جمعه ۱۷ خرداد ۱۳۹۸ - ۱۰:۰۰
ناصرالدین شاه: شهر پاریس فی‌الحقیقه مخصوص رعیت و عامه مردم است!

سفرنامه‌نویسی ایرانیان در دوره‌ قاجار به اوج خود رسید. این متون تاریخی روایت نخستین تجربه‌های مسافران ایرانی در فرنگ است و در «پاریس از دور نمایان شد» این خاطرات تصویرگر پاریس در قرن سیزدهم شمسی است.

به گزارش خبرگزاری کتاب ایران(ایبنا)، کتاب «پاریس از دور نمایان شد» پاریس به روایت مسافران دوره قاجار، جلد نخست از مجموعه «تماشای شهر» است که در هر جلد از خلال گزیده سفرنامه‌ها، نگاه ایرانی به هویت یکی از شهرهای دور را ترسیم می‌کند. این کتاب با تحقیق زهره ترابی و دبیری و تدوین علی‌اکبر شیروانی از سوی نشر اطراف منتشر شده است.

روح شهر کلاف پیچیده‌ای از عناصر دیدنی و نادیدنی‌ است و در شکل‌گیری این روح، روایت مسافران سهم انکارناپذیری دارد. تصویری خیالی که از پاریس در ذهن همه ما نقش بسته از توصیفات و غافلگیری‌هایی پدید آمده که ایرانی‌های پیشین سوغات آورده‌اند. گزارش اولین مواجهه با شهر، موضوع این کتاب است؛ پاریس مسافران قاجاری. کتاب «پاریس از دور نمایان شد» اولین جلد از مجموعه تماشای شهر است که در هر جلد از خلال گزیده‌ی سفرنامه‌ها، نگاه ایرانی به هویت یکی از شهرهای دور را ترسیم می‌کند.
 
۹ مسافر قاجاری پاریس، علی‌خان ظهیرالدوله، ناصرالدین شاه، میرزا عبدالرئوف، حاجی پیرزاده، میرزا نصرالله، میرزا ابوطالب خان، حاج سیاح، فرخ‌خان امین‌الدوله و مظفرالدین شاه بوده‌اند که مطالبی درباره حضور و سیاحت‌شان در پاریس نوشته‌اند.

در مقدمه «پاریس از دور نمایان شد» آمده است که «ما گاهی با شهری رفاقت می‌کنیم، گاهی نسبت به شهر بی‌تفاوتیم و گاهی خصومت و دشمنی داریم. شهرها شبیه آدم‌هایند. تکلیف رابطه ما با آدم‌ها مشخص است، می‌دانیم چرا با یکی دوستی و با دیگری عناد داریم، چرا با یکی راحتیم و با دیگری سخت کنار می‌آییم. اما با چه معیاری شهری را دوست داریم یا دوست نداریم: معماری؟ فضای کوچه و بازار؟ سبک زندگی مردم؟ آداب و رسوم؟ سوغات و کالاها؟»

علی‌خان ظهیرالدوله در متنی با عنوان «اطلس گلدار نیم‌رنگ» این‌طور نوشته است: «خیلی عجب است که این همه خیابان و رستوران و دکان مزین و بناها که در پاریس است دو تا شبیه به هم نیستند. راستی بیسمارک چه خوب گفت که پاریس قهوه‌خانه و تماشاگاه دنیاست.»

ناصرالدین شاه سه بار به پاریس سفر کرد. سفر اول او تیرماه ۱۲۵۲ شمسی بود و سفر دومش خرداد ماه ۱۲۵۷ شمسی. در «پانوراما یعنی دورنما» ناصرالدین‌شاه پاریس را این‌طور تصویر می‌کند: «شهر پاریس فی‌الحقیقه حالا مخصوص رعیت و عامه مردم است. هر طور بخواهند حرکت کنند دولت چندان قدرت ممانعت ندارد.» در این بخش، دیده‌های ناصرالدین‌شاه از بخش‌های مختلف پاریس نقل شده است.


ناصرالدین‌شاه در یکی از سفرهایش به پاریس

در بخش «شهره در دلفریبی و غارتگری» روایتی از سفرنامه میرزا عبدالرئوف آمده است و حاجی پیرزاده در «خانه نمره دوازده» نوشته است: «آراسته و پیراسته و مزین و منقش عمارت‌های عالی و نشیمن‌گاه‌های باصفا و از هر طرف اسباب لهو و لعب فراوان و وفور نعمت‌های گوناگون و مردم در منتهای ناز و نعمت. فقیر و غنی را نمی‌توان از هم تمیز داد.»

«جاهای خیلی تماشایی» بخشی از متن میرزا نصرالله درباره پاریس این‌طور روایت شده است: «اما پاریس. خدا می‌داند که چه کرده‌اند و چه قدرت نشان داده‌اند. عقل حیران است... باری رود سن که از رودهای معروف عالم است از وسط پاریس می‌گذرد. در یک طرف او که میدان شهر بوده، اکسپوزیسیون بازار عمومی است که هر ملت و دولت عمارتی به طرز و سبک عمارت‌های مملکت خود در اینجا بنا نموده‌اند و در آنجا آنچه متاع از آن مملکت حاصل می‌شود ـ مال‌التجاره است ـ وارد کرده‌اند. بعضی‌ها کارخانجات کوچک هم آورده‌اند. آنچه در مملکت صنایع دارند مختصرا می‌نمایند... جایی هم از کاشی به شکل مسجدی از مساجد اصفهان ساخته‌اند مخصوص ایران است که در آنجا قالی‌ها و کاشی‌ها و فیروزه‌های خوب برای فروش گذاشته‌اند و بعضی نقاشی‌های قدیم ایران و غیره و غیره است.»

«خونابه لطیف و درختان موزون» نیز بخشی از روایت میرزا ابوطالب خان از پاریس است. «حوری‌ها با لباس‌های بسیار لطیف» گوشه‌ای از سفرنامه حاج سیاح به‌شمار می‌آید. همچنین «یک دسته موزیکانچی» نوشته فرخ‌خان امین‌الدوله و «استخوان مرده‌های مقدسین» هم بخشی دیگر از این کتاب است که دربردارنده خاطرات مظفرالدین شاه از سفر به پاریس محسوب می‌شود.

در بخشی از کتاب آمده است: «داخل شهر پاریس شدم که این شهر دارالسرور شهرهای فرنگستان است و پایتخت دولت جمهوری فرانسه است که آوازه نکویی و آبادی آن عالمگیر است و تمام خلق عالم آرزوی دیدن این شهر قشنگ مرغوب غم‌زدا را دارند. زمین آن از هر جهت بر تمام پایتخت‌های آباد دنیا شرف و افتخار دارد. مردمانش همه با علم و با تربیت‌ترین ملل بیدار روی زمین می‌باشند… هر کسی که در دنیا آمده باشد و پاریس را ندیده باشد مثل این است که هیچ در دنیا از عدم به وجود نیامده است.

می‌توان بهشت روی زمین گفت. پاریس معدن علم است و هنر، نه علم و هنر بی ثمر. بنده هنگامی که وارد این شهر شدم چنان مات و متحیر بودم که راه رفتن خود را نمی‌دانستم که به کدام سمت می‌روم. چشمم تیره و عقلم خیره شد. قریب یک ساعت در پای ماشین راه آهن بی‌هوشانه آن طرف آن طرف نظر می‌کردم و حیران و سرگردان بودم. بعد هم بی‌هوشانه و مبهوت، سوار اتومبیل شده، روانه شهر گردیدم.»
 
«بیش از ده قرن از عمر سفرنامه‌نویسی ایرانی می‌گذرد. با نگاهی به تاریخ کتابت در ایران درمی‌یابیم که در دوره قاجار سفرنامه‌نویسی به اوج خود تا آن زمان رسید. آنچه از دوران پیش از قاجار به جا مانده گرچه برای فهم تاریخی،‌ سیاسی، فرهنگی و اجتماعی آن دوران بسیار راهگشاست اما به دلیل محدود بودنش تصویری چندلایه و پازل‌گونه از موضوعی خاص به‌دست نمی‌دهد. مزیت سفرنامه‌های دوره قاجار ارائه تصویر تودرتو و کاملی از زندگی و فکر مسافران است.»

بازچاپ پنجم «پاریس از دور نمایان شد» جلد نخست از مجموعه «تماشای شهر» با تحقیق زهره ترابی و دبیری و تدوین علی‌اکبر شیروانی در ۲۲۸ صفحه، شمارگان یک‌هزار نسخه و بهای ۱۹ هزار تومان از سوی نشر اطراف در دسترس علاقه‌مندان به سفر و سفرنامه‌های ایرانی قرار گرفته است.

نظر شما

شما در حال پاسخ به نظر «» هستید.

برگزیده

پربازدیدترین

تازه‌ها