منصور ضابطیان در دومین نشست «آنها» گفت: واقعيت اين است كه بسياري از ما به تنهايي علاقهمنديم و متاسفانه تكنولوژي هم به اين موضوع كمك كرده است و به يك «ضد تنهايي» كاذب رسيدهايم.
مارال دوستي، مجري برنامه با بيان اينكه تنهايي، دو نوع است. يكي خلوت انسانهاست كه موضوع مورد بحث ما نيست و ديگري، تنهايياي است كه انسانها به آن دچار ميشوند، از ضابطيان خواست درباره نوع دوم تنهايي صحبت كند. ضابطيان نيز در پاسخ به اين سوال گفت: تنهايي، ماجرايي است كه هر كسي در طول زندگياش با آن روبهرو شده است. چه در زندگي حال حاضرش و چه در سالهاي دورتر و در آينده.
وي افزود: اين احساس آن قدر طبيعي و فراگير است كه اگر كسي بگويد هيچ گاه احساس تنهايي نكرده، عجيب و شگفت انگيز است. البته من تنهايي را ستايش يا تاييد نميكنم اما روانشناسان تنها زماني تنهايي را مخرب ميدانند كه اين احساس همواره و مداوم همراهمان باشد چون در طولاني مدت منجر به افسردگي ميشود و متاسفانه آمار هم ميگويد كه ما يكي از افسردهترين ملتها هستيم.
ضابطيان با بيان اينكه احساس تنهايي با خود تنهايي متفاوت است، گفت: همانطور كه احساس خوشبختي با خود خوشبختي فرق دارد، احساس تنهايي هم متفاوت از تنهايي است. به عنوان مثال، خوشبختي در جاهاي ديگر دنيا، ابزارهايي دارد همچون كار خوب، درآمد مناسب، اميد به زندگي، رفاه اجتماعي و ... در حاليكه الزما كساني كه اين ابزارها را دارند، احساس خوشبختي نميكنند. به همين ترتيب هم آدمهايي هستند كه تنها هستند و تنها زندگي ميكنند اما احساس تنهايي نميكنند و حتي از اين تنها بودن، لذت هم ميبرند.
اين نويسنده همچنين گفت: روانشناسان معتقدند تنهايي بعضي از كساني كه احساس تنهايي ميكنند، ريشه در كودكي آنها دارد به اين صورت كه ممكن است تحقير شده باشند يا اعتماد به نفسشان زير سوال رود و آرام آرام به انزوا روند. اين افراد در بزرگسالي، احساس تنهايي بيشتري ميكنند بنابراين، اساسا احساس تنهايي، ربطي به سن و سال و موقعيت اجتماعي ما آدمها ندارد.
وي ادامه داد: اساسا احساس تنهايي به پارامترهاي متعددي وابسته است مثلا شايد براي خانمها بيشتر اين اتفاق بيفتد كه تنهاييشان به واسطه انتخاب نيست بلكه نوعي جبر است چون بايد اعتراف كنم كه شرايط زندگي در جامعه ما براي آقايان راحتتر است.
ضابطيان همچنين گفت: يا مثلا اين احساس، يك مساله بينالمللي است و به نظر من به زندگي در غرب يا شرق ربطي ندارد و شيوه زندگي ماست كه ما را مجبور به انتخاب اين نوع زندگي كرده است و حتي در بسياري از مواقع، عليرغم شعارهايي كه مبني بر دوست نداشتن تنهايي ميدهيم، طوري رفتار ميكنيم كه دوست داريم تنها باشيم و اتفاقا دوست نداريم كسي را در زندگي و خلوتمان شريك كنيم.
نويسنده «برگ اضافي» افزود: شكل زندگي ما، شتاب زندگي حال حاضر و اينكه ساعات زيادي بايد كار كنيم باعث شده كه همه ما نيازمند و دوستدار يك آرامش و خلوت باشيم و بخواهيم به تنهايي خودمان پناه ببريم و حوصله كس ديگري را نداشته باشيم. خيلي وقتها از خود من وقتي ميپرسند كه چرا ازدواج نميكني، و من با اينكه مخالف ازدواج نيستم اما فكر ميكنم اين سن و سال، براي تقسيم كردن ساعتهايي از شبانه روز، وقت گذاشتن براي يك نفر ديگر و .... كار سختي است. البته اين تقسيم نكردن، خودخواهي محسوب ميشود اما واقعيت اين است كه بسياري از ما به تنهايي علاقهمنديم و متاسفانه تكنولوژي هم به اين موضوع كمك كرده است و به يك «ضد تنهايي» كاذب رسيدهايم.
وي ادامه داد: من گاهي فكر ميكنم قبلا كه شبكههاي اجتماعي نبود، چه قدر زندگي سخت بود چون حالا بخشي از تنهايي ما را اين شبكهها پر كردهاند. در عين حال، هم اكنون هم احساس تنهايي ميكنيم و هم از آن فرار! يك شرايط متناقض كه همه مان را آزار ميدهد. اما سوال اينجاست حال كه اين شرايط ايجاد شده، چه كار بايد كنيم؟ آيا چارهاي داريم به غير از اينكه دنياي شخصيمان را بسازيم؟ براي برون رفت از اين شرايط، بايد عناصر دنياي شخصيمان را پيدا كنيم.
ضابطيان همچنين گفت: اين عناصر ميتواند موسيقي، كتاب، فيلم، سفر يا هر چيز ديگري باشد يا ميتواند انتخاب تنهايي باشد اگر از آن لذت ميبريم و حالمان با آن خوب است.
منصور ضابطيان در ادامه اين نشست، از حضار خواست تا تجربيات تنهاييشان را با ديگران به اشتراك بگذارند و با علاقهمندان درباره جنبههاي رفتاري و شخصي و اجتماعي تنهايي گفتوگو كرد.
نظر شما