پنجشنبه ۲۰ دی ۱۳۹۷ - ۱۲:۱۳
«اخلاق‌الاشراف» خنده تلخ و متفکرانه بر اخلاق و انسانیت است

اسماعیل امینی، طنزنویس و طنزپرداز می‌گوید: اگر بخواهیم یک جمله در توصیف «اخلاق‌الاشراف» بگوییم، «اخلاق‌الاشراف» خنده بسیار تلخ بسیار عمیق و متفکرانه بر اخلاق و انسانیت است.

به گزارش خبرگزاری کتاب ایران (ایبنا)، دومین جلسه از مجموعه درس‌گفتارهایی درباره عبید زاکانی، با موضوع «دین در اخلاق‌الاشراف» و با سخنرانی اسماعیل امینی، دکترای ادبیات فارسی، مدرس دانشگاه، طنزنویس و طنزپرداز روز چهارشنبه ۱۹ دی‌ماه در محل شهر کتاب بهشتی برگزار شد.

اسماعیل امینی صحبت هایش را اینگونه آغاز کرد: اخلاق‌الاشراف رساله‌ای طنزآمیز و انتقادی به نثرِآمیخته به نظم، از عبید زاکانی، شاعر و نویسنده منتقد قرن هشتم قمری است، که در ۷۴۰ هجری قمری تألیف شده است. این رساله مشتمل است بر یک مقدمه و هفت باب در حکمت، شجاعت، عفت، عدالت، سخاوت، حلم و باب هفتم در حیا، وفا، صدق، رحمت و شفقت. 

وی افزود: در مقدمه اخلاق‌الاشراف، پس از حمد خداوند و ستایش پیامبر(ص)، از برتري روح بر جسم و سبب بعثت محمد (ص)، که تتمیم مکارم اخلاقی است، سخن گفته شده است. هر یک از ابواب رساله مشتمل بر دو مذهب است: یکی «مذهب منسوخ»، یعنی مذهبی که قدما بر آن می‌زیسته‌اند و در زمان نویسنده منسوخ شده است؛ و دیگری که به تفصیل بیشتر شرح داده شده است، «مذهب مختار» است که بزرگان روزگار نویسنده «بنای معاش و معاد خود را بر آن نهاده‌اند».

           

امینی ادامه داد: عبید در هر یک از ابواب هفتگانه رساله، نخست ذیل عنوان «مذهب منسوخ»، اعتقاد قدما و حکما را درباره یکی از فضائل می‌آورد؛ این فضایل ماخوذ از کتاب‌های اخلاقی، مانند کتاب تهذیب‌الاخلاق و تطهيرالاعراق ابوعلی مسکویه، است که خواجه‌نصیرالدین طوسی آن را ترجمه کرده، و با تصرفاتی در آن، نام اخلاق ناصری به آن داده است. سپس، ذیل «مذهب مختار»، اعتقاد مردم زمانه خود را درباره همان فضیلت معرفی می‌کند و نشان می‌دهد که هر فضیلتی جای به رذیلتی داده است، چنان که نادانی جای حکمت، نامردی جای شجاعت، تردامنی جای عقت، ستمکاری جای عدالت، دنائت جای سخاوت، غضب جای حلم و بالاخره بی‌آزرمی و بی‌وفایی جای حیا و وفا را گرفته است. به این ترتیب، نویسنده، در این رساله، اخلاق منحط زمان خود را به زبان هزل و طنز، به سختی هجو می‌کند و به طبقات ممتاز آن عصر می‌تازد.

 اخلاق‌الاشراف کتابی در حوزه دین و اخلاق 
اسماعیل امینی در شروع صحبت‌های خود، ضمن تلاوت آیات اولیه سوره مبارکه جمعه، که به طور خلاصه هدف آمدن انبیا را بیان کرده، گفت: درست است که «اخلاق‌الاشراف» کتاب طنز است، ولی خود عبید آن را به عنوان کتابی در حوزه دین و اخلاق معرفی می‌کند. هم در آغاز کتاب از دین و هدف آمدن انبیای الهی حرف می‌زند و هم در پایان کتاب. یعنی با اینکه لابه‌لای مطالب آن، هم مطالب طنز و هم مطالب هزل غیرقابل خواندن هست، اما در پایان کتاب هم می‌گوید، راه متدین بودن و راه نجات در ظواهر، مناسک، آداب‌و‌رسوم و الفاظ نیست، بلکه در اخلاق و رفتار است.

او ادامه داد: انسان نسبت به اخلاق و رفتار است که مواخذه می‌شود، مسئولیت دارد و نمی‌تواند دروغ بگوید. انسان تنها موجودی است که نمی‌تواند برخلاف عقیده خودش رفتار کند. یعنی می‌تواند بر خلاف عقیده خودش حرف بزند و نمایش بدهد، اما نمی‌تواند بر خلاف آن رفتار کند. بنابراین معیار شناخت کسی که مدعی دیانت است، رفتار اوست،نه! و تمام آنچه در «اخلاق‌الاشراف» آمده، همین است که انسان‌ها چه چیزی را به عنوان رفتار اختیار کرده می‌پذیرند.

امینی با اشاره به «مذهب مختار» در «اخلاق‌الاشراف»، اظهار کرد: اینکه عبید نام آن را مذهب مختار گذاشته، یعنی مردم روزگار قرن هشتم، با اختیار خودش از میان شیوه‌های مختلف زندگی _ چه زندگی فردی و چه زندگی اجتماعی_ غالباً این شیوه را برای زندگی انتخاب کرده‌اند. بخش طنزآمیز آن که هم طنز و بسیار دلنشین و در عین حال بسیار تلخ و گزنده است، این است که آدم‌هایی که معیارهای اخلاقی و رفتار انسانی را فراموش کرده‌اند، برای آرام کردن وجدان خود، غالباً از آموزه‌های دینی استفاده می‌کنند.

این طنزنویس و طنزپرداز در ادامه گفت: عبید در بخش «اخلاق‌الاشراف» به این اشاره دارد که چگونه از آیات، احادیث و تعلیمات‌دینی استفاده می‌کنند، برای اینکه نشان دهند این رفتار ناهنجار و این بی‌اخلاقی که سرایت کرده و دامن‌گیر همه شده، گویی تحت تأثیر تعلیمات دینی است و عبید هم تعمدا در این بخش آن‌ها را همراهی کرده است. اگر بخواهیم یک جمله در توصیف «اخلاق‌الاشراف» بگوییم، به نظر من «اخلاق‌الاشراف» خنده بسیار تلخ بسیار عمیق و متفکرانه بر اخلاق و انسانیت است.

امینی گفت: داعیه‌ای که عبید در آغاز «اخلاق‌الاشراف» مطرح می‌کند، این است که می‌خواهم درباره هدف دین و آمدن انبیا صحبت کند. عبید می‌گوید انبیا طبیب روح هستند و هدف آمدن انبیا تذهیب اخلاق و تطهیر سیرت است؛ بنابراین هرچهکه به عنوان عقاید، اعمال، مناسک، شرایط دینی و هر پیرایه دیگری که مربوط به دین است، اگر در خدمت آن هدف باشد، دینی است و اگر نباشد، نه‌تنها کاری نمی‌کند، خنثی هم نیست، بلکه نفتی بر آتش شرارت، هیزمی بر جهنم بی‌اخلاقی و در واقع پوششی بر پلیدی است که در آن روزگار رایج شده است. عبید در «اخلاق‌الاشراف» از این پوشش و پلیدی حرف می‌زن، اما با لحنی حرف می‌زند که خیلی گزنده نیست، اما برای اهل فهم قابل تامل است.

امینی ضمن خواندن نمونه‌هایی از «اخلاق‌الاشراف» که عبید برای این آورده که بگوید چگونه از احکام دینی، گفته‌های انبیاء، آیات و احادیث استفاده می‌شود، تا رفتار ناهنجار روزگار توجیه شود؛ اضافه کرد: عبید در جایی در ضرورت بی‌رحمی استدلالی دارد که اگرچه بانمک، اما بسیار تلخ است. به خصوص برای اهل دیانت و کسانی که اعتقادات دینی دارند، بسیار دردناک و تلخ است که ضرورت بی‌رحمی را با عناوین دینی آن روزگار توجیه می‌کند و می‌گوید، آدم‌های اهل دیانت روزگار ما منکر این هستند که مومن باید رحمت داشته باشد و دلسوزی کند.

وی افزود: پیامبر رحمت و مهربانی که اساساً دین را بر پایه رحمت و مهربانی آورده است، بعد از گذشت ۷۰۰ سال به روزگاری می‌رسد، که با همان آموزه‌ها، در اثر نادانی و انحراف و البته غلبه نفسانیت، کار به جایی می‌رسد که عبید با توجیهات دینی، بی‌رحمی را از زبان آدم های روزگار خودش توجیه می‌کند.

 آنچه عبید در«اخلاق‌الاشراف» گفته، دعوای اخلاق است 
امینی ضمن بیان این‌که آنچه عبید در کتاب «اخلاق‌الاشراف» گفته، دعوای اخلاق است؛ درباره چرایی انتخاب اسم کتاب گفت: از دلایل انتخاب عنوان «اخلاق‌الاشراف» برای این اثر، این است که انسان خودش را اشرف مخلوقات می‌داند. دیگر این‌که آدم‌هایی که چنینن رفتار می‌کنند، خودشان را نسبت به دیگران برگزیده می‌دانند؛ چرا که علاوه بر بدرفتاری، رفتار غیرانسانی دارند و اخلاق را زیر پا می‌گذارند. البته به دلیل احاطه‌ای که نسبت به متون دینی و دانشی دارند، خیال می‌کنند از عوام برجسته‌تر، زیرک‌تر و هوشمندتر هستند، بنابراین می‌توانند آموزه‌های دینی را در خدمت خاموش کردن وجدان انسانی به کار ببرند و در خیال آن‌ها افرادی که این دانش را ندارند، ساده‌لوح هستند.

 «اخلاق‌الاشراف»از بهترین منابع برای فهمیدن حال و هوای غزل حافظ 
این مدرس دانشگاه در ادامه افزود: درباره عبید یک نکته هم گفتنی است که خیلی وثوق تاریخی ندارد، اما در برخی حکایت‌ها آمده، آن هم اینکه عبید هم‌دوره حافظ بوده و پیری عبید با جوانی حافظ مقارن است. حتی می‌گویند در برخی موارد حافظ از او مشورت می‌گرفته است.

امینی در پایان گفت: اعتقاد من این است که یکی از بهترین منابع برای فهمیدن حال و هوای غزل‌های حافظ همین «اخلاق‌الاشراف» عبید است. بدون تردید تاثیر شدید این نگاه و دیدگاه مطالبه اخلاق، رفتار انسانی و فضائل انسانی از مدعیان دیانت که عبید روی آن پافشاری دارد، چیزی است که در سراسر دیوان حافظ دیده می‌شود.

نظر شما

شما در حال پاسخ به نظر «» هستید.

برگزیده

پربازدیدترین

تازه‌ها