چهارشنبه ۲ آبان ۱۳۹۷ - ۱۷:۵۵
شاید ما به زبانی برای دوران پیش‌زبانی نیازمندیم

نجل رحیم گفت: ادبیات ما هنوز فکر می‌کند قلب جای احساسات ماست ولی این استعاره باید عوض شود. در قرن بیست‌ویکم ما به استعاره‌هایی نیازمندیم که برآمده از علم این عصر باشد. چرا نباید به کودکانمان یاد دهیم که جای احساس در مغز ماست؟ وظیفه ادبیات تعویض این‌گونه استعاره‌ها هم هست.

به گزارش خبرگزاری کتاب ایران (ایبنا) سومین همایش دوسالانه ادبیات کودک و مطالعات کودکی با عنوان «ادبیات کودک و دیگری» با برگزاری پنل «دیگری» در رسانه‌های جدید، که دومین پنل این همایش بود، عصر روز چهارشنبه دوم آبان‌ماه در سرای کتاب موسسه خانه کتاب ادامه پیدا کرد. در این پنل ابتدا دکتر عبدالرحیم نجل رحیم، پژوهشگر حوزه مغزپژوهی به سخنرانی پرداخت و در ادامه پنج نفر از پژوهشگران به ارائه مقالات خود پرداختند.

عبدالرحیم نجل رحیم که سخنرانی‌اش را با عنوان «دیگری در مغزپژوهی امروز و لزوم به‌کارگیری آن در ادبیات کودک» ارائه داد در ابتدای سخن گفت: «آنچه می‌خواهم ارائه بدهم دیدگاهی است که مغزپژوهی امروز برای شناخت بهتر از مفهوم انسان به ما ارائه می‌دهد. دیدگاهی که دریافت آن باعث می‌شود نیازهای بشری را هر چه سریعتر تشخیص دهیم. ما می‌توانیم با شناخت این نیازها، ادبیاتی را خلق کنیم که پاسخی به آن نیاز باشد. اگر این اتفاق بیفتد، ادبیات می‌تواند بیش از آنچه امروز می‌کند، به کمک مغزپژوهی و عصب‌پژوهی بیاید.»

نجل رحیم در ادامه به مفهوم دیگری از منظر عصب‌پژوهی پرداخت و گفت: «در دیدگاه عصب‌پژوهی، دیگری خیلی زود پدید می‌آید. امروز تحقیقات نشان می‌دهد که تفکیک من از دیگری در کودکان بسیار سریع رخ می‌دهد. تصور غالب این است که دیگری بعد از زبان باز کردن و فرهنگ‌پذیر شدن کودک برای او شناخته می‌شود اما این‌گونه نیست. تفکیک من و دیگری برای کودک در رحم مادر صورت می‌گیرد. در سه ماهه آخر زندگی کودک در شکم مادر. البته این تفکیک چندان دقیق نیست ولی وجود دارد.»



وی با انتقاد از رویکردهای عامیانه به مسئله روانشناسی و نسبت آن با ادبیات گفت: «روانشناسی عامیانه بر پایه آگاهی بنا شده است ولی قسمت اعظم تولیدات ذهن به صورت ناآگاهانه پدید می‌آید. این روان‌شناسی عامیانه مبتنی بر آگاهی پایه ادبیات می‌شود ولی ما برای شناخت بهتر خود محتاج شناخت بخشی عظیمی از ذهن خود هستیم که به دلیل ناخودآگاه بودن، در خود مانده و ناشناخته باقی مانده است. این بخش را نمی‌توان با روایت‌های معمولی گزارش کرد و به همین دلیل که ما راه درست بیان آن را بلد نیستیم پنهان می‌ماند. مغزپژوهی در پی شناخت این بخش پنهان مانده است.»

نجل رحیم در بخش دیگری از صحبتش در تکمیل آنچه که درباره روانشناسی عامیانه گفته بود آن را از روانشناسی فرویدی تفکیک کرد و گفت: «بحث روانشناسی عامیانه مرتبط با ایده‌های فروید نیست. روانشناسی عامیانه آنگونه از روانشناسی است که امروز هم در بازار فراوان دیده می‌شود. آنگونه از روانشناسی که می‌خواهد راه و روش زناشویی بهتر و چگونگی برخورد مناسب با مدیر و... را به ما بیاموزد. پیش‌فرض این روانشناسی این است که ما اراده‌ای گسترده داریم و می‌توانیم همه چیز را آنگونه که می‌خواهیم تغییر دهیم.»

این عصب‌پژوه سپس به خاستگاه شکل‌گیری ارزش‌های انسانی پرداخت و گفت: «سیستم ارزشی انسان بر مبنای هیجان و احساسات انسان شکل می‌گیرد و هیجانات پیش از باز کردن زبان در انسان پدید می‌آیند. احساس همدلی یا ایجاد نقطه اشتراک با دیگری نیز همزمان با شکل‌گیری این سیستم احساساتی در انسان شکل می‌گیرد. شاید ابتدایی‌ترین آگاهی‌ای که انسان آن را تجربه می‌کند، احساس انسان بودن است. اگر ما چنین دوره‌ای را داریم که پیش از باز کردن زبان، انسان‌ها آگاه به وضعیت خود هستند، پس باید ادبیات این دوره را هم داشته باشیم. ما محتاج دوره‌ای از ادبیات به نام ادبیات پیش‌زبانی هستیم. ادبیات باید برای توضیح این دوران راهی پیدا کند. نه برای آگاه کردن کودک که برای آگاه کردن پدر و مادر. شاید ما به زبانی برای دوران پیش‌زبانی نیازمندیم.»

نجل رحیم سپس به طرح این پرسش پرداخت که «چه اتفاقی می‌افتد که ما احساسات‌مند می‌شویم؟» وی درباره اهمیت این پرسش گفت: «با اندیشیدن به این پرسش می‌شود بعد جدیدی به روانشناسی افزود که می‌توان آن روانشناسی ناآگاهانه نامید. این علم می‌تواند علم نقشه‌خوانی بخش ناآگاه مغز باشد. اگر بتوانیم به این نقشه‌خوانی برسیم از زمان فیثاغورت و ارسطو بیرون می‌آئیم. ادبیات ما هنوز فکر می‌کند قلب جای احساسات ماست ولی این استعاره باید عوض شود. در قرن بیست‌ویکم ما به استعاره‌هایی نیازمندیم که برآمده از علم این عصر باشد. چرا نباید به کودکانمان یاد دهیم که جای احساس در مغز ماست؟ وظیفه ادبیات تعویض این‌گونه استعاره‌ها هم هست. ادبیات باید تحت تاثیر علم قرار بگیرد. همان‌گونه که پیشتر هم قرار گرفته و اکنون متاثر از علم قدیم است.»

وی افزود: «یکی از اشتباهات بزرگ در تاریخ علم این بوده که فکر کرده‌ایم احساس از عقل جداست. ولی علم امروز به ما می‌گوید بیشتر اوقات عقل و احساس ما با هم پیروز می‌شوند یا شکست می‌خورند و دوگانه عقل و احساس معنادار نیست. ادبیات ما باید آنقدر قوی باشد که اینها را بتواند قصه کند و به کودک منتقل کند تا دیگر به سمت اشتباهات نرویم. چرا که چنین اشتباهاتی نگاه مخدوش ما به دنیا را باعث شده‌اند.»

در بخش پایانی صحبت، عبدالرحیم نجل رحیم گفت: «ناآگاهی امری جدا از آگاهی نیست. آگاهی ما بر بنیان ناآگاهی‌های ما شکل گرفته است. بنابراین ناخودآگاه فرد باید خوب تربیت شود تا رشد آگاهی او نیز بهتر باشد.»

در ادامه این پنل، پنج نفر از پژوهشگران به ارائه مقاله‌های خود در زمینه نسبت مفهوم «دیگری» با مقوله رسانه‌های جدید پرداختند.
درسا امرائی در مقاله‌ای که با همراهی دکتر امیرعلی نجومیان و با عنوان «هم‌سنجی جایگاه «خود» و «دیگری» در انیمیشن‌های «زال و سیمرغ» و «هفت شهر» با تکیه بر آرای مخائیل باختین نوشته بود به تفکیک دو مقوله بازنویسی و بازآفرینی پرداخت و گفت: «بازآفرینی می‌تواند بستر تولید آثاری با اندیشه‌های به روز برای کودکان و نوجوانان فراهم سازد.»



پس از آن بهاره سقازاده به ارائه مقاله‌ای پرداخت که به همراه سید شهاب‌الدین ساداتی و با عنوان کودک و دیگری: تحلیل فیلم باشو غریبه کوچک از دیدگاه نظریه مهاجرت» نوشته بود.

دیگر مقالاتی که در این پنل ارائه شدند عبارت بودند از:
«بازنمایی مفهوم دیگری در بازی‌های دیجیتالی» نوشته محیا برکت
«بخشش آزارگر یا دیگرسازی از او؟ خوانش تصویر آزارگر در اپلیکیشن میچکا» نوشته آزاده خلیفی
و «دیگری» روایت شده در پویانمایی‌های آمریکایی: بررسی موردی «من نفرت‌انگیز 2» نوشته حمیده نعمتی.

این نشست با پرسش‌های حضار و پاسخ‌های نویسندگان مقالات به پرسش‌ها به پایان رسید.

نظر شما

شما در حال پاسخ به نظر «» هستید.

برگزیده

پربازدیدترین

تازه‌ها