چهارشنبه ۲۶ اردیبهشت ۱۳۹۷ - ۱۳:۳۳
زمانی که زبان فارسی در معرض خطر است شاهنامه مطرح می‌شود

محمود جعفری‌دهقی در نشست «فردوسی و آبای» بیان کرد: شاهنامه فردوسی دریایی است که هرگاه به آن دست ببرید می‌توانید یک گوهر از آن صید کنید و با زبانی بسیار روان که بعد از هزار سال هنوز برای ما به زیبایی قابل فهم است؛ نگاشته شده است. شاهنامه زمانی مطرح می‌شود که زبان فارسی در معرض خطر است. اگر ما امروزه منابع ادبی خود که یکی از آن‌ها شاهنامه است را نداشتیم، زبان فارسی دیگر وجود نداشت.

 به گزارش خبرگزاری کتاب ایران (ایبنا)، به مناسبت روز بزرگداشت فردوسی، نشست «فردوسی و آبای» با بررسی تاثیر شاهنامه فردوسی بر ادبیات قزاق با حضور محمود جعفری‌دهقی، ابراهیم خدایار، عضو هیات علمی دانشگاه تربیت مدرس، گلبخت خدایبرگناوا، استاد قزاقستانی رشته زبان و ادبیات فارسی و طهمورث ساجدی، استاد برجسته ایرانشناسی روز سه‌شنبه 25 اردیبهشت‌ماه در مرکز فرهنگی شهر کتاب بهشتی برگزار شد.
 
محمود جعفری‌دهقی که به‌عنوان دبیر نشست حضور داشت در ابتدای سخنان خود گفت: در باب زبان فارسی بیان چند نکته ضروری است اینکه از یک دوره‌ای اسناد تاریخی نشان می‌دهند، زبانی که به‌عنوان زبان رسمی و ملی ایران مطرح بوده زبان پارسی است. در زمان هخامنشیان زبانی تحت عنوان فارسی باستان داشتیم که زبان رسمی امپراطوری هخامنشی بوده، هرچند که در آن دوره زبان‌های دیگر هم وجود داشته‌اند، اما زبانی هم به‌عنوان زبان بین‌المللی برای ارتباط با سرزمین‌ها و ایالت‌های دیگر استفاده می‌شد که به آن زبان آرامی بین‌المللی می‌گفتند. حتی برخی از کتیبه‌های هخامنشی هم به زبان آرامی است. با وجود این زبان‌ها از همان زمان تشخیص داده شد که باید یک زبان به‌عنوان زبان رسمی انتخاب شود تا بتواند همه ایرانیان را از فرهنگ‌ها و ایالات مختلف به یکدیگر پیوند دهد.


ابراهیم خدایار

برای بار چندم در خطر کمرنگ‌شدن هویت خود هستیم
جعفری‌دهقی ضمن مرور ادوار تاریخی ایران بیان کرد: هر زمانی که هویت ملی ایرانی و فرهنگ ایران در خطر و رو به اضمحلال بود، ایجاد حماسه ملی بود. یعنی در دوره‌هایی مثل اشکانیان، به دلیل اینکه ایران مورد حمله قرار گرفته بود و ایرانی‌ها از لحاظ هویت فرهنگی دچار خسران شده بودند به حماسه‌های ملی روی آوردند بنابراین اهمیت زبان فارسی و در ادامه اهمیت شاهنامه فردوسی به این دلیل است که همواره و هرگاه که هویت ما به خطر افتاده، دو چیز که نقش اساسی در بازسازی این هویت داشته‌اند، یکی زبان بوده و دیگری فرهنگ و تمدن  که در مجموع هویت ما را می‌سازد.
 
او ادامه داد: دوره‌هایی مثل اشکانی که ما مورد حمله قرار گرفته بودیم نیاز به هویت ملی باعث ایجاد حماسه ملی ایران شد. در حماسه ملی اجداد، بزرگان، پهلوانان، خردوخردورزی گذشتگان به مردم یادآوری می‌شد که در دوره ساسانی هم این اتفاق تکرار شد. در اواخر دوره ساسانی به علت ضعف دستگاه دولتی مجددا به این حماسه‌ها نیاز شد که در نتیجه آن «خدای‌نامه‌ها» به وجود آمد و در این زمینه کارساز شد.
 
جعفری‌دهقی ضمن اشاره به حمله اعراب به ایران در قرون اولیه هجری، اضافه کرد: شاهنامه فردوسی به زبانی عکس‌العمل فرهنگی ایرانیان و بازسازی هویت ایرانی‌ها در مقابل این خطر جدید بود. بنابراین اهمیت زبان فارسی و شاهنامه فردوسی به دلایلی که عرض کردم، امروزه هم برای ما مهم است. امروز هم ما برای بار چندم در خطر کمرنگ‌شدن هویت خود هستیم و جهان بیرون ما تعریف متفاوتی از ما دارد و اینکه به شاهنامه اهمیت می‌دهیم و دوباره در جای‌جای سرزمین ما شاهنامه‌خوانی رواج پیدا کرده است، به‌نوعی مقاومت در مقابل آن معرفی نادرستی است که در جهان بیرون از ما شده است.
 
شاهنامه در بین سغدها هم تاثیر فراوان داشت
این سخنران نشست در ادامه گفت: به‌نظر من شاهنامه یک دایرة‌المعارف هم هست چرا که هر بابی که بخواهیم در شاهنامه به آن اشاره‌ای شده است. و اطلاعات خوبی به دست می‌آوریم. می‌توان گفت شاهنامه یکی از منابع بسیار خوب جامعه‌شناسی، مردم‌شناسی و جهان‌بینی ایران است.
 
وی همچنین به مباحث اصلی که در شاهنامه مطرح شده پرداخت و خرد، جدال خیر و شر، دانش‌اندوزی و دادگری را از مباحث اصلی مطرح‌شده در شاهنامه خواند و افزود: شاهنامه دریایی است که هرگاه به آن دست ببرید می‌توانید یک گوهر از آن صید کنید. این کتاب با زبانی بسیار روان یعنی زبانی که بعد از هزار سال هنوز برای ما به زیبایی قابل فهم است؛ نگاشته شده است. در صورتی که ادبیات کلاسیک جهان بدون آموزش برای امروزی‌ها قابل خواندن نیست. شاهنامه زمانی مطرح می‌شود که زبان فارسی در معرض خطر است. اگر ما امروزه منابع ادبی خود که یکی از آن‌ها شاهنامه است را نداشتیم، زبان فارسی دیگر وجود نداشت.



 محمود جعفری‌دهقی

دهقی در پایان گفت: شاهنامه در بین سغدها هم تاثیر فراوان داشت. سغدها یک شاخه از اقوام ایرانی وت اجرپیشه بودند که در طول جاده ابریشم به تجارت می‌پرداختند اثاری که از زبان سغدی به دست آمده نشان‌دهنده این است که شاهنامه حتی قبل از اینکه به‌وسیله فردوسی به نظم درآید، در بین آن‌ها رواج داشته است. به‌ویژه یکی از متون مهمی که امروزه از آن‌ها در دست داریم، داستان رستم در زبان سغدی است که توسط بدیع‌الزمان قریب به فارسی ترجمه شده است. غیر از این تاثیر شاهنامه را در ملت‌های دیگر نظیر گرجستان هم می‌بینیم که گاه داستان‌های شاهنامه را در قالب اسامی دیگر ارائه کردند که این نشان می‌دهد تاثیر شاهنامه در ملت‌های دیگر به اشکال مختلف دیده می‌شود.
 
ما با اسطوره‌ها یگانه بودیم
ابراهیم خدایار، استاد دانشگاه تربیت مدرس که در حوزه ایران‌پژوهی در آسیای مرکزی اشراف دارد، دومین سخنران نشست بود که صحبت‌های خود را با قرائت غزلی از مرحوم اسکندر ختلانی، شاعر و روزنامه نگار تاجیک شروع کرد و گفت:  آسیای مرکزی با پنج کشور تاجیکستان، قزاقستان، ترکمنستان، ارمنستان سرزمین پهناوری در قاره آسیاست که از جنوب با ایران هم‌مرز است و از طریق ترکمنستان کنونی، می‌توانیم از دریچه‌های مختلف و چشم‌اندازهای متمایز به این منطقه نگاه کنیم، در اینجا تمایل دارم به این منطقه از دریچه اسطوره‌ها نگاه کنم، آن‌وقت شما خواهید دید این نگاه چقدر در تحلیل تاریخ روابط این کشورها و بیان چرایی اشتراکات ادبی و پیوندهای فرهنگی آن‌ها با ایران تاثیر دارد. اساسا معتقدم تحلیل روابط این منطقه با ایران اگر بر بنیادهای اسطوره‌ای متکی نباشد، در هر صورت سست و بی‌ریشه و در نتیجه ناکارآمد خواهد بود.
 
وی در ادامه و در پاسخ به چرایی اینکه چرا باید با تکیه بر اسطوره به تحلیل روابط ایران و آسیای مرکزی نگاه کرد، مشروحی از تاریخ ایران و جایگاه اسطوره در آن ارائه کرد و افزود: پیوندهای ما با مردمان کشورهای آسیای مرکزی یکسره ریشه در تاریخ اسطوره دارد. بیان شعری این پیوستگی‌ها در شاهنامه حکیم فردوسی، در اسطوره زندگی فریدون و فرزندانش ایرج، سام و تور جاویدان شده است.
 
خدایار ادامه داد: ما با آسیای مرکزی از سپیده‌دم تاریخ ناپیداکران اسطوره‌ها یگانه بودیم و این یگانگی با همه فراز و فرودها تا تاریخ امروز این مردمان نیز ادامه یافته است. اینکه اقوام ساکن در منطقه از ترک و تاجیک با ایرانیان احساس یگانگی می‌کنند، اینکه بزرگان این مناطق به شخصیت‌های بزرگ جهان فارسی و شاهکارهای حوزه تمدن مشترک به دیده احترام می‌گذارند به علت آگاهی جمعی یا شعور ملی آن‌ها است. دلبستگی آن‌ها به خاطرات مشترک از دوره طلایی است و این دلبستگی‌ها و خاطرات مشترک است که ما را به هم نزدیک می‌کند.
 
وی در ادامه به نقش شاهنامه در بین تاجیکان و حضور فردوسی در زندگی مردم تاجیکستان اشاره و گزارشی مستند از حضور شاهنامه در بین ترکان ارائه کرد و گفت: شاهنامه در ازبکستان به دلیل همزیستی دیرینه ازبکان با فارسی‌زبانان تاجیک حضور درخشانی دارد. تعدادی از ضرب‌المثل‌های ازبکی  برگرفته از قهرمانان شاهنامه است.
 
با خواندن شعر آبای می‌توان هویت ملی قزاق را درک کرد
گلبخت خدایبرگناوا، سخنران قزاقستانی نشست، ضمن ابراز خوشحالی خود از شرکت در این نشست گفت: فردوسی یک شاعر بزرگ و برجسته ایرانی است که استادان بزرگ به آن اشاره کرده‌اند. که در آسیای مرکزی و همچنین قزاقستان تاثیر فراوانی داشته است. به تاثیر از شاهنامه است که داستان حماسه ملل در قزاقستان به‌وجود آمده و نگاشته شده است، اما امروز سخن من درباره روابط ادبیات قزاق با ادبیات ایران است.
 
او ادامه داد: با مطالعه منابع تاریخی و ادبی متوجه روابط فرهنگی و ادبی بین مردم ایران و قزاقستان می‌شویم که در حوزه‌هایی، اشتراک روابط فرهنگی بین دو کشور خودنمایی می‌کند. قابل ذکر است که در گذشته‌های دور، مردم ایران و قزاقستان دارای فرهنگ، تمدن و آداب و رسوم متفاوت از یکدیگر بودند.


 
وی ضمن برشمردن تفاوت‌های فرهنگی، دینی و آداب و رسوم دو کشور ایران و قزاقستان اضافه کرد: ظهور اسلام باعث نزدیک فرهنگی این دو ملت گردید با ظهور دین اسلام و گسترش آن به آسیای مرکزی، زبان عربی که زبان نوشتاری قرآن بود، به سرعت خود را در بین کشورهای این مناطق بازکرد. دیری نگذشت که ادبا، شاعران و نویسندگان، فیلسوفان و اهل علم در آثار خود از زبان عربی بهره گرفتند، با گذشت زمان تجلی زبان عربی در اینگونه آثار بیشتر خودنمایی کرده است.
 
این استاد قزاقستانی زبان و ادب فارسی در ادامه گفت: از قرن یازدهم میلادی، زبان عربی به تدریج در این مناطق رنگ باخت و زبان ملی مردم این مناطق مجددا احیا شد. رساله‌های دینی و فلسفی به زبان محلی به رشته تحریر درآمد. در آن دوره خراسان ایران یکی از مراکز علمی و فرهنگی به‌شمار می‌رفت که باعث نفوذ زبان و ادبیات فارسی در کشورهای آسیای مرکزی شد. به گفته دکتر شفق ادبیات ایران در دوره سلسله سامانیان، غزنویان و سلجوقیان رواج یافت و شعرای معروف ظهور کردند و آثار ادبی و دینی از منثور و منظوم، بیشتر از دوره‌های گذشته به‌وجود آمد. همچنین در این دوره شاعران، نویسندگان و فیلسوفان مورد توجه مخصوص سلاطین بودند.
 
او ادامه داد: در قرن یازدهم و سیزدهم میلادی، در حوزه علم و ادب آثار ارزشمندی نوشته شده است که به‌عنوان نمونه فردوسی با خلق اثر مشهور خویش، شاهنامه، ضمن نگارش رسوم و سنن ایرانیان، دلیل شجاعت، از خودگذشتگی، عدالت بزرگان و پهلوانان بر پایه میهن‌پرستی و دشمن ستیزی ایشان را برای امروز به‌عنوان افتخار ملی جای نهاد و زبان فارسی را اعتلا بخشید.
 
خدایبرگناوا به نقش مهم عالمان، شاعران و نویسندگان ایران در نشر دین اسلام اشاره کرد و گفت: آثار شاعران ایرانی ابتدا به کشورهای همسایه مخصوصا در آسیای مرکزی و قزاقستان راه یافت و سپس به سایر کشورهای جهان رفت. زیرا در این مناطق مردم فارس‌زبان و ترک‌زبان زندگی می‌کردند و بیشتر مردم زبان فارسی را می‌دانستند. قزاق‌ها نه‌تنها در آثار، ارزش‌های معنوی اقوام ترک زبان و آثار ادبی این مناطق شرکت داشتند، بلکه میراث ادبی مردم این مناطق را هم غنی ساختند.

 رفیع‌ترین جایگاه برای خمسه نظامی در محافل ادبی قزاقستان 
او ادامه داد: شاهنامه فردوسی از آثار ایرانی است که به زبان محلی خود ترجمه کرده‌اند. مردم این مناطق از قرن شانزدهم با شاهنامه آشنایی داشتند همچنین از قرن دوازدهم میلادی که ادبیات مردم ترک‌زبان، آسیای مرکزی و قزاقستان به واسطه ارتباط فرهنگ اسلامی و ادبیات ایرانی رشد کرد و آثار دینی و اخلاقی به وسیله نویسندگان این کشورها نوشته شده است که در برخی این آثار تاثیر شاهنامه دیده می‌شود. باید گفت که با وجود اینکه شاهنامه فردوسی جایگاه ویژه‌ای در میان مردم قزاق دارد ولی در محافل ادبی رفیع‌ترین جایگاه را خمسه نظامی به خود اختصاص داده است و بیشتر شاعران چه به زبان ترکی و چه به زبان فارسی از خمسه نظامی تقلید کردند.
 
وی ضمن خواندن نوشته یکی از نویسندگان معروف قزاق درباره داستان‌های ایرانی که وارد ادبیات آن‌ها شده اضافه کرد: از قرن نوزدهم و بیستم میلادی در محافل ادبی قزاق‌ها، شاعران بزرگی بوده که تحصیلات دینی و مذهبی داشته‌اند و به زبان‌های عربی و فارسی مسلط بودند. ایشان خوانندگان قزاق را با شاهکارهای ادبیات کلاسیک فارسی آشنا کردند و توسط این شاعران بود که داستان‌های لیلی و مجنون، رستم دستان، طوطی‌نامه، اسکندرنامه، خسرو و شیرین، هزار و یک شب و ... به زبان قزاقی ترجمه شده است که از بین تمام این آثار و موضوعات آثار غنایی و تغزلی بیش از همه مورد توجه پژوهشگران قزاق قرار گرفته است.
 
همان جایگاهی که فردوسی برای مردم ایران دارد، آبای هم برای مردم قزاقستان دارد
گلبخت خدایبرگناوا ضمن اشاره به نام برخی از آثار تالیفی و ترجمه در قزاقستان که به تاثیر از ادبیات کلاسیک ایران صورت گرفته، بیان کرد: در میان شاعران قزاق شاعر و ادیبی مثل آبای و شاه‌کریم اثار شاعران ایرانی را به زبان فارسی خوانده‌اند و ترجمه کرده‌اند. آبای از شاعران بزرگ قزاقستان است و به همان اندازه که فردوسی برای مردم ایران اهمیت دارد و بزرگ است، آبای هم برای مردم قزاقستان بزرگ است. قبل از آبای شاعران دیگری هم می‌زیستند، اما نقش آبای و خدمت ایشان در ادبیات قزاقی جای مخصوصی دارد. نقش بزرگ آبای در ادبیات قزاقستان این است که کلام او ستایشگرانه نیست. آبای واقع‌بین است و در مورد مسائل اجتماعی و سیاسی دوره خود نظرش را مطرح و با آن حرکت کرده است. آبای شاعر دگردیس است و افکار و نظریه‌ خود را تا پایان عمر پنهان نکرد. با خواندن شعر آبای می‌توان هویت ملی قزاق را درک کرد. موضوعات آثار آبای متفاوت و مسائل زندگی اجتماعی مردم، بیسوادی، طبیعت، عشق و ... است. آبای شاعری است که در ادبیات قزاق به مسائل و حقوق زنان توجه کرده و احساس لطیف و صادقانه زن و حس مادری را به خوبی درک کرده و سروده است.
 
اروپایی‌ها تقریبا یک قرن روی شاهنامه کار کردند
طهمورث ساجدی، آخرین سخنران نشست صحبت‌های خود را درباره کارهایی که در اروپا درباره فردوسی صورت گرفته شروع کرد و گفت:‌ اروپایی‌ها تقریبا یک قرن روی شاهنامه کار کردند و بعد از آن بود که شاهنامه وارد دارالفنون شد که در آنجا مرحوم فروغی آن را تدریس می‌کرد. ما نباید ترجمه اروپایی‌ها را فراموش کنیم، به‌خصوص آن‌هایی که به زبان و ادب فارسی علاقه داشتند که تعدادشان هم زیاد است، چراکه ایرانشناسی برای بار اول در فرانسه اتفاق افتاد. اینکه الان در اروپا چاپ‌های عدیده از آثار ایرانی ارائه می‌کنند قسمت جانبی ایران‌شناسی است. اصل ایرانشناسی آن‌هایی هستند که برای بار اول کار کرده و زحمت کشیده‌اند.
 
وی ادامه داد: سیلوس دساسی، استاد فرانسوی زبان و ادبیات فارسی که از پیشگامان ایرانشناسی در فرانسه است معتقد بود شاهنامه فردوسی را نمی‌توان ترجمه کرد اما اگر قرار است روزی ترجمه شود، هیچ شک و شبهه‌ای نیست که بهترین زمان برای آن، نه فرانسه بلکه زبان آلمانی است. منظور آن هم ریشه آریایی مشترک آلمان و ایران بود. اما این استاد فرانسوی بعدها از نظریه خود عدول می‌کند چون پادشاه فرانسه از او می‌خواهد که در درست کردن یک کلکسیون شرقی به او کمک کند و دساسی هم در جواب می‌گوید که شاهکارهای شرقی را جمع‌آوری کنید. در ایران هم ما این کلکسیون را تحت عنوان کلکسیون سلطانی می‌شناسیم و خوشبختانه هنوز در کتابخانه ملی موجود است.
 
وی با بیان اینکه اولین کتابی که در این کلکسیون ترجمه می‌شود کتاب «تاریخ رشیدالدین فضل‌الله طیب همدانی» است، اضافه کرد: کار دساسی را شاگرد آلمانی او، مول که یک کشیش مسیحی بود ادامه داد. مول با آشنایی با زبان فارسی دست از کشیش بودن برداشت و حدود 40 سال از عمر خود را برای ترجمه شاهنامه صرف کرد و هفت جلد کتاب از ترجمه شاهنامه به صورت منثور به دست داد که دو جلد آن بعد از مرگ او به کمک شاگرد و همسر او که یک خانم انگلیسی بود، منتشر کرد. که اهمیتی که این افراد به زبان فارسی و شاهنامه داده‌اند قابل تقدیر است و کار بسیار مهمی محسوب می‌شود.

نظر شما

شما در حال پاسخ به نظر «» هستید.

برگزیده

پربازدیدترین

تازه‌ها