سه‌شنبه ۱۳ فروردین ۱۳۹۸ - ۰۹:۰۰
فلسفه تاریخ عالم را باید در کرمان یافت/اعتقاد باستانی پاریزی به بافت اجتماعی کرمان و تساهل مذهبی آن

سرگذشت کرمان فلسفه تاریخ عالم است. در عموم مکتوبات تاریخی اشاره شده که کرمان «دارالامان» بوده و این یعنی هرکس به کرمان می‌آمد در امان بود. همین باعث شده بود تا بر جامعه کرمان تساهل و تسامح مهمی برقرار باشد.

خبرگزاری کتاب ایران (ایبنا)، مجید نیکپور: جمله مشهوری وجود دارد که «کسی که می‌خواهد راهی به فلسفه تاریخ عالم ببرد، کافی تاریخ کرمان را مطالعه کند.» آنقدر در کرمان جنگ، درگیری و مسائل مختلف بوده که اگر کسی به طور کامل تاریخ کرمان را بخواند،گویی که تاریخ دنیا را مطالعه کرده است. این جنگ‌ها و درگیری‌ها بر کنش‌های اجتماعی مردم در طول تاریخ نیز تاثیر بسیاری گذاشته است و ناخواسته آن‌ها را به سمت نوعی بی‌تفاوتی که شاید بتوان اسم آن را تسامح و تساهل گذاشت، برده است.

در گذشته بسیاری از مناطق ایران با عناوین خاصی شناخته می‌شدند. به عنوان مثال به تهران «دارالخلافه»، به یزد «دارالعباده» و به کاشان «دارالمومنین» می‌گفتند. کرمان نیز به «دارالامان» معروف بود. این نام نشان می‌داد که یعنی هرکسی که به کرمان بیاید در امن و امان است. جالب است که ما از دوران ساسانی روایت‌هایی داریم که قدرتمندانی وجود داشتند که دوره اوج قدرتشان را در نقاط دیگر سپری کردند، اما در دوران ضعف و در ماندگی خود به کرمان آمدند. مشهورترین مثال در این باره، فرار لطفعلی‌خان زند به کرمان پس از جنگ‌های خود با آقامحمد خان قاجار است. البته کرمان هم به لطفعلی خان پناه داد و از او حمایت کرد. آقامحمدخان نیز کرمان را محاصره کرد و پس از گشودن آن دستور به قتل عام و درآوردن چشمان مردم داد. پس از جنایت‌های خود نیز به عاملی که در کرمان از طرف خود گذاشت دستور داد که کرمان نباید آباد شود. آقاخان محلاتی نیز مدتی حاکم کرمان بود.

او از قدرت سیاسی خود استفاده کرد و پایگاه اجتماعی برای خود ساخت. آقاخان از کرمان شورش و فتنه خود را آغاز کرد و پس از شکست به هندوستان فرار کرد و در نتیجه رهبری اسماعیلیه از آن تاریخ از ایران منتقل شد. اعمال آقاخان باعث مصیبت‌های بسیار برای مردم کرمان شد. جالب است که یکی از تاریخنگاران مشهور به آقاخان 24، امام فعلی شیعیان اسماعیلی نامه‌ای نوشت و گفت که «جد شما جنگ‌هایش را در کرمان کرد و مردم کرمان به خاطرش کشته شدند، اکنون شما در زنگبار و سوئیس بیمارستان می‌سازی؟ حداقل بیا و یک مدرسه در کرمان بساز.» مسائل و مصایبی این‌چنین مردم کرمان را ترسو کرده است.

نکته مهم دیگر محیط جفرافیایی کرمان به دلیل وجود کویر است. ابن‌خلدون مقدمه‌­ای در مورد خصوصیات آب و هوایی و اقلیم دارد و خصلت مردمانی را که در نقاط مختلف از نظر جغرافیایی زندگی می‌کنند، بیان می‌کند. خصلت مردمان کویری را نیز بیان کرده و بر صبوری آن‌ها تاکید دارد. مرحوم دکتر محمدابراهیم باستانی پاریزی نیز یک نظریه جالب در مورد تلورانس مذهبی داشت که در بسیاری از کتاب‌های خود به آن اشاره کرده است. ایشان اعتقاد داشت که در کرمان یک تساهل و تسامح کامل مذهبی وجود دارد. خود من اکنون در محله‌ای در کرمان زندگی می‌کنم که یک همسایه زرتشتی و یک همسایه پیرو شیخیه دارم. دو خانه پشتی منزل ما نیز اهل سنت هستند. همه با هم رفیقیم و بدون هیچ مشکلی مراوده داریم و البته در تمام مناطق کرمان وضعیت این‌گونه است.

محله زرتشتی نشین کرمان، نیز در حوالی خیابان برزو آمیغی است که موزه زرتشتی‌ها و آتشکده‌شان نیز در این خیابان قرار دارد. من در آن محله بزرگ شدم و با زرتشتی‌ها ارتباط داشتم. شما اگر تاریخ یزد را مشاهده کنید متوجه می‌شوید در این شهر چندین بار یا مسلمانان قصد قتل عام زرتشتی‌ها را داشتند یا بالعکس، اما در کرمان به هیچ عنوان وضعیت این‌گونه نبود و هیچ درگیری مذهبی وجود نداشت و اکنون نیز ندارد و ارتباط پیروان ادیان با هم به شدت حسنه بوده و هست. من مدتی روی اسنادی از زرتشتیان به نام «زایچه‌نامه‌»ها کار می‌کردم.

زایچه‌نامه‌ها اسنادی هستند که منجمان زرتشتی برای هر طفل تازه به دنیا آمده می‌نوشتند. یعنی منجم بر اساس علم نجوم پیشبینی می‌کرد که ستارگان در هنگام تولد طفل چه وضعیتی داشتند و بر مبنای آن طفل در آینده چه وضعیتی دارد. جالب است که در متن این اسناد منجمان زرتشتی، بسیاری از آیه‌های قرآن به کار برده شده است. سوالی برایم پیش آمده بود که مگر زرتشتی‌ها چقدر روی قرآن مطالعه و پژوهش داشتند که چنین تسلطی بر متن قرآن برای‌شان به‌وجود آمده بود؟ موضوع را با دکتر باستانی پاریزی در میان گذاشتم و ایشان تاکید کرد که این تسلط به دلیل ارتباط حسنه آن‌ها با عالمان مسلمان بوده است. به عبارتی منجم زرتشتی بر فرض با کسی مانند ملایوسف که یک مسلمان دو آتشه بوده ارتباط نزدیکی داشته و او به منجم تاکید می‌کرد که این آیه از قرآن با متن تو همخوانی دارد. به عبارتی برای نگارش زایچه‌نامه یک مسلمان و یک زرتشتی با هم همکاری داشتند.

هم‌اکنون در شهر کرمان شما نمی‌توانید ارتباطات شیخی با زرتشتی و شیعه را تشخیص بدهید. یا در منطقه شهداد تشخیص یا تمیز اسماعیلی‌ها با شیعیان اثنی عشری بسیار سخت است. این در روحیه کرمانی‌ها جای گرفته است. در تاریخ معاصر کرمان در دوره مشروطه شالبافان کرمان دو قیام مهم کردند که اگر لایه‌های زیرین این قیام‌ها را بررسی کنیم متوجه می‌شویم که در اصل خود کرمانی‌ها در این دو رخداد نقشی نداشتند. عوامل محرک این دو قیام در اصل دو خاندان غیرکرمانی (یکی قاجار و دیگری مازندرانی) بودند. بنابراین تساهل و عدم درگیری در روحیه کرمانی‌ها وجود دارد و این همه جنگ، مشکلات و مصائبی که در طول تاریخ برای‌شان پیش آمده و خود شروع کننده آن‌ها نبودند، محطاط‌شان کرده است.

جالب است که در ابتدای پیروزی انقلاب کرمان به «آرام‌شهر» شهره شد؛ چرا که در کل جریانات انقلاب در کرمان، تعداد شهدا به 10 نفر هم نرسید. یک نفر در روز 24 مهر 1357 در مسجد جامع  شهید شد، که البته مامور درکننده تیر گفت که قصد کشتن آن شهید را نداشتم و تیرم اشتباه اصابت کرد.

شما اگر تا یک دهه پیش یک روز شنبه را به بازار کرمان می‌رفتید، متوجه می‌شدید که زنان چندانی در بازار حضور ندارند، چرا که اکثر پارچه فروش‌های بازار کرمان یهودی بودند و دکانشان تعطیل بود و زن‌ها هم که معمولا مشتری پارچه هستند به بازار نمی‌آمدند. در سال گذشته یکی از شنبه‌های منتهی به پایان سال و عید نوروز، مصادف شده بود با شهادت حضرت زهرا(س). خوب در آن دوران اوج فروش بازاریان است، اما جالب است که یهودیان به خاطر آن شنبه دکان‌ها و غرفه‌های خود را تعطیل کرده بودند، اما شیعیان با وجود مناسبت شهادت حضرت زهرا، مغازه‌هایشان باز بود. در همین بازار زرتشتی‌های بسیاری هم مغازه دارند. در طول تاریخ بارها مشاهده شده که در دیگر شهرهای ایران معمولا مردم از خرید از کاسبان یهودی ابا می‌کردند.

به طور کل اگر موقعیت سیاسی کرمان را بررسی کنید متوجه می‌شوید که کاملا شبیه به هندوستان است و اصلا کرمان را هندوستان ایران به شمار آورده‌اند. سر پرسی ساکس هم در مشاهدات خود از ایران وقتی به کرمان می‌رسد در آن از 10 یا 11 تفکر دینی در جمعیت این منطقه به این شرح نام می‌برد: شیعه، سنی، ازلی، زرتشتی، مسیحی، کلیمی، اسماعیلیه، هندو، شیخییه. به جز هندوها باقی پیروان این آیین‌ها هنوز هم در کرمان حضور دارند.

نظرات

  • نظرات منتشر شده: 1
  • نظرات در صف انتشار: 0
  • نظرات غیرقابل انتشار: 0
  • علیرضا ۱۴:۳۹ - ۱۳۹۸/۰۱/۱۳
    دکتر زرگری نژاد در کتابشان تحت عنوان عصر آقامحمد خان که نشر سمت چاپ کرده است روایت درآوردن چشم مردم کرمان توسط این شاه را رد کرده و می گوید که تنها اهل سیاست زندیه به سیاست رسیدند و نه مردم عامی.

نظر شما

شما در حال پاسخ به نظر «» هستید.

برگزیده

پربازدیدترین

تازه‌ها