سه‌شنبه ۲۲ مرداد ۱۳۹۸ - ۰۸:۳۱
دن‌کیشوت‌هایی که به جنگ آسیاب‌های بادی رفتند

«آمریکا‌زده‌ها» گروتسک/ کابوسی از جهان ماست که دست‌ساز قدرت سرمایه‌داری است و آدم‌هایی مثل لوپیوت و سیپریوش با تمام صداقت و پشتکار و عزم جزم‌شان، دن کیشوت‌هایی هستند که انگار به جنگ آسیاب‌های بادی رفته‌اند.

خبرگزاری کتاب ایران(ایبنا)-مریم منصوری: سرژ (یا سیروس) رضوانی نویسنده ایرانی‌الاصل فرانسوی و فرزند پدری ایرانی و مادری روسی است که در یک سالگی توسط پدرش به پاریس برده شد. او به زبان فرانسوی می‌نویسد و از همین رمان کوتاه «آمریکا‌زده‌ها» پیداست که نسبت به جهان سوم و جوامع استعمارزده و تحت ستم بی‌تفاوت نیست.

رضوانی(متولد 1307) پدری تئاتری داشت که نمایشنامه‌های زیادی هم نوشته است. درباره شهرت نمایش‌نامه‌نویسی او همین بس که فرناندو آرابال به رضا سید حسینی گفته بود: «تئاتر فرانسه ارزش امروزی خود را مدیون نمایش‌نامه‌نویسانی است که همه خارجی هستند: یونسکو اهل رومانی است، بکت ایرلندی است، من اسپانیایی هستم و رضوانی ایرانی است.»

شاید بی‌دلیل نیست که آرابال نام رضوانی را در کنار نمایش‌نامه‌نویسان پیشرو آن روزگار فرانسه و موسوم به ابزوردنویسان آورده است. او در همین رمان «آمریکا زده‌ها» هم نزدیکی‌هایی با برخی از نمایش‌نامه‌های بکت دارد. شاید علت این تشابه برای ما این باشد که نمایشنامه‌های رضوانی را نخوانده‌ایم، که اگر بخوانیم، شاید اصلا بیش‌‌تر از بکت، شبیه خودش باشد. اما از جمله این شباهت‌ها می‌توان به دو کاراکتر پیرزن و پیرمرد کار اشاره کرد: لوپیوت و سیپریوش.

این‌ها هم مثل کاراکترهای «دست آخر» بکت پیرزن و پیرمرد هستند که در زباله‌ها زندگی می‌کنند و مثل کاراکترهای «در انتظار گودو» دو آواره سرگردان که چیزی برای از دست دادن ندارند و از تنهایی به هم پناه می‌برند.

اما در نمایشنامه‌های بکت، ما با یک موقعیت آخرالزمانی مواجه هستیم؛ «دست آخر» در فضایی داخلی با دو پنجره و... می‌گذرد که می‌توان آن فضا را به درون جمجمه انسان تشبیه کرد با دو حفره چشم‌ها. یا «در انتظار گودو» که نمایش در یک غروب دلگیر اتفاق می‌افتد در جایی که معلوم نیست کجاست و تک درختی پیر و شکسته هم در آن هست.
اما «آمریکازده‌ها» از این منظر با کارهای بکت متفاوت است؛ داستان در کن فرانسه اتفاق می‌افتد. در تکه‌ای مشخص از جغرافیای شناخته شده و همین نکته شاید باعث می‌شود، این کاراکترهای بکتی به جای دیالوگ‌های ابزورد، هدفمند باشند. ولی باز هم به  طرزی احمقانه، یعنی با کوبیدن بطری مشروب بر سر آمریکایی‌ها- آنها را می‌کشند این موجودات پیر مفلوک، یک پاپاسی هم از جیب این آمریکایی‌ها به نفع خودشان کش نمی‌روند.

آنها تمام دلارها را برای «بنیاد بین‌المللی» پست می‌کنند. اتفاقا در این رمان، کاراکترهای مفلوک، بسیار اصول‌گرا و رادیکال هستند و فکر می‌کنند بدی یک مفهوم انتزاعی نیست و در انسان نمود پیدا می‌کند. پس آنها با کشتن و سربه‌نیست کردن آدم‌های بد، با بدی مبارزه می‌کنند. آنها به بیماری «آمریکانویاک» مبتلا هستند که سیدحسینی به آمریکا‌زده ترجمه‌اش کرده است.

از این منظر کار رضوانی به متونی که با رویکرد پسااستعماری نوشته شده‌اند نزدیک می‌شود. به آثاری نظیر نمایشنامه‌های آثول فوگارد. اما نه! عجله نکنید!... پایان‌بندی کار، دوباره چرخشی به ابزورد دارد، وقتی که پیرمرد به همسرش یا شاید رویای همسرش می‌گوید؛ «آره! مرغک من، یه رمان واقعیه! حتی دو رمان! همه‌اش در مدتی که اونجا  پشت تیرهای کهنه داشتم شکمم رو خالی می‌کردم... هی! هی!...»

به این ترتیب  رضوانی به خلق جهانی کثافت زده می‌پردازد. جهانی که در هنگام خالی کردن شکم، در ذهن پیرمرد که اتفاقا پیش از این هم چند کتاب منتشر کرده، شکل گرفته است. در چنین جهانی، شاید کشتن ملوان‌های آمریکایی هم فعلی ابزورد باشد. چرا که در انتهای داستان، پیرمرد با گنتران، پلیسی که موجب دستگیری او شده بود، هم‌پیاله می‌شود و با هم خاطرات‌شان را از آن دوره آمریکایی زدایی تعریف می‌کنند. و انگار دیگر مبارزه هم از اهمیت ساقط شده است.

اما به جز این، شیوه پرداخت، فضاسازی و از همه مهم‌تر تاکید بر دیالوگ و انتقال اطلاعات از طریق گفت‌و‌گو‌های کاراکترها، فضای این رمان کوتاه را به  نمایش‌نامه نزدیک می‌کند.

از سوی دیگر، نوع طنزی که در کار هست، بیش از همه فضا را ابزورد می‌کند. روایت روزنامه‌ها از قتل سی ملوان آمریکایی در کشتی با سیانور، آن قدر متفاوت از واقعیت و روایت این دو است که لج‌شان در می‌آید و از ناراحتی زوزه می‌کشند.  یا آمریکایی که درست کشته نشده و دوباره سر راه‌شان سبز می‌شود، اما حرف آنها را مبنی بر اینکه آنها قاتلش نبوده‌اند می‌پذیرد و می‌رود. و آنها دوباره بر سرش می‌ریزند و قتل تمام می‌شود. از همه بدتر، ظهور جنگ در  اردوگاه شکنجه‌شده‌های آمریکا از سراسر جهان است و جالب اینکه در آنجا جنگ با سلاح گرم  آغاز می‌شود و برای اولین بار پیرمرد که 2627 آمریکایی را با کوبیدن بطری شیشه‌ای مشروب بر سرشان و با همکاری همسرش کشته بود، از دست جنازه‌ای طپانچه را بیرون می‌آورد.

بله!... جنگ ادامه دارد، اما بازی عوض شده است. این است گروتسک/ کابوس جهان ما که دست‌ساز قدرت سرمایه‌داری است و آدم‌هایی مثل لوپیوت و سیپریوش با تمام صداقت و پشتکار و عزم جزم‌شان، دن کیشوت‌هایی هستند که انگار به جنگ آسیاب‌های بادی رفته‌اند.   

«آمریکا‌زده‌ها» نوشته رضوانی با ترجمه رضا سید حسینی، در شمارگان 550 نسخه و با قیمت هفده هزارتومان در انتشارات ناهید منتشر شده است.

 

نظر شما

شما در حال پاسخ به نظر «» هستید.

برگزیده

پربازدیدترین

تازه‌ها