دوشنبه ۲۳ اردیبهشت ۱۳۹۸ - ۰۸:۵۴
رویکرد به ادب کهن به ویژه شاهنامه در میان ایرانیان بیشتر شده است

میرجلال‌الدین کزازی می‌گوید: از دلایل اقبال به شاهنامه زبان روشن و روان آن است. زبانی به روانی رود و روشنی روز. از همین روست که شاهنامه از روزگار پیدایی شاهکاری ادبی بوده که در دل و جان ایرانیان جای گرفته است.

میرجلال‌الدین کزازی، نویسنده، شاعر و شاهنامه‌پژوه در گفت‌وگو با خبرگزاری کتاب ایران (ایبنا)، در پاسخ به این سوال که میزان توجه مردم به ادبیات کهن‌مان چگونه می‌بیند، بیان کرد: خوشبختانه من با این دیدگاه چندان دمساز نیستم که ادبیات کلاسیک کنار گذاشته شده است. می‌توان گفت که در جهان رویکرد و گرایش به ادب کهن کاستی گرفته و این فقط مختص ایران نیست؛ اما اگر ما جایگاه ادب کهن یا کلاسیک جهان با جایگاه آن در کشورهای دیگر حتی کشورهای به اصطلاح پیشرفته بسنجیم، می‌بینیم که این ادب در ایران خواستاران بسیار بیشتری دارد. یک آمار ساده این را بر شما آشکار خواهد کرد. بزم‌های فرهنگی و ادبی را که درباره یا پیرامون شاهکارهای ادب پارسی یا حتی سروده‌ها و نوشته‌هایی که کمتر آوازه دارند را در ایران با کشورهای دیگر بسنجید؛ می‌بینید که شمار این انجمن‌ها و بزم‌ها در ایران چند برابر کشورهای دیگر است؛ اما با شما در این نکته همداستانم که رویکرد به این ادب چند سالی است که گرما و شور بیشتری در جامعه ایرانی، به‌ویژه نزد جوانان، حتی نونهالان و کودکان ایرانی یافته است. به‌ویژه شاهنامه فردوسی.
 
زبان شاهنامه؛ به روانی رود و روشنی روز
این شاهنامه‌پژوه در ادامه در پاسخ به چرایی رویکرد بیشتر به شاهنامه در میان متون کلاسیک گفت: از دو دید با نگاهی فراخ می‌توان به این پرسش باریک پاسخ داد. یکی به شاهنامه بازمی‌گردد و دیگری به هنجارهای فرهنگی و اجتماعی این روزگار. شاهنامه متنی داستانی است. داستان به‌ویژه اگر افسانه‌گون باشد، نه تنها کودکان بلکه برای بزرگسالان هم بسیار دلپذیر است. و دیگر زبان روشن و روان شاهنامه است. به روانی رود و روشنی روز. از همین روست که شاهنامه از روزگار پیدایی شاهکاری ادبی بوده که در دل و جان ایرانیان جای گرفته است.
 
او ادامه داد: در کنار برهان‌های گوناگون، می‌توان به این برهان هم اندیشید که شمار برنوشته‌های شاهنامه بسیار بالاست. حتی در روزگار صفویان که متن‌های رزم‌نامه‌ای چندان پسندیده پادشاهان نبود و ادب آئینی روایی بیشتری داشت، ده‌ها برنوشته از شاهنامه پدید آمد، که پاره‌ای از آن‌ها در شمار شاهکارهای هنری شمرده می‌شود و می‌توان آن را هنر «دفترآرایی» نامید. نامورترین آن‌ها هم شاهنامه طهماسبی است. از دید دیگر هنجارهای زمانه این رویکرد را یاری می‌دهند. ایرانیان به‌ویژه جوانان ایرانی باور کرده‌اند، یا دست‌کم بدان می‌اندیشند که باید ایران را شناخت. در پی آنند که به دو پرسش بنیادین پاسخ دهند. یکی ایران چیست و دیگر ایرانی کیست؟ در این سالیان در ایران جشن‌هایی برگزار می‌شود که صدها سال است برگزار نشده‌ است. من خود در این جشن‌ها سخن‌ رانده‌ام، از این روی آگاهانه در این باره سخن می‌گویم. جشن‌هایی مانند اردیبهشتگان، خردادگان، تیرگان، سپندارمذگان و ... که این جشن‌ها را هم جوانان ایرانی با شور  تلاش بسیار برمی‌گزارند و امروز شاهد گونه‌ای بازگشت به تاریخ و فرهنگ ایران هستیم.
 
 

 
کزازی در ادامه به دیگر دلایل رویکرد دوباره به ادبیات کلاسیک، به ویژه شاهنامه اشاره کرد و افزود: یک نمونه دیگر این است که بسیاری از روزها در گاه‌شمار فرهنگی ایران به نام یکی از چهره‌های نامدار ایرانی زیور گرفته است. روز حافظ، روز سعدی، روز مولانا، روز خیام، روز عطار و روزهای دیگر، اما آن شور و هنگامه‌ای که نه در روز فردوسی، بلکه در روزهای فردوسی در ایران می‌بینیم در هیچ کدام از آن روزهای دیگر دیده نمی‌شود.  خانواده من می‌دانند که در هفته‌های آغازین سال نو، به‌ویژه در اردیبهشت و خردادماه، برنامه کاری من بسیار فشرده است؛ اگر نیاز به زمانی در برنامه زندگانی داشته باشند، می‌کوشند در این زمان آن برنامه ریخته نشود، که این خود یک نشانه است. من اگر از خود نمونه آوردم می‌خواستم نمونه‌ای باشد که خود آزموده‌ام و هیچ گمانی در آن ندارم. هنوز هم داستان این است. بیشینه درخواست‌ها هم به فردوسی و شاهنامه برمی‌گردد و می‌خواهند من در بزمی که با این انگیزه سامان گرفته، انباز باشم و سخن بگویم.
 
پویانمایی جهان شاهنامه را به میان کودکان می‌آورد
نویسنده کتاب «پارسا و ترسا» درباره اینکه چگونه می‌توان رویکرد مثبت به ادبیات کهن را در میان مردم امروز حفظ کرد؛ گفت: بهترین کاری که در این زمینه می‌توان کرد، این است که مردم ما بیش از پیش با شاهنامه آشنا شوند. اگر این آشنایی به دست بیاید، خواه ناخواه آن رویکرد پرشور به شاهنامه افزوده خواهد شد و نیازی به هیچ کار دیگر نیست. این آشنایی هم با آموزش در دبستان، دبیرستان و دانشگاه، با برپایی بزم‌های گوناگون، یا با بهره بردن از شاهنامه در هنرهای نمایشی و... صورت می‌گیرد. برای نمونه پویانمایی می‌تواند جهان شاهنامه را به میان کودکان خردسال و نوجوانان ببرد. ساختن فیلم‌هایی که درخور شاهنامه است، نه هر فیلم سست ناساز بیهوده، نمایشنامه‌هایی را بر پایه داستان‌های شاهنامه به صحنه بردن و کارهایی از این دست معرف خوبی برای شاهنامه و آشنایی با آن است.

کزازی در ادامه از انتشار مجموعه شعر جدید خود خبر داد و گفت: نخست باید به شما بگویم که من سخن‌ور نیستم. یا اگر بخواهم روشن‌تر گفته باشم، سخن‌ور پیشه‌ورز یا حرفه‌ای نیستم. اگر از دفترهای سروده من آماری بگیرید و آن را با شمار کتاب‌هایی که تاکنون از من به چاپ رسیده مقایسه کنید، می‌بینید که درصد ناچیزی از آن کتاب‌ها، یعنی حدود 5 یا 6 درصد آن را می‌سازد. این خود نشانه این است که سخنوری در کارنامه ادبی و فرهنگی من جای چندان بالایی ندارد؛ اما دو سه سالی است که من بیشتر به سرودن می‌پردازم.
 
کزازی در ادامه درباره انگیزه خود از سرودن شعر در سال‌های اخیر اظهار کرد: انگیزه آن هم این است که یکی از روزنامه‌های پیشتاز کرمانشاه که «نقد حال» نام دارد، در بخش ادبی ستونی را با نام چامه‌های زروان (چکامه‌های زروان) گشوده است و دست‌اندرکاران و سرپرستان این روزنامه همواره پای می‌فشارند که این ستون برافراخته بماند. در آغاز سروده‌های من که چاپ نشده بود، در این ستون به چاپ رسید؛ اما شمارشان بسیار نبود و به زودی پایان گرفت. گفتند چه کنیم و من هم گفتم به ناچار باید از سروده‌های چاپ شده بهره ببریم.
 
او ادامه داد: تنها یک سروده را چاپ کردند که ثریا صفری که این ستون را افراخته نگاه می‌دارد و خود هم سخنور است، با من تماس گرفت و گفت دریغ است که ما این کار را انجام دهیم و سروده‌های چاپ شده را دوباره به چاپ برسانیم؛ برهانی آورد که بر دل من نشست. گفت در تاریخ روزنامه‌نگاری ایران نخست بار است که هر هفته از سخنوری سروده‌ای به‌روز به چاپ می‌رسد. این انگیزه‌ای شد که من بیشتر بسرایم.
 
نویسنده کتاب «دُر دریای دری» درباره شعر خود عنوان کرد: بارها گفته‌ام که در زمان‌های مرده که هیچ کاری در آن نمی‌توان کرد، من به سه کار دست می‌زنم؛ یا می‌اندیشم، یا می‌خوانم یا می‌سرایم. در این چند ساله بیشتر سراییده‌ام؛ تا خواندن یا اندیشیدن. کتاب «از روزن راز» که جدید از چاپ درآمده است؛ سروده‌های سال 1395 من را دربردارد. سروده‌های سال 1396 هم در کتابی با نام «در این خَم چرخ» در نشر دیباچه به زیر چاپ رفته است؛ اما آنچنان که ناشر می‌گوید در تنگنای کمبود کاغذ افتاده است. سروده‌های سال 1397 هم به زیر چاپ رفته و با نام «بر آستان آسمان» از طرف نشر گویا منتشر خواهد شد.

نظر شما

شما در حال پاسخ به نظر «» هستید.

برگزیده

پربازدیدترین

تازه‌ها