یکشنبه ۲۵ شهریور ۱۳۹۷ - ۱۵:۴۸
شيوه صفدری در آثارش مسئله‌دار کردن روابط آدم‌ها و اشياست

مجتبی گلستانی می‌گوید: صفدری هم در«سنگ و سايه» با پيش‌کشيدن بازي به‌جای زندگی،‌ تلاش دارد نگاهي ديگرگونه به روابط انسان‌ها و اشيا بيندازد.

به گزارش خبرگزاری کتاب ایران (ایبنا)، دومين جلسه‌ نقد کتاب مجله (الکترونیکی) ادبیات و اندیشه جن‌زار، با همکاري گالري رومی، در شيراز برگزار شد.  این جلسه در تاريخ 21شهريور1397، در گالری رومی، با حضور علاقه‌مندان، نويسندگان، مترجمان و شاعران شيرازی همچون علي معصومی، محمد کشاورز، صمد طاهری، مصطفی راحمی، سعید مهیمنی، فیض شریفی، احمد فريدمند، سعید حسامپور، فرامرز دهقان، مهدی جعفری، قاسم شکری، محمود طراوت‌روی، فرحناز عباسی، زهره طحامی و... برگزار شد.
 
در اين جلسه به نقد و بررسي رمان «سنگ و سايه»  نوشته محمدرضا صفدری پرداخته شد. اجراي برنامه بر عهده‌ فهيمه حيدری،دبير نقد نشريه جن‌زار بود. منتقدان برنامه دکتر مجتبي گلستانی، منتقد و نويسنده کتاب «واسازی متون جلال آل احمد: سوژه، نهیلیسم و امر سیاسی» و فرزاد کريمي، تحليل­‌گر متون ادبی و نويسنده کتاب‌های «روايتی تازه بر لوح کهن: تحلیل روایت در شعر نو ایران» و «تحلیل سوژه در ادبیات داستانی پسامدرن ایران» بودند.   

در ابتداي جلسه، فهيمه حيدري سخنان کوتاهی در معرفي نويسنده و منتقدان ارائه کرد، سپس مجتبی گلستانی با طرح پرسش «چرا داستان می‌خوانيم؟» سخنان خود را آغاز کرد و  توضیح داد: این که بعضی از روايت‌ها می‌توانند روايت‌های تثبيت‌شده‌ای را تغيير دهند که سعي در بازنمايی جهان دارند.

او کارهای صفدری را در همين راستا دانست. آثاري که در آن‌ها تلاش می‌شود تصوير دگرگونه‌ای از جهان ارائه داد. وی در ادامه گفت: شيوه صفدری در آثارش مسئله‌دار کردن روابط بين آدم‌ها و اشياست. در تفکر کلاسيک،‌ مثلاً افلاطون، جديت در نظامی مبتنی بر مفاهيم مزدوج، جايگاه برتر را در برابر بازی دارد. در دوران متأخر برخي از متفکران جايگاه جديت را به پرسش گرفته‌اند. صفدری هم در « سنگ و سايه» با پيش‌کشيدن بازي به‌جاي زندگي،‌ تلاش دارد نگاهي ديگرگونه به روابط انسان‌ها و اشيا بياندازد. از اين منظر جهان «سنگ و سايه» جهانی بکتی است.

وی افزود: مشابهت اين رمان با نمايشنامه‌ «در انتظار گودو» بکت روشن است. در اين اثر هم مانند آثار بکت جهان گنگ‌تر از آن چيزي است که گمان مي‌کنيم. با خواندن اين اثر مي‌فهميم جهان چندان هم سرشار از معنا نيست.

گلستانی در جمع‌بندی سخنانش گفت: جهان را نمی‌توان با خوش‌بينی مألوف و رنگارنگ رمانتيک تفسير کرد. جهان را بايد با رسوبات پوچ و بيهوده‌اش روايت کنيم، با اين پرسش که آيا می‌توان جهان را تغيير داد. «سنگ و سايه» البته پيشنهادي براي تغيير جهان نمی‌دهد اما اين رمان به ما می‌گويد جهان را با کليشه‌های از پيش تعيين‌شده نبينيم. در جهانی که گفتمان‌های قدرت فرایندهای ثابتي را القا می‌کنند، بايد اثر متفاوتی باشد. این رمان صفدری آن وجه ايجابی را بيان نمکند، اما وجه سلبي را ارائه مي‌دهد: اينکه جهان نبايد چه باشد.

منتقد دوم برنامه، فرزاد کريمی، محور سخنان خود را اسطوره‌سازی در رمان «سنگ و سايه» ناميد و در ادامه گفت: بازی بلند و طولانی را نمی‌توان به‌صورت بازی واحدی در نظر گرفت. بازی محدوديت زمانی دارد و هر بازی بلندی درنهايت، بازيی در بازی است و اساس رمان «سنگ و سايه» هم همين است. درواقع تمام بازی مطرح‌شده در اين رمان پيش‌بازی است و اين تمايل وجود دارد که در همين وضعيت هم باقی بماند. نتيجه‌ اين شگرد انجماد زمان است. انجماد زمان و تاريخ ويژگی اسطوره است. کنش­گران اين رمان پيشينه‌ای ندارند که در نتيجه جهان متن به اسطوره نزديک می‌شود.



کریمی در ادامه‌ سخنانش گفت: هرجا تاريخ است ويرانی وجود دارد و همچنين طبيعت هم مانند تاريخ رو به‌سوی ويرانی دارد. ويرانگي محل تلاقی تاريخ و طبيعت است و اسطوره از اين ميانه برمی‌خيزد. اسطوره را می‌سازيم تا ويرانی را فراموش کنيم؛ درنتيجه معنای پيشين از بين می‌رود، فراموش می‌شود تا معناي جديدی ساخته شود. در اين تغيير از تاريخ و طبيعت به اسطوره، دال مدلولش را از دست می‌دهد پس به دنبال مدلول می‌گردد تا معنا بيابد. بازي در رمان «سنگ و سايه» در همين مسیر و براي معنايابی است. در این رمان، مدام فرم‌ها جايگزين اصل زندگي می‌شوند و درحقیقت بازي جايگزين زندگي می‌شود. او سپس به تفسير آگامبن، متفکر معاصر، اشاره کرد که می‌گويد بازی فروکاست تاريخ به رويداد است و چنین نتیجه گرفت: بازی فروکاست تاريخ به اسطوره است.

کريمی در پايان سخنانش گفت: گویی زوزو (شخصيت رمان «سنگ و سايه»)، شولویی (شخصيت ديگر اين رمان) ساخته است تا با او بازی کند، تا خودش را در او جست‌وجو کند.
 
گفتنی است، محمدرضا صفدری از نويسندگان مهم نسل سوم داستان‌نويسی است که جايگاهی تثبيت‌شده در داستان‌نويسی ايران دارد. او با اولين مجموعه داستان خود، «سياسنبو»، توانايی‌اش را در داستان‌سرايی و بازنمایی شاخص‌های بومی به اثبات رساند و در دومين اثرش، «تیله آبی»، نشان داد که در زبان‌آوری هم قريحه سرشاری دارد. سه اثر بعدی او یعنی رمان‌های، «من ببر نيستم پيچيده به بالای خود تاکم» و «سنگ و سايه» و همچنين مجموعه داستان «با شب يکشنبه»، ادامه آثار پيشين او و تکميل و گسترش ظرفيت‌های نهفته در سبک و زبانش است.
 

نظرات

  • نظرات منتشر شده: 2
  • نظرات در صف انتشار: 0
  • نظرات غیرقابل انتشار: 0
  • ۰۳:۱۰ - ۱۳۹۷/۰۶/۲۶
    یک کتاب مغلق که فراموش هم شد
    • ۲۱:۲۲ - ۱۳۹۷/۰۶/۲۶
      کاش مغلق بود. داداییسمه. البته آدم‌مناسبی را هم برای نقدش بردند. گلستانی. عملا چیزی نمیشود فهمید از نظراتش

نظر شما

شما در حال پاسخ به نظر «» هستید.

برگزیده

پربازدیدترین

تازه‌ها