جمعه ۶ اردیبهشت ۱۳۹۸ - ۰۹:۱۰
دغدغه آئینه‌وند توجه به ریشه‌ها و انطباق آن با علوم جدید بشری بود

محمدسروش محلاتی در مراسم چهارمین سالگرد زنده‌یاد صادق آئینه‌وند گفت: او خود را متعلق به جریانی می‌دانست که هم به ریشه‌ها اعتنا و توجه دارند، هم معتقدند امروز آن ریشه‌ها نیازمند به علوم و تجارب جدید بشری است.

به گزارش خبرگزاری کتاب ایران(ایبنا)، چهارمین سالگرد درگذشت زنده‌یاد صادق آئینه‌وند، رئیس سابق پژوهشگاه علوم انسانی و مطالعات فرهنگی و عضو هیات علمی دانشگاه تربیت مدرس و استاد تاریخ با حضور حجت‌الاسلام سید هادی خامنه‌ای، حجت‌الاسلام عبدالوهاب موسوی‌لاری، محمود صادقی، شهیندخت مولاوردی، علی آخوندی، نجفقلی حبیبی، فیض‌الله عرب‌سرخی، حجت‌الاسلام محمدرضا زائری، مصطفی معین، هادی خانیکی، غلامرضا ظریفیان، محسن آرمین، احمد مسجدجامعی، نیکنام حسینی‌پور، سید سعید میرمحمدصادق و بسیاری از چهره‌های سرشناس حوزه فرهنگ و سیاست پنج‌شنبه 5 اردیبهشت در کتابخانه ملی برگزار شد و هادی حیدری، کاریکاتوریست و داماد زنده‌یاد آئینه‌وند اجرای این مراسم را بر عهده داشت.
 
حجت الاسلام محمدسروش محلاتی درباره صادق آئینه‌وند با اشاره به موضوع «اتصال به ریشه (اسلام) و انطباق با نیاز امروز» گفت: در مقدمه کتاب «سی سال با تاریخ» اثر زنده‌یاد آئینه‌وند به جمله‌ای برخوردم با این مضمون «رویکرد راقم این سطور در نگارش این کتاب محور هدفمند اتصال به ریشه (اسلام) و انطباق با نیاز امروز است. آن نخی که این دانه‌ها را به یکدیگر متصل کرده، دو دغدغه است، که با یکدیگر ترکیب شده؛ نخست دغدغه اتصال به ریشه و دغدغه دوم پاسخگویی به نیازهای زمان است.» لذا همین جا توقف کردم و این موضوع را که دغدغه اندیشمند بزرگ اسلامی بود و آثارش را نیز در همین زمینه تدوین کرده است، انتخاب کردم و به بررسی آن پرداختم.
 
وی افزود: به طور کلی کسانی که به موضوع ریشه و نیاز به تعبیر زنده‌یاد آئینه‌وند می‌پردازند و پرداخته‌اند، سه گروهند؛ گروه نخست کسانی هستند که اصالت را به حفظ ریشه‌ها می‌دهند و معتقدند هر چه غیر آن ریشه باشد، فاقد اصالت و اعتبار است، لذا به دنبال این هستند که مبانی و اصول اسلامی حفظ شود اما تغییر و تحولاتی که در زمینه زندگی اجتماعی بشر مثل دانش‌های مختلف اتفاق می‌افتد، برای آنها اهمیت چندانی ندارد.
 
استاد حوزه و دانشگاه با اشاره به ویژگی دو گروه دیگر ادامه داد: گروه دوم کسانی هستند که به عکس معتقدند ما در این زمان زندگی می‌کنیم و تاریخ به کار ما نمی‌آید و پاسخ به نیازهای خودمان را باید امروز پیدا کنیم، پاسخ‌های گذشته اعتبارش به پایان رسیده و منقضی شده است. این گروه نیز دغدغه ریشه ندارند، بلکه توجه، اعتنا و اهتمام به ریشه‌ها را بازدارنده و مزاحم نیز می‌دانند و هر مقدار که استقلال از ریشه پیدا شود، از نظر آنها مطلوب‌تر است.

اما جریان سوم که آئینه‌وند خود را متعلق به این جریان می‌بیند، کسانی هستند که هم به ریشه‌ها اعتنا و توجه دارند، هم معتقد هستند برای استفاده کردن از آن ریشه‌ها امروز نیازمند به علوم و تجارب جدید بشری نیز هست و آن ریشه‌ها هر چند برای تغذیه مبانی فکری ما لازم هست اما برای رسیدن به محصول مطلوب برای امروز کافی نیست.
 
محمدسروش محلاتی با اشاره به برخی محسنات یک اثر تحقیقی درباره ایران و اسلام گفت: کتاب «خدمات متقابل اسلام و ایران» اثر شهید مرتضی مطهری را می‌توان ناشی از دغدغه ریشه‌ها برشمرد که به ویژه پیش از پیروزی انقلاب اسلامی در چند دهه اخیر بسیار مورد تردید قرار می‌گرفت. به ویژه ریشه‌های اسلامی که در فرهنگ و تمدن ایران وجود دارد. لذا کتاب «خدمات متقابل اسلام و ایران» یکی از ارزشمندترین آثار تحقیقی استاد مطهری است. در این اثر مولف برخی تحقیقات را خود انجام داده و بعضی دیگر را از سخنان و آثار مولفان و دانشمندان دیگری همچون سیدحسن تقی‌زاده و عبدالحسین زرین‌کوب و سایر افراد استفاده کرده، بنابراین نقل‌قول از محققان و پژوهشگران در این اثر بسیار است.
 
وی افزود: البته نقل‌قول‌هایی که شهید مطهری در کتاب جای داده، هر کدام دارای ویژگی و خصوصیتی است، مثلا به نقل‌قول‌های متعددی از تقی‌زاده اشاره کرده و با ارجاع به کلام تقی‌زاده نشان می‌دهد چه ریشه‌هایی در فرهنگ ما وجود دارد؛ حتی تقی‌زاده نیز این ریشه‌ها را انکار نکرده است. در قسمتی از کتاب که عبارتی از تقی‌زاده است، می‌خوانیم: «اسلام آئینی نو، محاسن و اصول و قوانین منظم آورد، انتشار اسلام در ایران روح تازه و ایمانی قوی‌تر دمید که دو مایه مطلوب نیز بر اثر آن به این دیار آمد.»

در این کلام تقی‌زاده ایران قبل و بعد از اسلام را مقایسه می‌کند و تحولاتی که اسلام به وجود آورده است: «یکی از آثاری که اسلام آورد؛ زبان بسیار غنی، پرمایه و فصیح یعنی عربی بود. این زبان وقتی که به ایران آمد و به تدریج با زبان لطیف، نغز و دلکش آریایی و تمدن ایرانی ممزوج و ترکیب شد و جوش کامل خورد، به وسیله سخنوران بزرگ ایرانی قرون چهارم، پنجم و ششم و چند نفر بعد از آن سکه فصاحت کم نظیر خورد.
 
وی با استناد به سخنان تقی‌زاده به تاثیر زبان عربی بر زبان فارسی پرداخت و افزود: تاثیر زبان عربی بر فارسی، برای ما زبانی به وجود آورد، لایق بیان همه مطالب شد و نماینده درخشان آن سعدی، حافظ، ناصرخسرو، مولوی و امثال آن هستند.» اما تاثیر دوم اسلام بر ایران «دیگری علوم، معارف و تمدن بسیار پرمایه‌ای بود که به وسیله ترجمه‌های کتب یونانی، سریانی و هندی در زبان عربی در مشرق اسلامی و قلمرو و خلافت شرقیه از اواسط قرن دوم تا قرن سوم بین مسلمین آشنا به زبان عربی و به خصوص ایرانیان انتشار یافت.»

بعدا مطهری اضافه می‌کند که مسلمین چه آثاری را در فرهنگ ایرانی وارد کردند و در نتیجه در کشورهای اسلامی به ویژه در ایران، این فرهنگ علم و دانش هزاران عالم و دانشمند نامدار مانند فارابی، ابن‌سینا، بیرونی، محمدبن زکریای رازی و امثالهم با ده‌ها هزار تالیف مهم البته 99 درصد عربی به ظهور آمدند و تمدن بسیار درخشان اسلامی به وجود آمد.  
 
این پژوهشگر ادامه داد: استاد مطهری با استناد به تالیفات تقی‌زاده، زرین‌کوب و محققان دیگر سعی می‌کند ریشه‌های اسلام را به نسل امروز و آینده معرفی کند، محققانی که در برشمردن ریشه‌های اسلام بی‌طرف و بی‌نظر بودند و این بی‌طرفی قابل انکار نیست. لذا استناد به سخنان آنها می‌تواند در مخاطب تاثیر بیشتری داشته باشد. حال که سخن از تقی‌زاده به میان آمده، اجازه دهید در داخل پرانتز به نکته‌ای اشاره کنم، سال 1339 تقی‌زاده دو سخنرانی کرد که همان زمان به چاپ رسید؛ هم در مجله «یغما» و هم به صورت مستقل. عنوان این دو سخنرانی «اخذ تمدن غربی» که در این دو سخنرانی بحث می‌کند که ما در زمینه مواجهه با تمدن غرب و تمدن جدید چه باید بکنیم؟
 
محمدسروش محلاتی با نگاهی منصفانه به سخنان تقی‌زاده درباره اخذ تمدن غربی اظهار کرد: درست بر عکس آنچه که به او نسبت داده می‌شود که او اصلا به ریشه‌ها و مایه‌های تمدن اسلامی و ایرانی اعتنایی نداشت، در این دو سخنرانی توضیح می‌دهد آن جمله‌ای که من گفته‌ام به چه معنا و مقصودی بوده است. آیا مقصود من درست درک شده یا نشده؟ این نکته را به این لحاظ پیش کشیدم که شخصی مانند تقی‌زاده نظری داشته و این نظر می‌تواند درست یا نادرست باشد و مورد نقد قرار بگیرد، به لحاظ شخصی اهمیت چندانی ندارد اما این برای ما مهم است که در مواجهه با فرهنگ بیگانه اصالت فرهنگی ریشه‌های خودمان را شناخته باشیم.

حال از مجله «یغما» سال 1339 این جمله را برایتان می‌خوانم: «چنا‌نچه اغلب می‌دانند اولین نارنجک تسلیم به تمدن فرنگی 40 سال قبل بی‌پروا انداختم و چون این عقیده قدری افراطی دانسته شد، بهتر است خودم قبل از خاتمه حیات، توضیح دهم منظور من از آن تمدن، روح تمدن، فهم، پختگی، رشد اجتماعی، آزاداندیشی و خلاص از تعصبات افراطی، متانت فکری، وطن‌دوستی محکم است که هنوز به این مرحله رشد نرسیده‌ایم.»    
 
وی افزود: تقی‌زاده بحث‌های دیگری نیز دارد و واقعا آن دو خطابه از این نگاه خواندنی است و موضع برخی از رجال فکر و اندیشه را در کشور ما نشان می‌دهد. این یک جریان در حوزه اصالت داشتن یا نداشتن ریشه است حال اگر شما شخص را در ردیف نخست، دوم یا سوم قرار دهید برای ما موضوعیت ندارد. اما نوع گرایش‌ها در این زمینه متفاوت است. بلی، آن گرایش نخست که دغدغه‌اش چیزی غیر از ریشه‌ها نیست، اما نمی‌داند امروز آن ریشه در چه فضایی قابل نگهداری و رشد است. ریشه را باید حفظ کرد و زمینه را برای رشد و به بار نشستنش را فراهم کرد، چون گروه نخست فقط دغدغه حفظ ریشه دارد اما اعتنایی به تحولاتی که در زندگی بشر اتفاق می‌افتد و دستاورد‌های علمی و فرهنگی پیدا نمی‌کند.

محلاتی ادامه داد: در این زمینه سخنان بسیاری گفته شده، اما این سخن را نیز بر همه گفته‌ها و شنیده‌های خود اضافه کنید، آن چیزی که استاد بزرگوار ما، مرحوم مطهری در یادداشت‌های خودش ثبت کرده بود؛ اگرچه بسیاری از مطالب را استاد در یادداشت‌هایش آورده که هنوز به کتاب‌ها منتقل نشده بود: «عده‌ای آن‌گاه که خزانه‌ها بسته می‌شود، فریاد وا اسلاما می‌کشند و وقتی آرزوی ظهور حضرت حجت را دارند، برای این است که حضرت بیاید و به خیال آنها، حمام‌های دوش را تبدیل به خزینه کند.»

وی افزود: دوش و خزینه مثالی برای 60، 70 سال قبل است. بلی، وقتی لوله‌کشی به جامعه ما در گذشته رسید، چنین عکس‌العمل‌هایی به دنبال داشت. اگرچه این اعتراض اختصاص به لوله‌کشی آب نداشت بسیاری از ابزارهای دیگری هم که طی دهه‌های بعد آمد، با عکس‌العمل‌های مشابه آنچه اشاره شد، مواجه می‌شد. امروز نیز هم در دانشگاه، حوزه علمیه و هم در جامعه چنین عکس‌العمل‌هایی نسبت به ورود تکنولوژی از سایر کشورها داریم. آنها افرادی هستند که وقتی می‌گویند اسلام ناب، یعنی ظهور حضرت‌ولی‌عصر در شرایطی اتفاق می‌افتد که تمام آثار این فرهنگ بشری به طور کلی از بین خواهد رفت و ما به گذشته برمی‌گردیم.
 


جایزه پژوهشی بنیاد آئینه‌وند

عبدالله طاهری ناصری با وجود کسالت در مراسم شرکت کرد و در لحظاتی چند از خاطرات مشترکش با زنده‌یاد آئینه‌وند سخن گفت، به ویژه تاثیری که از علما و دانشمندان جهان عرب به ویژه محمد عابد جابری گرفت و دغدغه‌هایش در رابطه با ایجاد انجمن ایرانی تاریخ، تخصصی کردن رشته تاریخ در دانشگاه‌ها و مساله نواندیشی دینی در ایران.
 
اشرف بروجردی، رئیس سازمان اسناد و کتابخانه ملی نیز دل نوشته‌ای را به یاد آئینه‌وند قرائت کرد.

عباس برومند اعلم، عضو انجمن ایرانی تاریخ گزارشی از نحوه پیشرفت جایزه «بنیاد صادق آئینه‌وند» ارائه کرد و امیدوار شد با انجام کارهای مقدماتی در سال آینده شاهد معرفی نخستین پژوهشگر در حوزه پژوهش‌های دانش تاریخ باشیم که نخستین جایزه بنیاد صادق آئینه‌وند به ویژه نظر به پژوهش‌های پژوهشگران جوان در حوزه دانش تاریخ دارد.  
 
در بخش دیگری از مراسم سهیل محمودی و فاطمه راکعی اشعاری را برای حاضران در سالن خواندند. همچنین کلیپی تصویری از زندگی زنده‌یاد آئینه‌وند پخش شد.
 
در سالن کوچکی که مراسم چهارمین سالگرد زنده‌یاد آئینه‌وند برگزار شد، جمعیت بسیاری از دوستداران، شاگردان، همفکران و همراهانش حضور پیدا کردند به طوری که سالن گنجایش همه حاضران را نداشت؛ جمعیتی که سیاسیون دیروز و امروز در آن بیشترین تعداد را به خود اختصاص دادند به طوری که به نظر می‌رسد در چهارمین سالگرد زنده‌یاد آئینه‌وند، چهره‌های سیاسی بیش از هر زمان دیگری دلتنگ این مورخ اصلاح‌طلب شده‌اند. 

نظر شما

شما در حال پاسخ به نظر «» هستید.

برگزیده

پربازدیدترین

تازه‌ها