شنبه ۱۹ مرداد ۱۳۹۸ - ۱۲:۲۳
​چند نکته درباره کتاب‌های شعر سلبریتی‌ها

معین دهاز در یادداشتی به موضوع چاپ و عرضه کتاب‌های شعر سلبریتی‌های سینما و تلویزیون پرداخته و آن را در اختیار ایبنا قرار داده است.

به گزارش خبرگزاری کتاب ایران (ایبنا)، با اینکه چاپ کتاب شعر و داستان از سوی چهره‌های مطرح سینما و تلویزیون یا به اصطلاح سلبریتی‌ها چیز جدیدی نیست و مدت‌هاست که شاهد انتشار و عرضه آثار این افراد در فضای نشر کشور هستیم؛ اما به تازگی و با انتشار پستی، این موضوع دوباره به سوژه‌ای داغ برای فضای مجازی تبدیل شده و بحث درباره سلبریتی‌های شاعر بسیار زیاد است. در همین راستا معین‌ دهاز، شاعر و منقد ادبی در یادداشتی کوتاه به این موضوع پرداخته است که در ادامه می‌خوانید.

معین دهاز: ۱- کیفیتِ کتاب‌هایی از لیلا اوتادی و بهاره رهنما (بازیگران تلویزیون و سینما) این‌روزها بحث‌برانگیز شده است. این کتاب‌ها پنج و سه سال قبل منتشر شده بودند و مشخص نیست چُرتِ چند ساله‌ جامعه (خصوصا بخشی از جامعه‌ ادبیات) ناگهان چطور پاره شد؟ این بیداریِ موقت را مدیون این دو هنرپیشه هستیم.

۲- همه حق دارند کتاب منتشر کنند، در صحنه تئاتر بازیگری کنند، سرآشپزی کنند، خوانندگی کنند، فضانوردی کنند، رانندگی کنند، فوتبالیست بشوند، به یک شرط: لااقل الفبای این کار را بدانند. تشخیص اینکه چه کسی الفبا را می‌داند یا نمی‌داند، برعهده متخصصین است. هر نظری درباره‌ این دو کتاب، باید از جانب اهالی شعر (منتقدان و گاهی شاعران) مطرح شود و هیچ شخص دیگری صلاحیتی برای اظهارنظر ندارد. این نظرات هم به طبع، اگر از جانب اهل قلم باشند، به دور از تمسخر و توهین خواهند بود.

ضمنا، در جمع معترضان، چند نفر این دو کتاب را کامل خوانده‌اند؟ این هم عادت ناپسند بعضی از دوستان است که با خواندن یکی دو بند، درباره یک کتاب حکمی صادر می‌کنند.

۳- همیشه همین بوده. هنرمندان و هنرپیشگان، در هنرهای دیگر سرک می‌کشند و دست‌وپایی می‌زنند. حدود دو سال قبل سجاد افشاریان «کتاب ناشعری» منتشر کرد و اخیرا سپیده خداوردی هم چیزهایی. از طرفی، چند چهره‌‌ ادبی در همین سال‌ها و در سال‌های دور، به عنوان بازیگر در سینما حضور داشتند. باید نظر اهالی سینما را جویا شد: آیا این افراد چیزی به سینمای ایران اضافه کردند و چهره‌ای در سینما شدند؟

حسین پناهی جزو موارد خاص است. هم در بازیگری و هم در شاعری، درخشید. بیشتر بازیگر بود یا شاعر؟ در سینما را نمی‌دانم، اما از سوی اهالی شعر چندان قدر ندید. حتی مردم و دوست‌داران حسین پناهی، با جعل و انتشار آثاری سخیف به نام او، به او ستم کردند.

۴- ناشرانِ کتاب، بنگاه‌های خیریّه نیستند. نشر کتاب فعالیتی «فرهنگی_اقتصادی» است. همه‌‌ کسانی که کارشان در حوزه فرهنگ و هنر است، باید برای معاش و ادامه‌ تلاش، درآمدی داشته باشند. ای کاش بسیاری از رفتارها و تصمیم‌ها را از ناشران نمی‌دیدیم، اما من [شخصاً] سعی می‌کنم درکشان کنم. متاسفانه چند ناشر محترم و قدیمی از بِرند خود محافظت نکردند و این خسارتی‌ست برای همه! عملکرد هر ناشر و نشریه‌ای قابل نقد است و خطاهایی داشته‌اند اما اعتراض به این دو کتاب که توسط نشرهای مروارید و نگاه منتشر شده‌اند گاهی شکل انتقام‌گیری به خود گرفت. مگر روزی که این ناشران با آگاهی از عدم بازگشتِ سرمایه، کتاب شعر بسیارانی را منتشر کردند، کسی قدردان بود؟ 

۵- گمان نمی‌کنم لیلا اوتادی و بهاره رهنما در کار شاعری «ادعای خاصی» داشته باشند (که اگر دارند غم‌انگیز است). در این بین، عزیزانی ناشاعر هم به کتاب این دو هنرپیشه معترض شده‌اند. در حالی که خود، هرگز اثری قابل تأمل خلق نکرده‌اند. آثار این گروه، خالی از تخیل، تفکر و هرگونه تازگی است و در کمال حیرت، مدعیان‌اند. حتی در الفبا درمانده‌اند. این دوستان، در معرفیِ «شعر» به مردم هرگز تلاشی نکردند. حتی شعر را نمی‌شناسند. صرفا به شیوه‌ و حیله، با پرداخت مبالغی به ناشر و ناقد، جایگاهی هرچند کوچک در فضای ادبیات برای خود دست‌و‌پا کرده‌اند. باید به اینان گفت: «تو اگر بیل‌زنی، باغچه‌ی...». اگر ادبیات دری و پیکری داشت، شما هم نبودید.

۶- گذشت زمان، به گروهی از نام‌های پرفروش ادبیات (داستان و شعر) هیچ رحمی نکرد. مبتذل بودند و پرمخاطب شدند. این روزها حتی از چند نام، به احترام یاد نمی‌شود. گاه حتی به نیش و ناسزا هم اسمی از آن‌ها آورده نمی‌شود. خاموشیِ ابدی‌ست! پس چرا باید انرژی خود را صرف پرداختن به چیزی کنیم که نمی‌ماند؟ «زمان» برهنه و رسوا می‌کند. استاد جمال میرصادقی در کتاب «عرق‌ریزان روح»* با مثالی [بی‌رحمانه‌ و صریح] شهرت آثار دو نویسنده معاصر را مقایسه می‌کند. یکی در آغاز کم‌فروش و دیگری بسیار پرفروش. در پایانْ این بندِ مهم را از وی نقل می‌کنم:

«من به یاد دارم نویسنده‌ی عامه‌پسند و پرخواننده‌ای چون حسینقلی مستعان (م.ا. حمید) روزگاری در گفت‌وگویی مدعی شده بود که بعد از او، آثارش را صد سال دیگر هم خواهند خواند و همزمان با او صادق هدایت بود که رمانش «بوف کور» در ۲۰۰ نسخه چاپ شده بود و خواننده‌ای نداشت. در طی زمان هر چه بر دوام و آوازه این یکی افزوده شده، از اعتبار و ارزش آن یکی کاسته شده است. امروز دیگر کمتر از رمان‌های رمانتیک و آبکی و پاورقی‌های روزنامه‌ایِ مستعان نام می‌برند، در واقع گرد فراموشی بر آنها نشسته است».

* جمال میرصادقی، عرق‌ریزان روح، نیلوفر، ص ۱۸۹

نظرات

  • نظرات منتشر شده: 4
  • نظرات در صف انتشار: 0
  • نظرات غیرقابل انتشار: 0
  • الیا ۱۳:۳۰ - ۱۳۹۸/۰۵/۱۹
    اهل نظر در واقع همان اشخاصی هستند که دانش به خصوص در تخصص خود دارند. جا داره که بگیم هرکسی را بهر کاری ساختند اگر کتاب این اشخاص بی محتواس چرا اینقدر مورد توجه واقع شده در حالی که اگر برعکس بود انقدرها جنجالی نمیشد!
  • مصطفی ۰۳:۱۹ - ۱۳۹۸/۰۵/۲۰
    با جستجوی اسم نویسندۀ مطلب، میشه فهمید که خودش هم از همین شاعر اینستاگرامی‌ها هستش! که البته یه کتاب شعر نحیف هم داره. به نظر میرسه در تمام این مدل نقدها، مسئله بیشتر از این که به موضوع اصلی برگرده، اینه که چرا الان من توی اون مرکز توجه نیستم و یکی دیگه اونجاست. یعنی نقد به رویکرد نیست که اتفاقا در اکثر موارد ناقد خودش موافق با اون رویکرد هم هست، بلکه موضوع فقط مصداق‌ها هستن.
  • عزادار هنر ۰۷:۴۴ - ۱۳۹۸/۰۵/۲۰
    متاسفم كه عرصه ادبيات و شعر لگد مال كساني شده كه حتي در عرصه هنري خود يعني سينما و تئاتر هم جايگاهي ندارند .واقعا اين كه مي گويند هر كسي كه از خانه پدر و مكادرش قهر مي كند خواننده و يا هنرپيشه مي شود درست است بدتر اين كه به خود جرات مي دهد با سرهم كردن چرنديات آبروي شعر و شاعري را هم ببرد.
  • جاوید ۱۰:۵۵ - ۱۳۹۸/۰۵/۲۱
    مسئله‌ی شعر ‌‌، مسئله‌ی شوخی و دم‌دستی نیست، برای ما با باقی هنرها فرق دارد، و به همین علت است که هنرمندان فعال در عرصه های دیگر دوست دارند که در این میدان هم عرض اندام کنند ،اما زهی خیال باطل...از مطلب‌تان استفاده کردم، نویسنده به نکات مهمی توجه کرده بود و از تاختن یک جانبه دوری کرده بود و یک طرفه به قاضی نرفته بود. ممنون

نظر شما

شما در حال پاسخ به نظر «» هستید.

برگزیده

پربازدیدترین

تازه‌ها