یکشنبه ۲۵ فروردین ۱۳۹۸ - ۱۱:۲۱
تالیفات مشکور راه را برای پژوهندگان زبان‌های ایرانی هموار کرد

بخشی از تحقیقات و تتبعات استاد محمد جواد مشکور مصروف زبان و فرهنگ ایران باستان شد. بنابراین می‌توان گفت تالیفات استاد مشکور راه را برای پژوهندگان زبان‌های ایرانی هموارتر ساخته است.

خبرگزاری کتاب ایران(ایبنا)- محمود جعفری دهقی، عضو هیات علمی و رئیس انجمن ایران‌شناسی دانشگاه تهران: مشکور در دانشگاه سوربن درباره تاريخ و فرهنگ خاورميانه از قرن نهم پيش از ميلاد تا قرن نهم ميلادی تحقيق و مطالعه کرد و در نزد استادان برجسته آن سامان، پارسي باستان، اوستا و زبان‌های سغدی، پهلوی، عبری و آرامی و زبان سريانی آموخت. وی همچنین نزد پروفسور «ماسينيون» استاد عرفان اسلامي و پروفسور «هانری كربن» استاد فرق و مذاهب شيعه، دانش‌های اسلامی را فراگرفت. مشکور در ایران نیز از محضر استادانی چون بديع‌الزمان فروزانفر، ملك‌الشعرا بهار و عباس اقبال آشتیانی بهره فراوان برد.

بخشی از تحقیقات و تتبعات استاد محمد جواد مشکور مصروف زبان و فرهنگ ایران باستان شد. پس از دریافت لیسانس ادبیات فارسی و عربی از دانشسرای عالی، چندی به تحصیل در زبان‌های ایرانی باستان پرداخت به طوری که در پی آن از سال 1327 تا 1338 در دانشگاه تبریز موفق به تدریس زبان پهلوی و تاریخ ایران باستان شد. حتی زمانی که در سال 1332 به منظور تحصیل در تاریخ به پاریس عزیمت کرد دست از پژوهش در زبان‌های ایرانی نکشید.

آثار استاد مشکور را به سه گروه تاریخ ایران و اسلام، تاریخ شهرها و اقوام و تاریخ ایران باستان تقسیم کرده‌اند (نک. کتابشناسی مشکور). اما لازم است که گروه دیگری نیز با عنوان تالیفات مربوط به زبان‌های باستانی ایران نیز به این سه گروه افزوده شود. زیرا در میان آثار متنوع و متعدد استاد مشکور که به بیش از پنجاه کتاب و صدها مقاله احصا شده، سه کتاب کارنامه اردشیر بابکان، گفتاری درباره دینکرد و فرهنگ هزوارش‌های پهلوی مربوط به زبان‌های باستانی ایران است. 

1- کارنامه اردشیر بابکان
یکی از آثار مشکور در زمینه زبان و فرهنگ ایران باستان، کارنامه اردشیر بابکان «کتاب نبردهای اردشیر بابکان» است. بدیهی است که علت انتخاب این اثر همانا محتوای تاریخی آن بود که موضوع مورد علاقه استاد مشکور بوده است. این متن پس از مقدمه‌ای درباره حمله اسکندر مقدونی به ایرانشهر و شمه کوتاهی در باب حکومت ملوک الطوایف اشکانی، شرح افسانه آمیزی از وقایع تاریخی مربوط به روی کار آمدن اردشیر بابکان، نخستین فرمانروای ساسانی و نبرد او با اردوان اشکانی و نیز درباره جانشین او شاپور و فرزندش هرمز است (تفضلی: 260؛ Cereti 585-588).

زمان تالیف این اثر را احتمالا اواخر دوره ساسانی و حدود سال 600 میلادی دانسته‌اند (تفضلی، همانجا؛ Noldeke 6). پس از مقدمه، کارنامه خوابی را نقل می‌کند که بنابر آن، بابک، جد مادری اردشیر، درباره شبان خود، ساسان و به قدرت رسیدن او می‌بیند که خورشید از سر او می‌تابد و بر پیل آراسته سپیدی سوار است و آتشکده‌های بزرگ فرنبغ و گشنسب و برزین مهر در خانه او روشن است. بدین ترتیب، ساسان را گرامی می‌دارد و پس از آگاهی از اینکه او از نسل داراری دارایان است، دختر خود را به او به زنی می‌دهد. اردشیر حاصل این ازدواج است. وی که در دستگاه ساسان و سپس اردوان تربیت می‌شود سرانجام علیه دستگاه شاهی اشکانی قیام می‌کند و به پیروزی می‌رسد. البته این گونه افسانه سازی ها در گذشته نیز راجع به کوروش کبیر بر سر زبان‌ها بوده است (تفضلی 261؛ Boyce 31-66).  

بخش دیگر کارنامه مربوط به تولد شاپور و هرمز است که آن نیز با افسانه آمیخته است. با این همه و علی رغم افسانه آمیز بودن آن، این اثر به‌واسطه احتوای بر تحولات اجتماعی عصر ساسانی و پس از آن حایز اهمیت بسیار است (کولسینکف 24-25). افزون بر این، ذکر اسامی برخی شخصیت‌های سیاسی و دینی و سمت آنها و نیز نام شهرهایی که اردشیر بنا نهاده است از لحاظ تاریخی و جغرافیایی قابل توجه است (کولسینکف، همان؛ میرفخرایی 353). برخی منابع نظیر فردوسی در شاهنامه، همانند کارنامه، ساسان را از نسل دارای دارایان و چوپان بابک دانسته‌اند اما بنابه روایت طبری ساسان، پدر بابک و جد اعلای وی بوده است. بدین ترتیب، بنابر مقایسه‌ای که پژوهشگران میان کارنامه با دیگر متون تاریخی اوایل دوران اسلامی کرده‌اند می‌توان نتیجه گرفت که روایت کارنامه، فردوسی و ثعالبی بیشتر جنبه افسانه دارد در حالی‌که روایت طبری با واقیات نزدیک‌تر است (تفضلی 263؛ طبری 813 تا 831).  

پیش از مشکور کارنامه اردشیر بابکان از سوی پژوهشگران پارسی و اروپایی ترجمه و منتشر شده بود. در ایران نیز نخستین ترجمه این اثر توسط احمد کسروی صورت گرفت که به مرور از سال 1306 تا 1307 در مجله ارمغان به چاپ رسید. سپس صادق هدایت در سال 1318 ترجمه بهتری از این تالیف به دست داد. استاد مشکور در سال 1329 ترجمه تازه ای از این اثر ارائه کرد. سپس در سال 1369 مجددا این متن را با تجدید نظر منتشر ساخت. اهمیت این ترجمه از آن جهت بود که متن پهلوی کارنامه نیز همراه با آن منتشر شده بود. افزون بر این، مشکور این متن را با شاهنامه مقایسه کرده و واژه نامه این متن پهلوی را نیز بر ترجمه افزوده بود. مشکور در مقدمه این ترجمه می‌گوید:

کارنامه اردشیر بابکان که رساله نیمه حماسی و یادگاری از روزگار ساسانی می‌باشد، کتابی است به زبان پهلوی راجع به سرگذشت داستانی اردشیر بابکان بنیاد گذار پادشاهی ساسانی که به مناسبت، در ضمن آن از شاپور پسر اردشیر و هرمزد پسر شاپور نیز به اختصار سخن رفته است. این کتاب که تقریبا در حدود ششصد میلادی تدوین شده دارای 5600 کلمه پهلوی می‌باشد و بنا به برخی احتمالات، ملخص کارنامه مفصل‌تری از اردشیر بابکان است که فعلا در دست نیست.

کلمه کارنامه: کارنامه در لغت کار و هنر و صنعتی را گویند که کم کسی تواند کرد و به معنی جنگ نامه و تاریخ نیز آمده است و به اصطلاح کتابی است که در آن از کارهای برجسته و شگفت آور مردان بزرگ یا پهلوانان سترگ سخن رفته باشد. کلمه کارنامک پهلوی در کتب دوره اسلامی بصور گوناگونی چون کارنامج و کرنامج معرب گردیده و به پادشاهان مختلف نسبت داده شده است.

کارنامه اردشیر بابکان که پس از یادگار زریران دومین داستان رزمی به زبان پهلوی است و به صورت سرگذشتی داستانی نگاشته شده تاثیر بسیاری در شاهنامه فردوسی و شاهنامه‌های پیش از آن داشته و مندرجات آن در آن کتاب ها داخل شده است چنانکه می‌دانیم در روزگار ساسانی و به ویژه در اواخر آن عصر تالیفات چندی در این زمینه پیدا شد که گذشته از یکی دو رساله جز نامی از آنها در کتب تواریخ نمانده است. از آنجایی‌که در متن کارنامه اشاره به بازی شطرنج و نرد و خاقان ترک شده است می‌توان حدس زد که گردآوری کارنامه یا خلاصه آن در قرن ششم میلادی در زمان خسرو اول (انوشیروان) انجام گرفته باشد ولی از طرف دیگر ستایش پهلوانی و هنرنمائی و زیبایی جسمانی مکرر در آن آمده است ماخوذ از منابع بسیار قدیمی و از عادات زمان اشکانی یا اوائل ساسانی است. ولی پند و اندرزی که به اردشیر منسوب است باید از اختراعات دوره اخیر ساسانی باشد که عادت داشته‌اند احتیاجات خود را به صورت کلمات اخلاقی به اشخاصی معروف نسبت بدهند تا به این وسیله سرمشقی به معاصرین خود داده باشند.

از سوی دیگر سبک و انشای محکم و ساده و استادانه کارنامه خیلی قدیمی است و با سبک کتب پهلوی که پس از اسلام تالیف شده فرق دارد. از این قرار میتوان نتیجه گرفت کارنامه فعلی بی شک از ادبیات اصیل ساسانیان به شمار می‌رود و قطعا بعد از سقوط یزدگرد و یا دوره اسلامی تنظیم نشده است.
ممکن است کارنامه فعلی خلاصه و کوتاه شده کارنامه مفصل دیگری باشد که اصل آن بر اثر گذشت روزگار از میان رفته است.

جمله اول کارنامه: ((به کارنامه اردشیر بابکان چنین نوشته است)) و همچنین قسمت‌های اضافی شاهنامه این نظر را تایید می‌کند لذا می‌توان حدس زد که تا زمان فردوسی همه کارنامه اصلی یا ترجمه عربی و یا پازند آن وجود داشته است. این موضوع از مقایسه مطالب تاریخی شاهنامه و کتاب‌های پهلوی مانند دینکرد، یادگار زریران، کارنامه اردشیر بابکان، مادیکان چترنک بندهشن و زند وهومن یسن به خوبی آشکار می‌گردد و مقایسه این رسالات و تواریخ اسلامی و شاهنامه که روایات آنها غالبا ماخوذ از کتب پهلوی است و اصل اکثر آنها از میان رفته است نظریه مزبور را به خوبی تایید می نماید (مشکور، کارنامه اردشیر بابکان، پیشگفتار).

پس از استاد مشکور کارنامه از سوی بهرام فره وشی (1354)، قاسم هاشمی نژاد (1369)، مهری باقری (1378) نیز ترجمه و منتشر شد. اما باید اذعان کرد که با وجود ترجمه‌ها و توضیحات بیشتری که پس از استاد مشکور بر کارنامه شده، هنوز آرا و توضیحات ایشان بر این اثر اعتبار خود را حفظ کرده و برای پژوهشگران به عنوان منتبعی ارزشمند قابل استفاده است.



2- گفتاری درباره دینکرد
کتاب دینکرد دانشنامه گرانقدر مزدیسنا و حاوی فرهنگ و جهان بینی ایرانیان در عهد باستان است. نام دینکرد به معنای «تالیف دینی» است. این کتاب که مشتمل بر مطالب گوناگون دینی است در اصل شامل نه مجلد بوده که مجلدات نخست، دوم و بخشی از کتاب سوم آن از میان رفته است (تفضلی 128؛ de Menasce 1983: 11 ). دو تن از مؤلفان این اثر یکی آذرفرنبغ فرخزادان و دیگری آذرباد ایمیدان بوده‌اند. مهمترین مطالب مندرج در دینکرد عبارتند از:

کتاب سوم دینکرد درباره پاسخ به بدعت گذاران دین، ثنویت، تکوین عالم و پایان آن، خرد غریزی (آسن خرد)، اختیار انسان، انتقاد به جاودانگی دوزخ و عذاب الهی، و باورهای مسیحیان، و یهودیان و مانویان و نیز بخشی (فصل 157) به پزشکی اختصاص دارد. در فصل 35 از همین کتاب سوم نام پیامبر اسلام به صورت پیامبران آوشت «خاتم النبیین» آمده که نشان می‌دهد این اثر در عهد اسلامی گردآوری و تکمیل شده است. کتاب چهارم در شرح آفرینش امشاسپندان، و تلاش هایی که شاهانی نظیر گشتاسب، دارای دارایان (= داریوش سوم)، بلاش اشکانی و اردشیر بابکان در جهت گردآوری اوستا و تدوین آن به کار بردند یاد می‌کند.

کتاب پنجم شرح زندگی زردشت، کتاب ششم در اندرزهای بزرگان دین، کتاب هفتم در ترجمۀ نسک‌های اوستا و کتاب هشتم در باب خلاصه ای از اوستای ساسانی و کتاب نهم در شرح و تفسیر سه نسک سوتگرنسک، ورشت مانسر نسک و بغ نسک از نسک ‌ای بیست و یک گانه اوستا یاد شده است (تفضلی 128 تا 141؛ de Menasce 1983; Gignoux, 2011: pp. 284-289).       

عنوان کامل تالیف استاد مشکور گفتاری درباره دینکرد مشتمل بر: شرح بخش‌های دینکرد، تاریخ اوستا و ادبیات دینی پهلوی است (نک. مشکور 1325). نویسنده آن را در سال 1325 تالیف کرده و به استاد ابراهیم پورداود به مناسبت شصتمین سال تولد ایشان اهدا نموده است. مؤلف در پیشگفتار انگیزه تالیف این اثر را یاد می‌کند و از جمله می‌گوید که چون کتاب سوم دینکرد را به فارسی ترجمه کرده بر آن شده تا پیش از چاپ آن مقدمه‌ای در معرفی اوستا و متون ادبیات پهلوی بنگارد تا خواننده آن کتاب با آگاهی و اشراف بیشتری به مطالعه دینکرد بپردازد و نیز «از فرهنگ باستان و معارف دیرین این سرزمین کهنسال فی الجمله بصیرت و معرفتی حاصل گردد و از روی خرد و دانش سر تعظیم به مفاخر گذشته و آثار نیاکان خویش فرود آرد.»

ظاهرا با وجود انتشار این کتاب، مشکور تسبت به چاپ ترجمه دینکرد سوم اقدام نکرده است (مشکور 1325: پیشگفتار). منابعی که مؤلف در تالیف این اثر به کار گرفته نشانه آگاهی ایشان به منابع موثق و معتبر درباره زبان‌های ایران باستان و تسلط او به زبان‌های اروپایی است. متن کامل دینکرد را در گذشته جاماسب آسا همراه با ترجمه انگلیسی چاپ و منتشر کرده است. ادوارد وست نیز ترجمه دیگری از این اثر در مجموعه کتاب‌های مقدس مشرق زمین[1] منتشر کرده است. همچنین مناش دفتر سوم دینکرد[2] را همراه با توضیحات به زبان فرانسه ترجمه کرده است.

استاد مشکور در آغاز شرح مفصل و ممتعی درباره دینکرد و نسخه‌ها و چاپ‌های آن به دست می‌دهد (ص 2 تا 50) سپس به ایجاز مباحث مربوط به دین و ادبیات ایران باستان می‌پردازد. نمونه‌ای از مباحثی که پس از این آمده عبارتند از: پازند، اوستای قدیم و گردآوری آن در عهد اشکانیان و ساسانیان، شرح نسک‌های بیست و یک گانه اوستا، متون و رساله‌هایی که از اوستا به پهلوی ترجمه شده، نظیر وندیداد پهلوی، یسنای پهلوی، نیرنگستان، یشت‌ها، ویسپرد، فرهنگ اویم ایوک، هرمزد یشت، بهرام یشت، هفتان یشت، سروش یشت، خورشید یشت، ماه یشت، آتش نیایش، ماه نیایش، خورشید نیایش، آبان نیایش، و یشت های رشن، فروردین، بهرام، رام، دین، ارد، اشتاد، زامیاد، هوم، ونند، همچنین خرده اوستا، نیرنگ کستی بستن، سروش باژ، هوشبام، پنج نیایش، دو سی روزه، آفرینگان های گاهان، گاهنبار، دهمان و رپیثون. مؤلف همچنین مباحثی را درباره نسخه‌های خطی اوستا، مجوس در کتاب‌های مقدس سامی، تورات و انجیل و اسلام، و خط و زبان اوستایی به بحث می‌گذارد و همچنین یادداشت‌های سودمندی را در زیرنویس صفحات کتاب می‌نگارد. 

همان‌طور که ملاحظه می‌شود، این کتاب در زمان خود از تازه‌ترین پژوهش‌های زبانی و دینی که در ایران و بیرون از آن انجام شده برخوردار بوده است. مؤلف با اطلاع از زبان های فرانسه، انگلیسی و آلمانی از آبشخور تازه ترین تحقیقات ایران شناسان بهره‌مند بوده است. بنابراین، حتی امروز نیز پس از گذشت بیش از هفتاد سال از تالیف این اثر، مطالب آن برای آشنایی با زبان و فرهنگ ایران باستان ارزشمند و حائز اهمیت است. با اطمینان می‌توان اذعان داشت که کشف و فراهم شدن اطلاعات علمی بسیار در طول این سال‌ها خللی به ارزش این اثر وارد نمی‌کند. بدیهی است هر یک از عناوین یاد شده در کتاب دینکرد استاد مشکور نیاز به واکاوی و پژوهش‌های بیشتر دارد.

چنانکه پس از استاد مشکور پژوهشگران راه او را در تصحیح و ترجمه دینکرد ادامه دادند. استادان ژاله آموزگار و احمد تفضلی، دینکرد پنجم[3]، ش. شاکد دینکرد ششم[4]، و نیز مهشید میرفخرایی ترجمه فارسی آن[5]  و  راشد محصل دینکرد هفتم[6] را تصحیح و به انگلیسی ترجمه کردند.
   
3- فرهنگ هزوارش‌های پهلوی
یکی دیگر از آثار بسیار مهم استاد مشکور فرهنگ هزوارش‌های پهلوی است. اینکه دانشمندان برای هزوارش چه توضیح و توجیهی ارائه کرده‌اند، در این مختصر نمی‌توان بدان پرداخت. تنها باید اشاره کرد که از دیرباز در این باره سخن بسیار رفته است. آنچه در این مجال می‌توان کفت اینکه بنابر نظر هنینگ در مقاله ایرانی میانه هزوارش مجموعه ای از لغات آرامی الاصل‌اند که روزگاری، در عهد هخامنشی که زبان آرامی به عنوان زبان دیوانی به کار می‌رفت مورد استفاده دبیران بوده است. بعدها که دیگر زبان آرامی به عنوان زبان دیوانی به کار نمی‌رفت این لغات به صورت هزوارش در زبان‌های ایرانی باقی ماندند. اما اصطلاح هزوارش در فارسی میانه uzwārišn به معنی توضیح و تفسیر است. یکی از ویژگی‌های کتیبه‌ها و دیگر متون پهلوی به کارگیری کلمات آرامی است به طوری که حروف آنها تلفظ نمی شود بلکه شکل آنها نشان دهنده یک واژه پهلوی است. مثلا کلمه "روز" را به صورت (YWM) می‌نوشتند اما آنرا rōz "روز" می‌خواندند (در این باره نگاه کنید به مقاله مفصل قائم مقامی، صص 7 تا 15؛ نیز Durkin, Meisterernst, 2012).

ابن ندیم به نقل از ابن مقفع در کتاب الفهرست به این ویژگی اشاره کرده است. بنابراین گزارش فارسی زبانان رسم‌الخط مخصوصی داشته‌اند که به آن زوارش گویند. مثلا اگر مراد نوشتن کلمۀ "نان" باشد آن را به صورت لحما نویسند ولی آن را "نان" خوانند. وی تعداد هزوارش‌ها را هزار نوشته است. اما آنچه در فرهنگ پهلویگ آمده حدود هفتصد مدخل است که حدود سیصد هزوارش آن کاربرد بیشتری دارد. هزوارش در انواع نوشته‌های فارسی میانه به جز متون مانوی به کار رفته است. نویسندگان در به کاربردن هزوارش اجباری نداشته اند و می‌توانستند کلمات را به صورت معمول و بدون هزوارش نیز بنویسند. بنابراین کلمه "گفتن" را می‌توان هم با هزوارش به صورت YMRRWN-tnꞋ  و هم بدون هزوارش به شکل gwptnꞋ نوشت. 

مادۀ افعال، اسم، ضمیر، قید و حرف اضافه ممکن است به هزوارش نوشته شود اما نشانه های الحاقی به آنها مانند نشانه مصدری، شناسه‌های افعال، نشانه های جمع بدون هزوارش و با تلفظ پهلوی نوشته می شود. مثلا در کلمه  "گفتن" ماده فعل به هزوارش و نشانه مصدری بدون هزوارش نوشته شده است. (راستارگویوا، 1347، 18-19؛ آموزگار و تفضلی، 1382، 60؛ جعفری دهقی ).
استاد مشکور در سال 1346 فرهنگ هزوارش‌های پهلوی را بر اساس فرهنگ ایویم ایوک تالیف کرد. ایشان پس از تدوین مقدمه‌ای بسیار جامع درباره سیر آرا و نظرات دانشمندان درباره هزوارش (مقدمه: الف - که) مطالب کتاب را بدین ترتیب تنظیم کرده است. جدول ترتیب حروف پهلوی، جدول الفبای پهلوی، متن فرهنگ پهلوی، فرهنگ هزوارش های پهلوی، هزوارش های پارتی و پارسیک، فهرست افعال و ضمایر و حروف در هزوارش، فهرست کلیۀ هزوارش ها و لغات پازند و سامی و اوستایی و عربی و پارسی.

روش کار در پیشگفتار کتاب چنین اعلام شده است که: هر واژه پهلوی نخست حرف به حرف نقل می شود، سپس چگونگی تلفظ حروف، چنانکه از قرائن می توان دریافت نوشته می شود. در این قسمت شیوۀ استاد نیبرگ به کار گرفته شده است.   برای هر واژه شماره فصل یا صفحه و بندی یا سطری که آن واژه در آن آمده ذکر شده است. اگر واژه ای به فارسی رسیده باشد، عین آن ذکر می شود. در صورت امکان برابر واژه ها در زبانهای قدیم ایرانی یا لهجه های ایرانی ذکر شده است. در صورت امکان در برابر هر لغت معادل پازند آن نیز آمده است.

برای واژه‌های آرامی (هزوارش‌ها) نخست صورت خطی آنها در آرامی و سپس برابر ایرانی آنها آوانویسی شده است.
مشکور در مقدمه این کتاب پس از ذکر نظرات دانشمندان درباره چگونگی پیدایش هزوارش، تازه ترین نظریه را در این باره ارائه داده که همین امروز نیز مورد پذیرش صاحب نطران است. بدین ترتیب می‌توان اذعان کرد با وجود بیش از نیم سده از تالیف این کتاب، مطالب آن از تازگی، استواری و بروز بودن برخوردار است به طوری‌که هنوز تالیفی بهتر و موثق‌تر در این باره منتشر نشده است. بنابراین می‌توان گفت تالیفات استاد مشکور راه را برای پژوهندگان زبان‌های ایرانی هموارتر ساخته است.
 
منابع
آموزگار، ژاله، و احمد تفضلی، زبان پهلوی ادبیات و دستور آن، انتشارات سخن، تهران 1382.
آموزگار، ژاله، و احمد تفضلی، کتاب پنجم دینکرد، انتشارات سخن، تهران 1386.
باقری، مهری، کارنامه اردشیر بابکان، تهران، قطره 1378.
تفضلی، احمد. تاریخ ادبیات ایران پیش از اسلام. به کوشش ژاله آموزگار. تهران: انتشارات سخن، ۱۳۷۸. ۲۶۰-۲۶۲.
جعفری دهقی، محمود، راهنمای کتیبه های فارسی میانه، انتشارات سمت، تهران 1395.
راستارگویوا، و. س.، (1347)، دستور زبان فارسی میانه، ترجمه ولی الله شادان، بنیاد فرهنگ ایران، تهران.
طبری، محمدبن جریر، تاریخ الامم و الملوک، به کوشش دوخویه، لیدن 1879 تا 1901.
فره وشی، بهرام، کارنامه اردشیر بابکان، تهران، 1354.
قائم مقامی، سید احمدرضا، "هزوارش و آوانویسی متون پهلوی: پاسخ به تکرار دو مدعا"، گزارش میراث، شماره یکم و دوم، بهار – تابستان 1395.
کولسینکف، آ. ایران در آستانه یورش تازیان، ترجمۀ محمد رفیق یحیایی، تهران آگاه 1357.
مشکور، محمدجواد، کارنامه اردشیر بابکان، تهران 1329.
مشکور، محمدجواد، گفتاری دربارۀ دینکرد مشتمل بر: شرح بخشهای دینکرد، تاریخ اوستا و ادبیات دینی پهلوی، تهران 1325.
مشکور، محمدجواد، فرهنگ هزوارش های پهلوی، نشر بنیاد فرهنگ ایران، تهران 1346.
میرفخرایی، مهشید، " ادبیات فارسی میانه". در تاریخ جامع ایران. ج. ۵. تهران: دایرةالمعارف بزرگ اسلامی، ۱۳۹۳. ۳۵۱-353.
Boyce, Mary. “Middle Persian Literature”. Handbuch der Orientalistik. 1.4.2.1, 1968, 31-66
Cereti, Carlo. “MKĀR-NĀMAG Ī ARDAŠĪR Ī PĀBAGĀN”. In Encyclopædia Iranica. vol. XV, Fasc. 6. 2011. 585-588. Retrieved 12 May 2018.
de Menasce, J. P.,  Une encyclopedie mazdeene: La Denkart ,Paris: Presses Universitaires: de France, 1958.
Durkin-Meisterernst, D., HUZWĀREŠ,  In Encyclopædia Iranica, Vol. XII, Fasc. 6, pp. 585-588
Gignoux. Philippe, DENKARD, In Encyclopædia Iranica, Vol. VII, Fasc. 3, 2011, pp. 284-289.
Noldeke, Th. Das iranische Nationalepos, 2. Auf., Berlin – Leipzig, 1920.
Shaked, Sh., (trans), The Wisdom of the Sasanian Sages (Denkard VI) by Aturpati-i Emetan,Boulder: Westview, 1979.
 
[1] - The Sacred Book of the East
[2] - de Menasce, Une encyclopedie mazdeene: La Denkart ,Paris: Presses Universitaires: de France, 1958
[3] - آموزگار، ژاله و احمد تفضلی، کتاب پنجم دینکرد: آوانویسی، ترجمه، تعلیقات، واژه نامه، متن پهلوی، نشر معین 1386.
[4] - Shaked, Sh., (trans), The Wisdom of the Sasanian Sages (Dēnkard VI) by Aturpati-i Emetan,Boulder: Westview, 1979
[5] - میرفخرایی مهشید، دینکرد ششم، پژوهشگاه علوم انسانی، 1392.
[6] - راشد محصل، محمد تقی، دینکرد هفتم، تهران، پژوهشگاه علوم انسانی، 1389.

این یادداشت بازنشر نوشته‌ای که پیش‌تر در کتاب زندگی‌نامه خدمات علمی و فرهنگی استاد محمدجواد مشکور در انجمن آثار و مفاخر فرهنگی چاپ شده است.

نظر شما

شما در حال پاسخ به نظر «» هستید.

برگزیده

پربازدیدترین

تازه‌ها