دانشجویان هم اسطوره و هم خاطره بودند.

وی با مقایسه انقلاب ایران با انقلاب فرانسه افزود:  اما نکته دیگر آن است که چه دوران‌هایی را سپری کردیم، تمام آن چهار مرحله‌ای که کرین برینتون در «کالبدشکافی چهار انقلاب» مطرح می‌کند، سپری کردیم، چون یک انقلاب شکل گرفت. انقلاب واقعی که خشونتش از انقلاب فرانسه کمتر بود. از سویی دوران ترمیدور انقلاب ما از انقلاب فرانسه بسیار زودتر روی داد، به چه دلیل؟ به علت آن فضای اجتماعی که به نوعی وجود دارد. در این دوران، دوره تلاطم دهه 60 را داشتیم. انگار فراموش کردیم که چه اتفاقاتی رخ داد. خیلی ایده‌آلیست شدیم و بسیار دوست داریم حرف‌های روشنفکری بزنیم!

استاد دانشگاه تهران با نگاهی به شرایط ایران در ابتدای پیروزی انقلاب اسلامی ادامه داد: شاید سخنان من برای‌تان تازگی داشته باشد که در یک جمع استادان دانشگاه دوره‌ای از اتفاقات کشور را بازخوانی کنیم. از سویی دانشکده حقوق سال 57، 58، 59، 60 صحنه اردوکشی بود و 60 گروه سیاسی وجود داشت. انقلاب می‌آید و تلاطم شکل می‌گیرد و رادیکالیسم به وجود می‌آید و هر نیروی میانه‌رویی که می‌خواهد حرف بزند، حذف می‌شود. امروز بازرگان، تکریم می‌شود، همان کسانی تکریم می‌کنند که در آن مقطع زمانی علیه بازرگان بودند. کسانی که سال 57، 58، 59 علیه مصدق سخن می‌گفتند.  

ابراهیم متقی با انتقاد از وارونه جلوه دادن حقایق تاریخی گفت: چرا می‌خواهیم تاریخ را به شکل دیگری تفسیر کنیم؟ چرا نمی‌خواهیم واقعیت خودمان را درک بکنیم؟ کشور پرتلاطم و دوران رادیکال‌ها، دوران روبسپیر! دورانی که دانتون‌ها را با گیوتین نابود کردند! دورانی که خود روبسپیر این وضعیت را پیدا کرد. اما روبپسپیرهای ایران، امروز اصلاح‌طلب هستند! جامعه پرتلاطمی که در آن امید ایجاد شده است؟ این امید و تحول ناشی از چیست؟ ناشی از آن فرهنگی است که در عمق اجتماعی ایران وجود دارد که می‌تواند این دگرگونی را به راحتی به وجود بیاورد.
 
مهربانی ساعی ریشه در رنج 
حسین عبده تبریزی: ساعی سراسر امید و مهربانی است و یکپارچه تکریم نسبت به انسان‌هاست، برای من ساعی مظهر مهربانی و احترام به انسان است و مهربانی‌اش مرزی نمی‌شناسد، پیر، جوان، آشنا یا غریبه، بی‌سواد یا کم‌سواد، زندانی یا زندان‌بان، ایرانی یا فرنگی، مهربانی متکی بر نفس انسانیت، مهربانی عمیق به انسان داده نمی‌شود، منبع این مهربانی بی‌حد ساعی به نوعی بشر از کجاست؟ به گمانم ریشه این مهربانی در رنجی است که ساعی یک عمر کشیده است.

وی افزود: رنجی که همدم ساعی در سال‌های حیاتش بوده، آنچنان با وی هم‌خانه شده که نمی‌خواهد دیگران رنجی که او کشیده، تجربه کنند. ساعی از مردم توقع کامل بودن ندارد، آنان‌را آن‌گونه که هستند، دوست دارد، برای همین معلم ناخرسند، همه دلتنگی‌ها را در قلبش نگاه می‌دارد و از زبانش جز سخن شیرین و بیان مهربانی کمتری مطلبی به بیرون درز می‌کند، اوج مهربانی‌اش آنجاست که حوصله می‌کند و حتی دروغ‌های ما را به تفسیر می‌شنود. با این همه ناملایمات و دشواری‌ها در سطح کره خاکی، به گمان ساعی انسان تنها اولین لایه از ظرفیت‌ها و استعدادهای خود را کاویده است.

استاد دانشگاه ادامه داد: انسان در بیان مطلق آن، نژاد و DNA  اصیل ساعی است و عشق به انسان مذهب اوست، بی‌شک ساعی معتقد به قول انیشتن است که ما نمی‌توانیم از بشریت ناامید شویم. چون خود انسان هستیم. احساس وظیفه او به مطلق انسان است که جایی برای دشمنی و نفرت در قلب و ذهن او باقی نمی‌گذارد. فارغ از این که چه از دستش برمی‌آید، ساعی، مسئولیتی اجتماعی در مقابل تمامی انسان‌ها برعهده می‌گیرد. انسان مهربانی چون او در پی آن نیست که موجودیتی از خود نشان دهد در پی آن است که نشان دهد انسان مخاطبش چه قدر قدرتمند است. 

کم گوی و گزیده گوی
قدیر نصری، یکی دیگران از استادان دانشگاه در توصیف ساعی با مطلبی به عنوان«1+5 » با تقسیم استادان دانشگاه به پنج دسته گفت: یک دسته بی‌حال و سهل‌انگارند و برای دانشجو نکته یا اندوخته ای به معنای واقعی ندارند و با پر کردن کلاس و گذراندن وقت زمان را سپری می‌کنند، فارغ از آنکه دانشجو تفاوت استاد عالم و غیرعالم را خوب می فهمد. دسته دیگر استادانی هستند که از چهره آنها یاس می‌بارد و در کلاس حاضر غایبند و این دسته نیز کلاس درسشان ثمر چندانی به همراه ندارد. اکا گروه دیگر، استادان شیک و نورس و تازه نفس و دل در گروه فلسفه یونان، ایران پیش از اسلام دارند و به کمک رانت و ژن خوب به کرسی استادی رسیدند. 

وی افزود: شمار دیگری از استادان، استاد کارمندها هستند، این گروه افرادی تلاشگرند، اگرچه بیهوده زحمت می‌کشند و دروس متفاوتی از اسلام تا فلسفه غرب و آینده پژوهی در سیاست را تدریس می‌کنند، سخن تندی از آنها شنیده نمی‌شود. طرفداران بسیاری از هر قشر دارند از مارکسیت‌ها تا گیاه‌خواران و این تنوع در مریدان را «نشانه کار نیکو از پر کردن است،» می‌پندارند.   
استاد دانشگاه با برشمردن ساعی در عنوان در دسته 5 +1 اظهار کرد: ساعی جزو گروه 1 است + 5، دسته‌ای که به تدریس کم اما عمیق اکتفا می‌کند و در نگاهش دانشجو همچون دندانه‌های شانه با یکدیگر برابرند. استادی که همچو سقراط اندوهش این است که خود نادان است و هیچ نمی‌داند و مدام و بدون هیاهو به دنبال یادگیری است.  

رنج، ساعی را به مهاجرت وا نداشت
یوسف مولایی، استاد دانشکده حقوق دانشگاه تهران در ادامه این نکوداشت بیان کرد: ساعی در ایران ماند و دشورای‌های بسیاری را تحمل کرد، چون ایران را از صمیم قلب دوست داشت، شرایط دشواری بر او گذشت اما تحمل کرد و هیچ‌گاه دم از مهاجرت نزد. استادی که حقش تحمل این همه دشواری و ناملایمات نبود.

وی افزود: ساعی دانشجویان بسیاری را تربیت کرد و در میان به همه آن دانشجویان، بیش از همه درس انسان بودن و دوست داشتن انسانیت را تکرار کرد. استادی که آثار معتددش حکایت از توانایی‌های عملی‌اش دارد. 

استاد حقوق دانشگاه تهران ادامه داد: بودن در کنار ساعی به من مدنیت را آموخت، اگرچه تا پیش از آن مدنیت را میدانستم و آموخته بودم اما در کنار استادی چون ساعی، آنرا لمس کردم، مدنیتی که در زندگی اجتماعی، سیاسی، اقتصادی تشخیص بدهی چه کسی حق است. حق یعنی احترام به حقوق دیگران و این احترام به حق دیگران در مدنیت ممکن بود. حقی که به دین و مذهب فرد خلاصه نمی‌شود و انسان فارغ از مذهب و دین و رنگ و نژاد از آن برخوردار می‌شود. 

مولایی گفت: البته در کنار استاد ساعی بانوی مهربان ایران دوستی است که از ایرانیان به ایران بیشتر عشق می ورزد و در شرایط دشوار نیز حاضر به ترک ایران نشد. همسر ایران‌دوستی که در کنار ساعی ناملایمات و دشواری‌های بسیاری را تحمل کرد و هنوز هم مهربان و پرامید در کنار ساعی ایستاده است در وطنی که بیش از فرانسه به آن احساس تعلق می‌کند. 

زوایه داشتن ساعی با توده‌ای‌ها  
صادق زیباکلام از دیگر سخنرانان نکوداشت ساعی بود، وی با اشاره به نحوه آشنایی‌اش با ساعی گفت: در گراتس اتریش با ساعی آشنا شدم و بعدها برای آموختن تاریخ معاصر ایران به منزلش می‌رفتم، ساعی که جوانی شیفته فرهنگ و تاریخ ایران بود، از دوستداران پیراحمدآباد بود و تعلق خاطر خاصی به جبهه ملی داشت. همچنین از فعالان کنفدراسیون در گراتس بود و به شدت با توده‌ای‌ها زاویه داشت. 

وی افزود: ساعی بعد از پایان تحصیل به ایران بازگشت و مورد آزار ساواک قرار گرفت. پس از انقلاب نیز در حقش ناملایماتی روا شد که ناروا بود و در خور استاد مهربان و وطن‌دوست و علم‌دوستی چون ساعی نبود. با وجود همه دشواری‌هایی که بر ساعی رفت، در کشور ماند و صبورانه با ناملایمات کنار آمد و به تدریس در دانشگاه پرداخت و دانشجویان ممتاز بسیاری را تربیت کرد و تحویل جامعه داد، استادی که درسش توام با ایران‌دوستی و انسان‌دوستی و احترام به دانشجویان بود.    
 
مولف «ما چگونه، ما شدیم» ادامه داد: همسر استاد ساعی در سخنانی تشکر کردند از دولت که جشن نکوداشت استاد را برپا کردند، باید بگویم که این جشن دولتی نیست و از سوی انجمنی غیردولتی به عبارتی ملت برگزار شده است.

پدیده مذموم مدرک‌گرایی 
فائزه هاشمی که در فهرست سخنرانان نبود، نیز در سخنانی به نکاتی درباره شخصیت ساعی پرداخت و پس از آن مدرک‌گرایی در کشور را امری مذموم برشمرد و رواج این پدیده را زنگ خطری برای مدیریت کشور دانست.

همچنین در این نکوداشت همسر دکتر ساعی، مادام ساعی چند دقیقه از علاقه و عشق به ایران گفت و ناملایماتی که همسرش را آزرد اما باز هم در ایران ماند. در ادامه قطعات موسیقی سنتی به افتخار احمد ساعی و همسر ایراندوستش نواخته شد. همچنین از سوی انجمن علوم سیاسی، خانه اندیشمندان، انجمن مطالعات صلح؛ انجمن سازمان ملل، دانشکده علوم سیاسی و دانشگاه آزاد واحد علوم تحقیقات هدایایی به دکتر ساعی اهدا شد و عکس دسته جمعی با حضور حاضران در سالن برای ثبت این روز گرفته شد.

نظر شما

شما در حال پاسخ به نظر «» هستید.

برگزیده

پربازدیدترین

تازه‌ها