پنجشنبه ۱۸ بهمن ۱۳۹۷ - ۰۹:۰۰
چهار فیلم اقتباسی جشنواره سی‌وهفتم کدامند؟

وجود تنها چهار فیلم اقتباسی در میان 22 فیلم حاضر در جشنواره سی‌وهفتم فیلم فجر شاید در ابتدای امر چندان رقم قابل اعتنایی به نظر نرسد اما دستاوردهای مهمی به لحاظ توجه به پتانسیل‌های آثار ادبی ایرانی نصیب سینمای ایران کرده است.

به گزارش خبرگزاری کتاب ایران (ایبنا) بحث پایین‌بودن میزان آثار اقتباسی در سینمای ایران همواره مطرح بوده است تا جایی که به حذف سیمرغ بلورین بخشی به نام فیلمنامه‌های اقتباسی انجامید و آخرین کورسوی امید برای برجسته کردن این امر مهم در مهم‌ترین جشنواره فیلم کشوری یعنی فیلم فجر از بین رفت. امسال در سی‌وهفتمین جشنواره بین‌المللی فیلم فجر چند فیلم اقتباسی به چشم می‌خورد که نویدبخش فعالیت‌های ادبی تازه‌ای از سوی سینماگران است.

فیلم‌های «تیغ و ترمه» ساخته کیومرث پوراحمد ،‌ «مردی بدون سایه» ساخته علیرضا رئیسیان ، «درخونگاه» ساخته سیاوش اسعدی و «بیست‌وسه نفر» ساخته مهدی جعفری از جمله این آثارند.


          

«تیغ و ترمه» آخرین ساخته پوراحمد گرچه چراغ اقتباس از یک رمان اجتماعی و توجه به نویسندگان نسل جدید ادبیات را روشن می‌کند اما نمی‌توان آن را اقتباسی وفادار به اثر خواند و به گفته کارگردان و تایید نویسنده، پایان کتاب تغییر زیادی کرده است. مساله تغییر در داستان و اثری که از آن اقتباس می‌شود همواره از مهم‌ترین چالش‌های میان سینماگر و نویسنده اثر بوده است. پوراحمد در اقتباس از این اثر به طور نسبتا کامل به تعدد شخصیت‌های رمان وفادار بوده و شاید همین مساله کمی به درک تماشاگر از کاراکترهای اثر اقتباسی خدشه وارد کند. به هر حال در یک رمان مجال بیشتری برای پرداختن به شخصیت‌هاست و فیلمساز به طور متوسط 90دقیقه وقت دارد تا فضایی قابل درک برای تماشاگر خود به لحاظ پرسوناژها بیافریند.

زنگ خطری که اینگونه موارد به صدا درمی‌آید، عدم اقبال مخاطبان برای خوانش ادبی اثر اقتباسی در نتیجه شکست اثر سینمایی است و این مهم‌ترین عاملی است که نویسندگان را بر آن داشته تا پیشنهاد اقتباس از آثارشان را به راحتی نپذیرند.

به هر حال در میان آثار انگشت‌شماری که از  نسل جدی ادبیات معاصر ایران – و نه بیژن نجدی و غلامحسین ساعدی و ..._ اقتباس می‌شوند، اینگونه فیلم‌ها را حتی علی‌رغم شکست تجاری که می‌توانند داشته باشند باید حرکتی رو به جلو دانست چرا که حداقل فایده آن‌ها جلب توجه دیگر سینماگران به ظرفیت نسل جدید ادبیات معاصر ایران برای اقتباس سینمایی است.

       

در میان فهرست نه چندان طولانی فیلم‌های اقتباسی امسال به نامی آشنا در این عرصه برخورد می‌کنیم؛ علیرضا رئیسیان؛ کسی که اقتباس از آثاری چون «چهل‌سالگی» و «جامه‌دران» ناهید طباطبایی را در کارنامه خود دارد و از معدود کارگردان‌هایی است که برای نگارش فیلم‌نامه‌هایش پایبند به اقتباس ادبی است. خلاقیت امسال این سینماگر برداشت آزادی است که از یک اثر کلاسیک و نه معاصر داشته است.

فیلمنامه «مردی بدون سایه» برداشتی است آزاد از حکایت «زن پارسا» اثر عطار نیشابوری. «زن پارسا» عنوان نخستین حکایت از نخستین مثنوی عطار ـ الهی‌نامه ـ است. داستانی که با سیصد و نه بیت، سومین حکایت طولانی، پس از حکایت «شیخ صنعان» و «رابعه» در مثنوی‌های عطار محسوب می‌شود. داستانی که با نقد و بررسی آن می توان به زوایایی از هنر داستان پردازی عطار دست یافت.

اینکه چقدر این فیلم مخاطب را متوجه زیرمتن کلاسیک و فاخر آن کند،‌ مساله‌ای است که موضوع بحث ما در این گزارش نیست. تماشاگر «مردی بدون سایه» در تیتراژ نخستین فیلم با نوشته‌ای مواجه می‌شود مبنی بر اینکه این فیلم اقتباسی آزاد از یک اثر کلاسیک ادبی است و عطار هم نامی آشنا برای مخاطبان است. حین تماشا هم اگر مخاطب از یاد ببرد که این فیلم برگرفته از حکایت عطار نیشابوری است باز هم ضرری متوجه سینما و ادبیات نمی‌شود چون این اقتباس سندی است بر پتانسیل آثار فاخر کلاسیک برای بازتولید در مدیومی دیگر و می‌تواند نویدبخش فعالیت‌های تازه‌ای در بخش اقبتاس از سوی سینماگران باشد.

         

نکته‌ای که میان چهار اثر اقتباسی راه یافته به جشنواره سی‌وهفتم وجود دارد این است که منابع اقتباسی این آثار حوزه‌های متفاوتی از رمان معاصر تا اشعار کلاسیک و ادبیات پایداری را شامل می‌شوند. در این میان فیلم «درخونگاه» ساخته سیاوش اسعدی که اقتباسی از یک نمایشنامه معاصر است این فهرست گوناگونی را تکمیل می‌کند.

«یوبیتسومه» نمایشنامه‌ای به قلم نیما نادری،‌ نویسنده بازیگر و کارگردان تئاتر است. وی  در این نمایشنامه به کشور ژاپن اشاره می‌کند که بعد از جنگ جهانی دوم و بمباران اتمی به سرعت خود را ساخت و به سوی آینده پرواز کرد. در عین حال آن را با جنگ تحمیلی ایران و عراق مقایسه می‌کند که این پیشرفت در آن وجود نداشته است. دغدغه نمایشنامه‌نویس تاثیرات به جای مانده از جنگ بعد از سال‌ها از اتمام آن بر مناطق جنوبی ایران و عدم ترمیم این زخم بشری است. این نمایشنامه اولین بار در سال 1393 در کارگاه نمایش تئاتر شهر به روی صحنه رفته است.

روایتی که اسعدی از این اثر برای بازتولیدش در سینما می‌گیرد، به لحاظ مضمون است. زیرمتن هر دو اثر یکی است و فیلمساز در حقیقت راوی سینمایی این نمایشنامه است. نارضایتی عمده‌ای که در جریان اقتباس میان سینماگر و نویسنده شکل می‌گیرد ناشی از عدم برداشت صحیح سینماگر از متن اصلی است و نویسندگان اغلب مدعی‌اند که فیلمساز درک درستی از روابطی که در داستان خلق شده ندارد؛ چیزی که خوشبختانه در «درخونگاه» رخ نمی‌دهد و با اقتباسی وفادارانه به زیرمتن مورد نظر نمایشنامه‌نویس مواجه هستیم.

نمایشنامه‌های معاصر به لحاظ مبتنی بودن بر کنش و دیالوگ و تصویرسازی‌های لازم برای اجرا منبع مناسبی برای اقتباس به شمار می‌روند و فیلمساز برای آداپته کردن آن‌ها نسبت به متون ادبی که سراسر کلمه است با چالش‌های کمتری روبه‌رو ست. «درخونگاه» از این لحاظ قدمی رو به جلو در اقتباس‌های سینمایی به شمار می‌رود.


         

یکی از مهم‌ترین آثار اقتباسی امسال چه به لحاظ انتخاب اثر و چه از نظر آداپته کردن آن با مدیوم سینما فیلم «بیست وسه نفر» ساخته مهدی جعفری است که پیش‌تر به عنوان مستندساز شناخته می‌شد. فیلم با اقتباس از کتابی به همین نام نوشته احمد یوسف‌زاده ساخته شده و داستان معروف اسیران کودک ایرانی را روایت می‌کند که به آن‌ها گفته شده که قرار است به صلیب سرخ بروند اما به دیدار صدام برده می‌شوند.

این کتاب خاطرات یکی از این کودکان به نام احمد است. البته از واقعه اسارت این کودکان در جریان جنگ تحمیلی تا کنون چندین داستان و اثر ادبی دیگر نگاشته شده اما قابل‌تامل‌ترین‌شان کتاب حاضر است که دست‌مایه ساخت «بیست‌وسه نفر» قرار گرفته است. این فیلم به لحاظ فرم درستی که از داستان این اثر روایت می‌کند تبدیل به یک اثر موفق اقتباسی شده و حین تماشا کارکرد اصلی اقتباس را نصیب تماشاگر می‌کند یعنی ایجاد کنجکاوی و میل به خواندن متن اصلی که همان کتاب است.

موفقیت این فیلم را باید در ویژگی کارگردانی این اثر دانست. آنچه در درجه اول برای فیلمساز اهمیت داشته خود داستان است. کارگردان اینجا به فکر به رخ کشیدن افکت‌ها و تکنیک‌های سینمایی نیست تا با آن وسیله تماشاگر را مرعوب خود کند. جعفری روایتی شسته‌‌ورفته نصیب تماشاگر می‌کند آن‌هم از چیزی که سال‌ها با آن مانوس بوده است؛ خاطرات اسرا از جنگ تحمیلی اما این‌بار این اسرا کودک هست و همین درام فیلمنامه را می‌سازد.

در عین حال این فیلم چندان هم وفادارانه در اقتباس عمل نکرده است. کتاب را جاهایی کنار گذاشته تا مدیوم سینما، روایت را به مدد تصویر و هم‌حسی میان تماشاگر و آنچه بر پرده نقره‌ای نقش می‌بندد، جلو ببرد و مصداق آن ورود کودکان به کاخ صدام حسین است که در کتاب به گونه‌ای دیگر انگاشته شده.

نکته‌ای که در اقتباس از آثار ادبی به ویژه آثار ادبیات داستانی ایران به لحاظ درون‌گرا و ذهنیت‌گرا بودن آن‌ها مطرح است تبدیل نگاه فردی نویسنده به یک نگاه جمعی است. مهدی جعفری از پس این کار به خوبی برآمده و توانسته در جاهایی از نگاه فردی مولف فاصله بگیرد و زاویه دید سینمایی به فیلم خود ببخشد. در «بیست و سه نفر» از یک جایی به بعد – بخشی که کودکان با هم عکس دسته‌جمعی می‌گیرند- با یک جمع مواجهیم نه یک فرد که همان راوی مدنظر نویسنده در کتاب است.

از حاشیه‌های این اقتباس، ادعاهای علیرضا رئیسیان برای این اثر جهت ساخت بوده است. رئیسیان بعد از آغاز فیلمبرداری «بیست و سه نفر» در مصاحبه‌ای اعلام کرده بود که حقوق اقتباسی این اثر به او تعلق دارد که هیچ‌گاه اسناد این ادعا را منتشر نکرد.

در انتها باید این نکته را ذکر کرد که شاید وجود تنها چهار فیلم اقتباسی در میان 22 فیلم حاضر در جشنواره سی‌وهفتم فیلم فجر در ابتدای امر چندان رقم قابل اعتنایی به نظر نرسد اما دستاوردهای مهمی به لحاظ توجه به پتانسیل‌های آثار ادبی ایرانی در حوزه‌های مختلفی که بحث آن رفت، دارد  و نوید این را می‌دهد که در آینده‌ای نزدیک سینماگران بیشتری به دنبال بهره‌گیری از این آثار در جهت اغنای قصه در فیلمنامه‌های خود باشند.
 
 
 
 
 
 

نظرات

  • نظرات منتشر شده: 1
  • نظرات در صف انتشار: 0
  • نظرات غیرقابل انتشار: 0
  • ۱۱:۵۰ - ۱۳۹۷/۱۱/۲۰
    بخش سینمایی ایبنا رو فعالتر کنید این قبیل یادداشت ها چون در خبرگزاری های دیگه کار نمیشه میتونه بدعت گزار خوبی برای نگاه ادبی به سینما باشه.

نظر شما

شما در حال پاسخ به نظر «» هستید.

برگزیده

پربازدیدترین

تازه‌ها