چهارشنبه ۸ اسفند ۱۳۹۷ - ۰۸:۵۹
تئاتر ایران تا حد زیادی در حالت کما قرار گرفته است/نمایش‌های مامت لایه به لایه است

فیض شریفی می‌گوید: ما بعد از غلامحسین ساعدی، اکبر رادی، بهرام بیضایی افراد برجسته دیگری نداریم؛ بعد از این‌ افراد خلائی در نمایشنامه‌نویسی ایجاد شد است. به این دلیل که کارگردانان ما هنوز برای اجرا سراغ نمایشنامه‌نویسانی چون پینتر، برشت، شکسپیر می‌روند و معمولا نوشته‌هایشان با شعر و ادب آمیخته نیست.

فیض شریفی در گفت‌وگو با خبرگزاری کتاب ایران (ایبنا) درباره کتاب «مجموعه نمایشنامه‌های من و مامت» که به تازگی منتشر شده است، گفت: این مجموعه نمایشنامه‌ شامل هفت کتاب نمایشنامه بوده که در یک کتاب 430 صفحه‌ای گنجانده شده است. در کتاب «مجموعه نمایشنامه‌های من و مامت» مقدمه‌ای درباره درام دارد و 6 فصل که شامل «آناکارنینا و چند نمایشنامه» و دو نمایشنامه از دیوید مامت نمایشنامه‌نویس و فیلمنامه‌نویس معاصر آمریکایی که ترجمه و بومی شده و با کمی دخل و تصرف در این کتاب منتشر شد. البته یکی از نمایشنامه‌های دیوید مامت به نام «زندگی می‌لرزد» پیش از این اجرا شده که خود من نیز بازیگر آن بودم یعنی قابل اجراست.

وی در باره نمایشنامه دیگر این مجموعه بیان کرد: نمایشنامه «می‌خواهم با بعضی‌ها فرار کنم» شامل سری نمایشنامه‌هایی است که می‌توان در 10 یا 20دقیقه اجرا کرد. این سری نمایشنامه‌ها به هم پیوسته هستند؛ ممکن است هر کارگردانی بتواند این نمایشنامه‌های به هم پیوسته را در پنج پرده یا سه پرده اجرا کند و این به ابتکار کارگردان مربوط است.

او در ادامه گفت: یکی دیگر از نمایشنامه‌های این کتاب، «انگشت ششم» است که اقتباسی از داستان «نمازخانه کوچک من» نوشته هوشنگ گلشیری است. کتاب بعدی نمایشنامه «ناتمام» است که شامل مجموعه‌ای از نمایشنامه‌های بلند و کوتاه است. در مجموع این کتاب پنج نمایشنامه بلند دارد و باقی، نمایشنامه‌های کوتاه هستند.

شریفی درباره دیدگاه‌ مامت اظهار کرد: این نمایشنامه‌ها را بر اساس نظریه دیوید مامت نوشتم. معمولا نمایشنامه‌های مامت آش در هم جوش خوشمزه‌ای است از فلسفه، ‌عشق، عقل و تم‌هایی از این قبیل دارد. او با نگاهی خاص به جهان می‌نگرد. برخی از کارهای او در ایران ترجمه شده است اما به سختی مورد استقبال قرار می‌گیرد به این دلیل که هنوز نمایشنامه‌های مامت با ذهنیت و تفکر تماشاگر ایرانی هماهنگ نشده است؛ چون تماشاگر ایرانی بیشتر نمایشنامه‌های رئال و رمانتیک را می‌پسندد و نمایشنامه‌های مامت معمولا کوتاه و فلسفی است.

وی درباره سخت بودن نمایشنامه‌های مامت بیان کرد: حتی گاهی ممکن است شخصی 10 بار برای دیدن نمایشی به نویسندگی او برود ولی باز هم مطلب داشته باشد که بتوان درباره آن حرف زد. درواقع می‌توان گفت آثار او لایه به لایه است. از این جهت ممکن است یک تماشاگر عادی و از طبقه متوسط نتواند با آن مانوس شود اما افراد نخبه بیشتر به آثار او رجوع می‌کنند. تماشاگران اروپایی و آمریکایی که از طبقه نخبه هستند علاقه‌مند به کارهای مامت هستند.

مولف کتاب زندگی و شعرهای «فریدون توللی» درباره دلیل دخل و تصرف در دو نمایشنامه‌ دیوید مامت که در این کتاب گنجانده است گفت:‌ به عنوان مثال نمایشنامه «قاشق چایی دم کنی»، درباره دو قاشق به هم چسبیده است. ممکن است یک نفر  بارها این نمایشنامه را بخواند متوجه مضمون آن نشود. این دو قاشق زوجی هستند که به هم علاقه‌مندند.

این شاعر گفت:‌ در قسمتی که این دو چای می‌نوشند و باهم صحبت می‌کنند بعد از مدتی یکی از آن دو می‌گوید چایی می‌خوری، مرد می‌گوید نه قهوه می‌خورم. این نشان می‌دهد که روابط این دو دچار چالش شده است. یعنی نمادها و نشانه‌هایی است که این نمایشنامه‌نویس روی این نمادها کار می‌کند و پیدا کردن این لایه‌ها به راحتی امکان‌پذیر نیست به این دلیل من مجبور شدم کمی این نمایشنامه را توسعه دهم؛ یعنی آن را دستکاری کردم که نمایشنامه‌خوان یا تماشاگر ایرانی راحت‌تر بتواند متوجه مفهوم آثار مامت شود و آن را درک کند.

وی در ادامه اظهار کرد: چون بار اولی که این نمایشنامه عین مطلب ترجمه شد برای دوستانی که در دانشکده تدریس می‌کردند خواندم؛ اکثرا مفهوم آن را درک نکردند اما زمانی که بار دیگر آن را بازسازی کردم دریافت موضوع برایشان راحت‌تر بود؛ البته برای انجام این کار مجبور شدم تمام کتاب‌های مامت را که به زبان فارسی ترجمه شده است بخوانم و با فضای ذهنی او  آشنا شوم تا بدانم او چه می‌خواهد بگوید و مقصودش از مطالبی که بیان کرده است چیست؟

نویسنده کتاب «عاشقانه‌های شمس لنگرودی» درباره علت دیگر تغییر در نمایشنامه‌های مامت گفت: یکی از موارد دیگر این است که در یکی دیگر از نمایشنامه‌ها نگاه مامت را درباره بازیگری و تئاتر بین دو تا از اشخاص نمایش گنجاندم. نگاه او درباره بازیگری متفاوت است؛ یعنی با شیوه بازیگری که در دانشگاه‌ها و موسسه‌های تئاتری تدریس می‌شود معمولا یکسان نیست. مامت معتقد است بازیگری را نمی‌توان درس داد، بازیگری هنر است. از کشمکش‌ها و کنش‌های تندی که در نمایشنامه‌ها وجود دارد فرار می‌کند و نمایشنامه‌هایش نرم است. در صحبت‌ها واکنش‌ها، ‌طرح و  بحران اوج دارد و معمولا به سرانجامی نمی‌رسد و نمایشنامه‌هایش مانند زندگی است؛ چون مامت برای یک تماشگر ایرانی شناخته شده نیست و باید به اندازه کافی کارهایش را خوانده و دیده باشی تا بتوانی نمایشنامه او را درک کنی. من مجبور شدم دخل و تصرفی در کارهای او انجام دهم.
 

این شاعر همچنین درباره اقتباس از داستان «نمازخانه کوچک من» اثر گلشیری اظهار کرد: به یاد دارم با گلشیری در دانشکده ادبیات و هنرهای زیبا در سال‌های 56 آشنا شدم. دانشجو بودم که کتاب «نمازخانه کوچک من» سال 54 منتشر شد، در آن زمان ساواک این کتاب را جمع کرده بود. سال 56 به کلاس‌های او که استاد افتخاری بود و درس می‌داد می‌رفتم، هرچه این داستان را می‌خواندم متوجه نمی‌شدم که گلشیری چه می‌گوید. داستان «نمازخانه کوچک من» درباره شخصی است که شش انگشت دارد و معمولا این انگشت را به اشکال مختلف مخفی می‌کند و همیشه جوراب پا می‌کند که کسی آن را نبیند.

نویسنده کتاب «سیمین بهبهانی» درباره علت انتخاب این داستان گفت: نمی‌دانم من سوال کردم یا گلشیری توضیح داد که مقصودش همان مسئله‌ای است که شاه در رابطه با حزب رستاخیز اعلام کرد و گفت هرکسی این حزب را نمی‌خواهد پاسپورت به او می‌دهیم که به اروپا برود. این انگشت ششمی که روی آن سرپوش می‌گذارد تفکر اوست که نمی‌خواهد بروز بدهد، می‌ترسد بیان کند و دچار دردسر شود. این نوعی از آثار گلشیری است که به شیوه‌ای کافکایی می‌نوشت و در فضای نمایشنامه‌های مامت نیز قرار دارد. یعنی شما باید مدت طولانی با متن درگیر شوی و آن را بخوانی تا اطلاعات بیشتری دریافت کنی و برداشت خود را از آن بدست بیاوری. به این دلیل این داستان گلشیری را که به شیوه مامت بود در این کتاب گنجاندم و به صورت نمایشنامه نوشتم. البته با زبان و نثر خودش آن را توسعه دادم وگرنه داستان کوتاهی است. البته پیش از این نیز این نمایشنامه در مجله «جامه‌دران» منتشر شده بود.

شریفی درباره تئاتر شاعرانه که در مقدمه کتاب «مجموعه نمایشنامه‌های من و مامت» به آن اشاره کرد گفت: واقعیت این است که تئاتر ایران تا حد زیادی در حالت کما قرار گرفته است. با احترام زیادی که برای افردا این حوزه قائلم معتقدم که معمولا اگر بخواهند لحن‌ها را استخراج کنند باید انواع لحن‌ها را بشناسند. یعنی ما بعد از غلامحسین ساعدی، اکبر رادی، بهرام بیضایی افراد برجسته دیگری نداریم؛ کوهستانی، چرم‌شیر، نعلبندیان و استادمحمد که در حوزه نمایشنامه‌نویسی کار کردند قابل احترام‌اند و بعد از این‌ افراد خلائی در نمایشنامه‌نویسی ایجاد شد است.

او درباره علت نبود نمایشنامه‌نویس خوب اظهار کرد: به این دلیل که کارگدانان ما هنوز برای اجرا سراغ نمایشنامه‌نویسانی چون پینتر، برشت، شکسپیر می‌روند و معمولا نوشته‌هایشان با شعر و ادب آمیخته نیست. یعنی کلام ادیبانه از دهان حتی یک شاعر هم بیرون نمی‌آید. عمده این نمایشنامه‌هایی که من نوشتم دو شخصیت فرهیخته‌ دارد که از زندگی خود و چالش‌های آن صحبت می‌کنند.

وی همچنین افزود:‌ من شعر را در این نمایشنامه‌ها تخمیر کردم. در بسیاری از مواقع شعر کوتاهی را در دیالوگ قرار دادم و به نظر من این تاثیر نمایشنامه را بیشتر می‌کند. شاید مثلا من در یکی از نمایشنامه‌هایم مانند «سنت» حدودا یک دفتر شعر آوردم بدون این که تماشاگر متوجه شود این شعر است که به صورت دیالوگ بیان می‌شود.

این شاعر درباره علت گنجاندن شعر در نمایشنامه‌ها بیان کرد: این قبیل کارها در ادبیات نمایشی ما چندان دیده نمی‌شود و من چون به دنبال آن رفتم و چیزی پیدا نکردم مجبور شدم و علاقه‌مند بودم این کار را انجام دهم.  چون من در دهه 60 حدودا سه نمایشنامه را هم کارگردانی کردم و هم نوشتم و بعد از مدت‌ها که به کار نقد شعر روی آوردم و شعرهای زمان را بیرون آوردم؛ احساس کردم در زمینه نمایشنامه نیز باید کارهایی انجام شود به این دلیل این کتاب قطور را منتشر کردم.

او همچنین درباره کتاب جدیدش «منافسات شاعران» اظهار کرد: منافسات یعنی چشم و هم چشمی و رقابت‌. رقابت شاعران ایران؛ این کتاب به نصرت رحمانی و معاصرانش مربوط است. یعنی نصرت رحمانی در مرکز کار این کتاب قرار گرفته است. نظریات و خاطرات او به عنوان مثال خاطرات رحمانی با نیما، شاملو، هدایت، سهراب سپهری، منوچهر آتشی، فروغ، اخوان، نادرپور، یدالله رویایی، براهنی، صادق چوبک، آل احمد، محمود استادمحمد و بسیار از شاعران و روشنفکران دیگر دارد را نقل کردم.

شریفی در ادامه گفت: این صحبت‌ها را نقد و بررسی و مطرح کردم که ادبیات ایران چگونه شکل گرفته است. معمولا ادبیات معاصر ما از کافه‌هایی مانند کافه نادری و کافه فیروز که پایه‌گذارش هدایت بود ایجاد شد. زمانی که گروه رَبعه شکل گرفت چهار نفر بودند و بجای این که بگویند اربعه می‌گفتند ربعه. این چهار نفر شامل مسعود فرزاد، بزرگ علوی و مصطفی مینوی بودند که بعد به تبعیت از ادبیاتی که از فرانسه آمد و کافه‌ای بود و ژان پل‌سارتر و سیمون دوبوار و امثال این‌ها در کافه با یکدیگر آشنا شدند، هدایت هم این روش را به ایران آورد. افرادی که به کافه‌ها می‌آمدند که برخی از شهرستان‌ها بودند در این مکان‌ بایکدیگر آشنا می‌شدند مانند منوچهر آتشی و شاعران دیگر. این افراد در کافه فیروز و کافه نادری جمع می‌شدند و همدیگر را ملاقات می‌کردند، کتاب‌ها و شعرهایشان را برای هم می‌خواندند.

وی همچنین بیان کرد:‌ تمام نقدها و نظریاتی که از این کافه‌ها بیرون آمده و صحبت‌هایی که شاعران درباره یکدیگر انجام داده‌اند من در کتاب «منافسات شاعران» آورده‌ام. یعنی زمانی که مجموعه «شعر زمان ما» را نوشتم نظریات شاعران و منتقدان درباره یکدیگر را در یک دفتر نوشتم و فکر می‌کردم براساس اصول نقد نیست اما به این نتیجه رسیدم که چندان هم بد نیست.

فیض شریفی در پایان گفت:‌ به عنوان مثال اگر اخوان درباره سپهری یا نیما درباره توللی، نادرپور و ابتهاج صحبت می‌کند آیا این گفته‌ها بر اساس نقد پایه‌ریزی شده یا صحبت‌هایی است که مثلا شخص از دوستش ناراحت است،‌ حس رقابت با او را دارد یا نگاه زیبایی‌شناسی‌شان با یکدیگر متفاوت پس یکدیگر را نقد می‌کنند! به این دلیل نظریات شاعران درباره همدیگر را در این کتاب جمع‌آوری کردم و نام او را گذاشتم «منافسات شاعران» که 190 صفحه است و انتشارات سیب سرخ آن را منتشر کرده است.

انتشارات سیب سرخ کتاب «مجموعه نمایشنامه‌های من و مامت» اثر فیض شریفی را در 430 صفحه، 700 نسخه و با قیمت 52000 تومان منتشر کرده است.
 
 

نظر شما

شما در حال پاسخ به نظر «» هستید.

برگزیده

پربازدیدترین

تازه‌ها