چهارشنبه ۶ تیر ۱۳۹۷ - ۱۸:۰۶
روایت نیمه تاریک زندگی نویسنده در رمان

هفتاد و هشتمین نشست داستانی انجمن داستان حیرت قزوین با موضوع آی نوول و دشواری‌‌های نگارش این‌گونه ادبی برگزار شد.

به گزارش خبرگزاری کتاب ایران (ایبنا) در این نشست که با همکاری موسسه مجد آیین نو اشراق در تالار اهل قلم کتابخانه امام خمینی قزوین برگزار شد، مجتبا پورمحسن، داستان‌نویس و منتقد درباره آی نوول و دشواری‌‌های نگارش این‌گونه ادبی سخن گفت.

پورمحسن در ابتدا گفت: موضوع آی نوول (I Novel) در ایران مهجور مانده است. البته قصدم این نیست که مشخصا درباره تاریخ آی نوول حرف بزن. با تاریخ این گونه ادبی را می‌توانید با یک جسجتوی ساده در اینترنت آشنا شوید. اگر در اینترنت آی نوول را سرچ کنید یک سری چیزهایی را می‌گوید که هرکدام از شما می‌توانید به آن دست پیدا کنید. هدف من بررسی ویژگی‌های درونی و عمیق آی نوول است. در تعریف مختصر، آی نوول یک ژانر ادبی در ادبیات ژاپن است که در ابتدای قرن بیستم به وجود آمد. اولین رمانی که با این مشخصات نوشته شد، رمان «حکم شکسته» بود که توسون شیمازاکی آن را در سال ۱۹۰۶ نوشت. اوج این گونه ادبی در دهه ۱۹۲۰ در ژاپن رخ داد. در آی نوول، نویسنده درباره جنبه‌های تاریک زندگی خودش می‌نویسد و به همین دلیل اغلب و نه همیشه، زاویه روایت اول شخص است.

دو نوع نگاه در مورد آی نوول
پورمحسن تاکید کرد: دو نوع نگاه و زاویه دید در مورد آی نوول وجود دارد. یک نگاه اینکه شما نقاط تاریک زندگی خودتان را داستان می‌کنید. البته شخصا فکر می‌کنم بسیاری از رمان‌ها و فیلم‌ها و هرچه اثر هنری بزرگ در تاریخ است در مورد اتفافات تاریک زندگی انسان است. اتفاقات خوشایند زندگی از نظر من وجود ندارد فقط برای این است که یکی به دیگری می‌گوید موقعی که خودت را پنهان کنی تصویر دیگری از خودت را به مخاطب ارئه بدهی بنابراین طبیعتا همیشه از نیمه تاریک زندگی می‌نویسد. شیوه دوم اینگونه است که به اتفاقات خیلی جزیی زندگی می پردازید اما با نوع نگاهتان به آن، قطعات ریز در کنار هم قرار می‌گیرد و نوع نگرش شما را به جهان نشان می‌دهد.در واقع شما نگرش خود را افشا می‌کنید.

نویسنده رمان «بهار ۶۳» همچنین گفت: با این حال نمی‌خواهم در اینجا از متد نگارش آی‌نوول صحبت کنم‌. من بیشتر می‌خواهم به صورت یک جهان‌بینی بگویم. جهان‌بینی آی نوول به درد جامعه داستانی ما خیلی می خورد چون یکی از بزرگترین دلایلی که به نظرم شاید بخشی از ادبیات داستانی ما برای خودمان جذابیت ندارد این است که داستان‌های ما از خودمان فاصله دارد. یعنی ما همیشه یک فاصله بین خودمان و واقعیت وجودی خود (نه صرفا واقعیت بیرونی) می‌گذاریم و درباره‌ آن‌ها صحبت می‌کنیم‌. نمی‌دانم چرا باید انتظار داشته باشیم این داستان‌ها خواندنی باشد.

تفاوت آی نوول با خودزندگینامه
او درباره تفاوت آی نول با دیگر گونه‌های ادبی مشابه گفت: اولین سوالی که ممکن است پیش بیاید این است که پس آی نوول چه تفاوتی با خود‌زندگی‌نامه ‌دارد‌؟ اولا در دنیا ژانر رمانی به نام زندگی‌نامه‌نویسی به این معنا که بازتاب کامل خود زندگی باشد، نداریم. در واقع رمان‌های خودزندگینامه‌ای هم دقیقا خود زندگی راوی یا نویسنده نیست بلکه شباهت‌هایی تماتیک بین داستان و زندگی وجود دارد. بر همین اساس می‌نویسند این رمان بر اساس زندگی واقعی بوده است. یک‌سری کتاب‌های خود زندگینامه داریم که گوست‌رایترها می‌نویسند. یعنی شخصیتی که از نظر سیاسی یا اجتماعی بزرگ است، یکی را استخدام می‌کنند که با او زندگی کند و درباره‌اش بنویسد. اسم آن کتاب است خود‌زندگینامه، رمان نیست.

مجتبا پورمحسن به جهان درونی نویسنده در نگارش آی نول اشاره کرد و گفت: آنچه می‌خواهم درباره‌اش صحبت کنم جهان درونی خود داستان نویس است. اثر هر انسان بازتابی از درک خودش از بازتاب آن چیزی است که در بیرون از خودش می‌افتد و با چشم خودش می بیند. آن چشم می‌تواند یک چشم فیزیکال باشد یا چشم‌های دیگر. اگر امروز به من بگویند ۵ دقیقه دیگر در مورد آنچه که اتفاق افتاده حرف های خودم و آنچه اینجا اتفاق افتاده است بنویسم، و فردا هم بخواهند دوباره بنویسم، نتیجه قطعا دو چیز متفاوت خواهد بود. از بیان این موضوع می خواهم به این نتیجه برسم که اصلا چیزی به معنای واقعیت وجود ندارد که فکر کنیم رمان آی نوول یعنی یک نفر یقه خودش را گرفته و ذات هستی خودش رابیرون اورده و افشا کرده است. هیچ وقت نمی توانیم حتی در مورد خودمان به معنای قطعی برسیم. حتی در مورد یک اتفاق کوچک در دقایق مختلف می‌توانیم نگاه های متفاوت بر اساس حالمان داشته باشیم‌.

بعد از ۹ سال هنوز باید به جای راوی رمانم جواب بدهم
او گفت: نمی‌خواهم بقیه نویسنده‌ها را متهم کنم که واقعیت را نمی‌توانند ببینم یا من واقعیت می‌توانم را می‌توانم ببینم یا کسی که آی نوول می نویسد می‌تواند ببیند، نه. موضوع یک مقدار پیچیده تر و عمیق تر است. مشکل این است که نویسنده نمی‌خواهد ببیند. چرا نمی خواهد؟ رمان «بهار ۶۳» در سال ۱۳۸۸ چاپ شده است. نمی‌دانم چند نفر از شما این کتاب را خوانده‌اید. الان ۱۳۹۷ است. ۹ سال از چاپ آن می گذرد و در این مدت من باید توضیح بدم که آیا آن مرد خائن من بودم یا نه. یا همان اول از من این سوال را می پرسند یا پایان یک مکالمه دو ساعته. یا مستقیم از من می‌پرسند یا می‌گویند ممکن است کسی نویسنده باشد و خودش در داستانش وجود داشته باشد؟ خلاصه باید بگویم من فرزین هستم یا نه؟!

نویسنده رمان «آلبوم خانوادگی» درباره دردسرهای نگارش این نوع رمان گفت: فکر کنم تحمل کردن این موضوع پوست کلفتی می‌خواهد  که شما در مورد بخش‌هایی از تاریخ زندگی‌تان بنویسید و بخش های تاریکی اززندگی تان را داستان کنید نه اینکه زندگی‌نامه بنویسید بلکه آن بخش از زندگی را داستان می‌کنید. شما گاهی اوقات زمانی که دارید داستان می‌نویسید فاصله زمانی  را می‌گیرید یک جاهایی را حذف و یک جاهایی را داستانی‌تر می‌کنید. از خودم رفع اتهام نمی‌کنم دارم توضیح می‌دهم. یک جاهایی این موضوعات را در کنار هم قرار می دهید و یک جاهایی حذف می‌کنید تا موقعیت داستانی جالب‌تر به نظر برسد. ولی در پایان باید به این سوال جواب بدهید که راوی همان خود شما هستید یا نه.

او افزود: در این شرایط شاید برخی بپرسند چرا نویسنده باید درباره بخش‌های تاریک زندگی‌اش بنویسد؟ شاید هرکسی تحمل این را نداشته باشد. حالا این بخشی از زندگی را نوشته اگر در مورد بخش‌های دیگری از زندگی اش بنویسد مورد قضاوت قرار می‌گیرد. مگر نویسنده می‌نویسد که به مخاطبش جواب پس بدهد؟ آیا نویسنده می‌نویسد که خودش را افشا کند. آیا اصلا نویسنده می‌نویسد برای اینکه خودش را جاودان کند؟ جواب سوال آخر قطعا بله است، یعنی خودآگاه یا ناخودآگاه، موفق یا ناموفق به هر حال نویسنده این کار را می‌کند. اما ممکن است بپرسید اگر قرار بود کسی برای جاودان شدن خود بنویسد سعی می‌کرد چیزهای مثبتی در مورد خودش بنویسدنه چیزهای منفی. پس کسانی که آی ‌نوول می‌نویسند به نظر شما دیوانه هستند که چیزهای منفی می‌نویسند تا در موردشان قضاوت شود؟ نه.

قضاوت‌ها مانع نگارش آی نوول می‌شود
پورمحسن درباره علت عدم استقبال نویسنده‌ها از نگارش آی نوول گفت: چرا نویسنده‌ها از بخش تاریک زندگی خود فرار می‌کنند؟! چون اولا از طرف جامعه قضاوت می‌شوند. ثانیا از طرف خودشان قضاوت می‌شوند. حتی از طرف دوره‌های مختلف زندگی‌شان قضاوت می‌شوند. سعی می‌کنم موضوع زمان را با یک مثال بهتر برایتان توضیح بدهم. مثلا ممکن است من در ۲۵ سالگی یک کاری کرده باشم و در ۳۵ سالگی به آن نتیجه رسیده باشم که آن کار غلط است و دیگر حرفش را هم نمی‌زنم. اما اگر داستان کار غلطی را که در ۲۵ سالگی کردم نوشتم باید تحمل این را داشته باشم که در ۳۵ سالگی آن ۲۵ سالگی در جهان بیرون از من وجود دارد. پس باید تحملش را داشته باشم، حتی اگر نظرم درباره آن اتفاق عوض شود.

او افزود: در زندگی عادی شما می‌توانید حتی با زور تخدیرکننده‌های معنوی و مادی، و یا هر چیزی بخشی از گذشته خودتان را در گوشه‌ای از ذهن‌تان قایم کنید و تلاش کنید که به آن برنگردید. اما من نمی‌توانم از نوشته‌هایم در رمان «آلبوم خانوادگی» که در بخش‌هایی از آن را در اینجا خواندید، پنهان کنم. بیست سال دیگر اگر زنده باشم نمی‌توانم پنهانش کنم چون نوشته شده است. همیشه همین نوشته شده بنابراین من هم در معرض این قضاوت قرار می‌گیرم.

نویسنده رمان «بهار ۶۳» درباره قضاوت‌های جامعه درباره نویسنده‌ای که آی‌نوول می‌نویسد، گفت: جامعه ما چند خصوصیت دارد که انواع و اقسام قضاوت ها را می‌کند. یکی قضاوت اخلاقی است که براساس یک‌سری باورهای عمومی قضاوت می‌کنند. دیگری قضاوت بر اساس پوینت آو ویوی خود مخاطب است. طبیعتا همه آدم‌ها قضاوت می‌کنند اما مشکل جامعه ما این است که براساس آن قضاوت‌ها درباره حیات اجتماعی شما تصمیم‌گیری می‌کنند.
او به مشکل احتمالی ممیزی در آی نوول در ایران اشاره کرد و گفت: قضاوت سوم، قضاوت ممیزان است. چطور می‌خواهید در کشور خودمان آی ‌نوول بنویسید و با سانسور مواجه نشوید؟ یک مثال می‌زنم. «بهار ۶۳» درباره خیانت بود، اما «آلبوم خانودگی» اصلا در این مورد نبود ولی در‌باره جزییات معمول زندگی سانسورهای خنده‌داری درباره‌اش اعمال شد‌. مثلا راوی درباره عکسی که متعلق به دهه ۶۰ است در کتاب صحبت می‌کند. در مورد اینکه آن زمان فلانی آهنگی از ابراهیم تاتلیس گوش می‌کردند. رفتم ممیزی، به من گفتند بگذار شهرام ناظری! به او می‌گویم کسی ابراهیم تاتلیس گوش می‌دهد با کسی که شهرام ناظری گوش می‌کند زمین تا آسمان فرق دارد.

‌او افزود: با توجه به بیست سال سابقه کاری و سر و کله زدن با ممیزها من می‌توانم بگویم بخشی از استدلال‌ها و نمونه‌هایی هم که ممیزها مطرح می‌کنند، از نگاه مردم است و در بعضی موارد هم چیزهایی است که جامعه نمی‌پذیرد. چرا نمی‌پذیرد؟ چون جامعه زندگی دو‌گانه را یاد گرفته است. جامعه دوست دارد هرکاری بکند نه کسی به او این کار را بگوید نه حتی خودش به خودش بگوید. من نمی‌خواهم به سانسور و ممیزی مشروعیت بدهم و هرگز هم این کار را نخواهم کرد. اما وقتی جامعه نمی‌پذیرد، ممکن است بعضی‌ها بپرسند چرا باید انتظار داشته باشیم در این کشور آی نوول بنویسند؟

تفاوت نویسنده با کسی که تنها یک خاطره تعریف می‌کند
نویسنده رمان «آلبوم خانوادگی» همچنین گفت: اما من می‌گویم هر چیزی دلتان می‌خواهد بنویسید چرا این‌قدر به این موضوع فکر می‌کنید که داستان شما و خود شما چطور قضاوت می‌شوید؟ نکته دیگری که وجود دارد این است همان‌طور که درباره زمان و نوشتن اتفاقات این جلسه گفتم نوشتن در مورد این جلسه به زمان نوشتن بستگی دارد و در دو زمان متفاوت دو نوشته متفاوت خواهد داشت. من درباره کتاب آلبوم خانودگی یک حرفی زده بودم گذشته کلا فریبنده است، گذشته خیلی به آدم دروغ می‌گوید. شما وقتی گذشته را به یاد می‌آورد دیگر تلخی‌هایش را نمی‌چشید. تفاوت نویسنده با کسی که تنها یک خاطره تعریف می‌کند این است که وقتی نویسنده به گذشته نگاه می‌کند در طول داستان نگاهش ممکن است تغییر کند چون گذشته را می‌کاود.

مجتبا پورمحسن در پاسخ به سوالی دراره این‌که آیا آی نوول روایت نعل به نعل زندگی نویسنده است، گفت: من در هیچ نقدی که برای یک کتاب می‌نویسم در آن اشاره نمی‌کنم که این ژانر آی نوول است پس این رمان خوب است. من در مورد نگرش دارم صحبت می‌کنم. لزوما آی نوول این نیست که تمام خاطراتی که می‌نویسم بخشی از زندگی خود باشد. بخشی ممکن است از این باشد که شما چیزی را برای من تعریف کرده‌اید که برایم جذاب باشد و این را به داستان تبدیل کردم و برای خودم کردم. این کار امکان‌پذیر است چون داستان را جالب‌تر می‌کند. کسی که آی نوول می‌نویسد صرفا نمی‌گوید من قتل کرده‌ام. این موضوع را طرف در دادگاه می‌گوید. نویسنده به یک بخش دیگری از این قتل نگاه می‌کند. اگر یک روزی بخواهد به قتل نگاه کند، آن نگاه به روز بعد قتل در جنایت و مکافات داستایوسکی می‌شود. به چیز دیگری از آن گفت و گوی درونی خودش با خودش و شک و تردیدهای خودش با خودش نگاه می‌کند، ما که یک نفر نیستیم ما نه تنها در یک لحظه چندین نفریم ما در زمان‌های مختلف بی‌شماریم. چه کسی می‌تواند بگوید آدم دیروزی هستم یا الان درباره یک موضوع فقط یک نگاه دارم؟

او افزود: البته این موضوع را در نظر بگیرید گاهی بخش تاریک زندگی من آن چیزی است که دیگران به آن دید مثبت نگاه می کنند لزوما چیزی نیست که دیگران با دید منفی به آن نگاه کنند.

ما همه آینه‌سازیم
پورمحسن در پاسخ به سوال دیگری گفت: دوست دارم آدمی را ببینم که سالها تصویر مثبتی از خودش ارائه داده است و یک روز خودش افشا کند که چه کسی بوده است. در زندگی واقعی چنین آدمی را می‌خواهم. البته همه ما نقاب بر چهره داریم حتی اگر نداشته باشیم کرایه می‌کنیم تا برای لحظات مختلف یک نقاب داشده باشیم ولی واقعا باید این فکر را کرد و به این نتیجه رسید. برایتان مثالی می‌زنم بارها شده بسیاری از افراد با خاطره اولین عشق‌شان زندگی می‌کنند اما بیشترشان با عشق اول زندگی نمی‌کنند، با خاطره ای که از عشق اول دارند زندگی می‌کنند.‌ ما از خاطره‌ای که در ذهن ساختیم انرژی می‌گیریم و عامدانه نمی‌رویم آن را بکاویم و نگاه‌مان را به‌روز کنیم. چون می‌ترسیم اگر آن را به روز کنم دیگر به این نتیجه برسیم آن عشق من نبوده و اشتباه می‌کردم، آن وقت علی می‌ماند و حوضش.

او در جواب به این سوال که آیا آی نوول آینه‌ای از زندگی نویسنده است، گفت: کلا آینه خالی زیاد می‌بندد. یعنی در آینه چیزی می‌بینیم که دلمان می‌خواهد همیشه در آموزه‌های اخلاقی ما پر از این است جامعه آینه فرد است و فرد آینه جامعه. ولی آینه آن چیزی است که می‌خواهیم. اینکه شما بخشی از زندگی خود را تاریک می‌بینید این واقعیتی است که شما خلق می‌کنید، آن بخش از زندگی که نگاه تاریک دارید و آن را منفی می‌دانید باعث شده که این را بنویسید. شاید از زاویه دید کس دیگر آن منفی نباشد بنابراین آینه باز هم می‌گویم آینه آن چیزی را نشان می‌دهد که من دوست دارم. ما نهایتا آینه‌سازیم. همه ما فقط رقابت داریم آینه‌هایی بسازیم که آدم‌ها وقتی به آن نگاه می‌کنند بیشتر تصور کنند به آنها نزدیک است و بازتابی ازخودشان است.

نظر شما

شما در حال پاسخ به نظر «» هستید.

برگزیده

پربازدیدترین

تازه‌ها