سه‌شنبه ۲۷ اسفند ۱۳۹۲ - ۱۵:۰۰
ریشه‌های تاریخی چهارشنبه‌سوری؛ از بزم تا رزم

چهارشنبه‌سوری نیز همانند مهرگان، سده و نوروز ریشه در اساطیر و فرهنگ ملی ایرانیان دارد و در طول تاریخ با آیین‌ها و رسوم خاصی همراه بوده است. منابع مکتوب بسیاری به این جشن و نحوه برگزاری آن پرداخته‌اند که در این گزارش با تکیه بر منابع، بن‌مایه‌های تاریخی این آیین کهن را مرور می‌کنیم.

به گزارش خبرگزاری کتاب ایران(ایبنا)، یکی از جشن‌های آتش که در ایران باستان به استقبال نوروز می‌رفته، جشن سوری بوده ‌است. سور در لغت به معنای شادمانی و همچنین رنگ سرخ است. بنابراین چهارشنبه‌سوری یعنی جشن و شادی و سرور در چهارشنبه آخر سال که در دهه‌های اخیر به یک نبرد خیابانی بدل شده است. 

ریشه‌های تاریخی چهارشنبه‌سوری
 
در کتاب «اصل و نسب دین‌های ایران باستان» بیان شده که در ایران قبل از اسلام در شب چهارشنبه‌سوری مردم از سه کُپه آتش به نام‌های آسمان، آذر و آبان می‌پریدند که بعدها به هفت کُپه افزایش یافت و به نام هفت امشاسپند از روی آن می‌پریدند و پس از پایان آتش‌افروزی خاکستر آن را جمع می‌کردند و از خانه بیرون می‌بردند و در کنار دیواری می‌ریختند. 

در منابع گوناگون درباره ریشه‌های جشن چهارشنبه‌سوری تضادهایی به چشم می‌خورند که به برخی از آن‌ها اشاره می‌کنیم. 

حسین محمدی مولف «جشن‌های ایران باستان» معتقد است: «اعراب چهارشنبه را نحس می‌دانستند و ایرانیان جهت عدم پیروی از دستورات اعراب در نحسی این روز چهارشنبه آخر سال را جشن می‌گرفتند و به شادی می‌پرداختند.» 

مولف تاریخ بخارا آمده ‌است: «چون امیر سدید منصوربن نوح به ملک نشست، هنوز سال تمام نشده بود که در شب سوری چنان که عادت قدیم است آتشی عظیم افروختند. این آتش را در شب سوری که هم‌زمان با روزهای بهیژک یا پنچه دزدیده بود برای گریزاندن سرما و فراخوانی گرما، آن هم بیشتر بر روی بام‌ها می‌افروختند که هم شگون داشته و هم به باور نیاکانمان، تنوره آتش و دود بر بام‌ها، فروهر درگذشتگان را به خانه‌های خود رهنمون می‌کرده‌ است.» 

ابراهیم پورداوود بر این باور بود که «ایرانیان در روزگار قبل از اسلام ایام هفته را با عناوین شنبه، یکشنبه و ... نمی‌خواندند بلکه هر روز نامی بر خود داشت و متعلق به امشاسپندان و ایزدان و خدا بود و سال در نزد آنان دوازده ماه که هر ماه بی‌کم و کاست سی روز تمام بود. به کاربردن ایام هفته چون شنبه و یکشنبه و ...خاصه اعراب بود و اعراب بودند که برای چهارشنبه نحوست خاصی قایل بودند و برای فرار از نحسی آن به‌خصوص در شب چهارشنبه آخر سال آتش می‌افروختند تا دفع شر و بلا شود.» 

چهارشنبه‌سوری و گذر سیاوش از آتش 

برخی نیز جشن چهارشنبه‌سوری را با داستان سیاوش پیوند می‌دهند و معتقدند که چهارشنبه‌سوری همان روزی است که سیاوش با اسب خود از آتش گذشت و چون بی‌گناه بود، نسوخت اما برخی دیگر از پژوهشگران مانند کاوه علی‌محمدی در کتاب «گاهشماری و تاریخ‌گذاری از آغاز تا سرانجام بر این باور است که «سیاوش در پایان سال ثابت (1013 ق.م) مطابق با سال 713 تاریخ مبنا که برابر روز چهارشنبه بود به دستور افراسیاب پادشاه توران کشته شد و چون در آیین زرتشتی مراسم سوگواری و رثای مردگان جایز نیست پارسایان زرتشتی در آخرین شب چهارشنبه پایان سال از آتش می‌گذشتند تا خاطره سیاوش به مظور دفاع از عفت و جاودان باقی بماند.» 

عقیده دیگر درباره چهارشنبه‌سوری این است که آتش روشن کردن در این شب در واقع نوعی کمک به گرم شدن خورشید است. در حقیقت همان‌گونه که ایرانیان در نوروز به‌صورت نمادین سبزه را سبز می‌کنند تا طبیعت را به از سر گرفتن زندگی و رشد گیاهان تحریک می‌کنند، چهارشنبه سوری هم نوعی تحریک و تشویق خورشید به گرم شدن است. 

ایوب گبانچی نیز در کتاب «جشن‌ها و آیین‌های ایران باستان» درباره چهارشنبه‌سوری می‌نویسد: «در ایران باستان در چنین شبی به آتشکده‌ها می‌رفتند و آتش می‌افروختند. گویند نخستین کسی که این آیین را آفرید، هرمز دلیر پسر شاپور بوده اما رخدادنگاران آلمانی ریشه جشن سوریک را آریایی کهن می‌دانند. این آیین در گذشته‌های دور وجود داشته و به این گونه بوده که نخست بالای کاخ شاهنشاهی یا کاخ‌های بزرگ، آتش برپا می‌شده و بعد از آن، مردم بالای خانه خود آتش روشن می‌کردند و بر این باور بودند که بدی‌ها و سیاهی‌ها در آتش می‌سوزند.» 

مهرداد بهار، مورخ و اسطوره‌شناس می‌نویسد: «نام این جشن چهارشنبه‌سوری نیست؛ بلکه نام آن جشن سوری بوده است. پس از فروغ اسلام و پذیرش این آیین از ایرانیان، با توجه به نحسی و شومی روز چهارشنبه در آخر سال برگزار می‌گردید. تا اعراب ایرانیان را متهم به ارتداد و آتش‌‌پرستی نکنند. پس از آن، ایرانیان این آیین را با شکل اسلامی برپا می‌کردند.» 


آری در روزگاری که ایران و فرهنگش زبانزد ملل مختلف در سرتاسر جهان بود، جشن چهارشنبه‌سوری نیز همانند دیگر اعیاد و جشن‌های ایرانیان، نویدبخش روزی نو و امیدی تازه بود. در این شب آتش‌افروزان در شهرها و روستاها، آتش را که نماد مهر و دوستی و پیوند بود، می‌افروختند و بدین وسیله مردمان آن دیار را در چیرگی بر غم و افسردگی یاری می‌رساندند. این جشن کهن از فراز و فرود تاریخ جان سالم به‌در برد و به ما رسید و ما، ایرانیان قرن بیست و یکم، بی‌توجه به فلسفه و چرایی این آیین کهن، جشنی را که نماد مهر و شادی بود به یک نبرد خیابانی بدل کردیم. جشنی که بهانه‌ای برای دور هم جمع شدن مردم بود، امروز به اجباری برای در خانه ماندن تبدیل شده است و این تنها بیانگر یک نکته است و آن این‌که ما امانتداران خوبی نبودیم.

نظر شما

شما در حال پاسخ به نظر «» هستید.

برگزیده

پربازدیدترین

تازه‌ها