مجموعه داستان كوتاه پيمان هوشمندزاده با نام «ها كردن» كه نخستين بار توسط نشر چشمه در تابستان سال جاري منتشر شده بود و سپس در فصل پاييز به چاپ دوم رسيد، هفته آينده سومين چاپ خود را تجربه خواهد كرد.
نگاهي مدرن از چشمي ريزبين و نكتهسنج، فرو رفتن و غرق شدن در جزئيات زندگي روزمره، برشهاي سريع در فضاي داستان و لحن شخصيتها، استفادههاي بجا از زبان فولكلور و نثري روان و بي سكته از ويژگيهاي داستانهاي هوشمندزاده در «ها كردن» است.
به لحاظ ساختاري، عمده حجم داستانها را مونولوگهاي راوي تشكيل ميدهند و ديالوگ بيت شخصيتها در اين ساختار(به لحاظ حجم هر داستان) در رتبه دوم قرار ميگيرد.
هوشمندزاده در آغاز داستان «ها كردن» نوشته است:
كلا سه و هفت دهم درصد زبان دارم كه همين اندازهاش هم توي دهنم ميماسد. يك دهن بيشتر ندارم و يك نصفه دماغ، آن هم با ارفاق. سي و شش يا هفت تا چشم كه هر كدام جدا جدا به مغزم وصلاند و مغزم روي مزهها كار ميكند. خندهپسند است و وقتي گير ميدهد، خب آدم خندهاش ميگيرد. چند روز پيشها بند كرده بود به اين بدبخت، ميگفت: اين ديگه چهقد سادهاس، فكر ميكنه كه هستش.
اين زبان طنزآميز در سراسر داستانهاي او حضوري مدام دارد. طنز نگاه او كه با زبان مورد استفادهاش همخواني مناسبي نشان ميدهد، در اقبال داستانهايش، احتمالا، مهمترين نقش را داشته است.
بر پشت جلد اين كتاب هم بخشي از داستان «ها كردن» آمده است:
بعضي چيزها ميرود توي مخم؛ مثلا همين بوي كباب. اين كه همسايهها بوي كباب راه مياندازند، به خاطر اين نيست كه روي مخم كار كنند. همين طوري نميگويم، روي اين جريان فكر كردهام. نه، نيست. مگر مردم بيكارند؟ اگر بود شك نداشتم كه ديوانهام، ولي به خاطر بوي كباب هم كه نميشود از كسي شكايت كرد. بروم بگويم بندههاي خدا توي بالكنشان منقل كباب گذاشتهاند؟ يا اين كه زير پنجرهام ميزنند زير آواز؟
روي اجاق خانهام سيخ كباب برهام
خانه به خانه ميرود بوي كباب برهام
«ها كردن» مجموعه داستان پيمان هوشمندزاده در شمارگان 1500 نسخه در پاييز امسال از سوي نشر چشمه به چاپ دوم رسيد. اين مجموعه تا هفته آينده سومين چاپ خود را تجربه خواهد كرد.
نظر شما