به گزارش خبرگزاري كتاب ايران (ايبنا) به نقل از خبرگزاري فرانسه، كتاب «اسطوره‌هاي بنيادين سياست اسرایيل» همان اثر جنجالي است كه 1995 در فرانسه منتشر شد و روژه گارودي در آن به صراحت با تأييد ديدگاه‌هاي روبر فوريسون، هولوكاست را امري زاده تخيل عوامفريبان و آلتي براي توجيه كشتار مردم فلسطين براي برپايي دولت نژادپرست رژيم صهيونيستي قلمداد ‌كرد.

سه سال پس از انتشار اين كتاب دادگاهي در فرانسه روژه گارودي را به اتهام انكار جنايت عليه بشريت توسط نازي‌ها و تحريك احساسات نژادپرستانه عليه يهوديان به پرداخت 120 هزار فرانك جريمه نقدي (معادل 40 هزار دلار) محكوم كرده بود.

روژه گارودي كه بود؟
او 17 ژوئيه 1913 در مارسي به دنيا آمد و سال 1933 در سن 20 سالگي به عضويت حزب كمونيست فرانسه درآمد و چند ماه پس از اشغال فرانسه در سال 1940 از سوي ارتش آلمان، به مدت سي ماه در شهر جلفه الجزاير به عنوان اسير جنگي به دست حكومت دست‌نشانده ويشي زنداني شد. پس از آزادي به مقاومت فرانسوي پيوست و پس از جنگ به دريافت نشان جنگ 1945-1939 و نشان اسارت و تبعيد مقاومت ملي فرانسه در جنگ جهاني دوم نایل آمد.

او سال 1945 به عضويت مجلس مووسسان، سال 1956 به عضويت پارلمان و سال 1959 به عضويت مجلس سناي فرانسه درآمد. در همين حال به تحصيل در رشته فلسفه و ادبيات پرداخت و سال 1963 با نگارش مقاله‌اي فلسفي با عنوان «فرضيه مادي‌گرايانه شناخت» درجه دكتراي فلسفه را كسب كرد. دو سال بعد هم پس از سال‌ها تدريس در دانشگاه كلرمون فران صاحب كرسي فلسفه در دانشگاه پواتيه شده بود.

جدايي از حزب كمونيست!
وقوع اصلاحات سياسي در چكسلواكي به دست الكساندر دوبچك در جمهوري سوسياليست چكسلواكي سابق كه از آن در تاريخ قرن بيستم به نام «بهار پراگ» ياد مي‌شود، بستري براي جدايي روژه گارودي از سازمان سياسي حزب كمونيست فرانسه فراهم كرد. تنها هشت ماه پس از به قدرت رسيدن دوبچك، اتحاد جماهير شوروري اصلاحات سياسي او در چكسلواكي را خطري براي پايگاه چپ در شرق اروپا نامید و دستور حمله نيروهاي پيمان ورشو از سوي مسكو صادر ‌شد. در آن دوره نيروهايي نظامي از لهستان، بلغارستان، مجارستان و آلمان شرقي به چكسلواكي حمله كرده، دوبچك دبير حزب كمونيست چكسلواكي را دستگير و به مسكو منتقل كردند. سرانجام دوبچك پس از برخي وعده و وعيدهاي برژنف به چكسلواكي بازگشت و در سمت دبير حزب كمونيست ابقا ‌شد، اما پس از دو سال دوباره بركنار شد و به كارمندي جزء در يكي از شركت‌هاي تعاوني شهري كوچك در چكسلواكي نزول رتبه ‌يافت.

همراهي حزب كمونيست فرانسه با اقدام كشورهاي بلوك شرق در چكسلواكي خشم گارودي را برانگيخت و به دنبال آن موضع‌گيري و انتشار كتابي در اين باره در سال 1970 از حزب اخراج ‌شد. او در كتابي با عنوان «آزادي به تعويق افتاده، پراگ 1968» (نشر فايارد) به موضع‌گيري در برابر سياست‌هاي اتحاد جماهير شوروي در برابر اصلاحات سياسي در چكسلواكي پرداخته بود.

آشتي ماركسيسم و مسيحيت!
گارودي كه به رغم لائيك بودن پدر و كاتوليك بودن مادر، در كودكي به دين پروتستان گرويده بود، بعدها به دين كاتوليك روي ‌آورد و در كتابي با عنوان «الگويي فرانسوي براي سوسياليسم» (گاليمار، 1968) به دنبال آشتي ماركسيسم و مسيحيت بر‌آمد. در دو كتاب ديگر هم به نام‌هاي «ماركسيست‌ها و مسيحيان رو در روي هم» و «ماركسيسم در قرن بيستم» ادعا مي‌كند ماركسيسم مي‌تواند ارزش‌هاي مذهبي را در خود جذب كند. او سرانجام سال 1982 به دين اسلام ‌پيوست و به دنبال آن دو كتاب با صبغه‌اي معنوي به نام‌هاي «وعده‌هاي اسلام» (1981) و «براي اسلامي قرن بيستمي» (1985) منتشر ‌كرد. او سال 1987 بنيادي براي آشتي شرق و غرب در بناي كالاهورا در كوردوباي اسپانيا تأسيس كرد. اين قلعه تاريخي از ميراث حضور مسلمانان در اسپانيا از قرن دوازدهم ميلادي است. گارودي در سال 1993 نيز كتاب «آيا به خدا نيازي داريم؟» را با مقدمه كشيش پي‌ير فرانسوي در اختيار خوانندگان قرار ‌داد.

محكوميت روژه گارودي از سوي دادگاه فرانسه شهرت فراواني براي اين فيلسوف به همراه داشت و سبب شد آثار او در كشورهاي مسلمان به طور وسيعي منتشر  و دست به دست شوند. او همواره از آن دسته از متفكران آزادانديش دنياي غرب شناخته مي‌شود كه تابوي نقد واقعه تاريخي هولوكاست را شكسته و به دنبال ارایه تصويري واقعي از حادثه‌اي بود؛ حرکتی كه تأثيري غيرقابل انكار بر نيمه دوم تاريخ قرن بيستم داشت.