مجموعه داستان «رودخانه تمبی» نوشته بهروز ناصری از سوی نشر قو به چاپ رسید.
هراس و حسرت در این داستانها آن قدر قوی هستند که مرز میان جهانهای متباین را گشودهاند. راوی گاه در رفت و برگشت میان این جهانها و در گذر از مرز، درباره جدایی علت و معلول از هم دچار تردید میشود. در داستان «سگها در مه» و «تلفن» این تردید به اوج میرسد و مفاهیم زمان و مکان را زیر سؤال میبرد.
داستانهای «شکار گراز»، «رودخانه تمبی» و «پلنگ» در فضایی رئال شکل گرفتهاند و به واقعیتی در پشت ظاهر قضایا اشاره دارند. رودخانه تمبی اولین کار بهروز ناصری است.
در بخشی از این کتاب میخوانیم:
«درختان بلوط سر به توی خود، در کمرکش کوه و کنار جاده ما را میبینند. انگار قرنها در سکوت فکر میکنند. خمیده یا برافراشته پر برگ یا تنک. با بارانهای پاییزی، برگها باطراوت شده، بار سبزشان از کالهکها خود را بیرون کشیدهاند. بزها تا جایی که قدشان اجازه داده،برگها را چریدهاند. ریشههای از خاک بیرونزده در دلم هراس میاندازد. انگار درختان هیچگاه در باد نمیلرزند و از آغاز حیات تاکنون در این فضای کوهستانی نفس میکشیدهاند. جاده تازه چنگ کشیده ریشههای تنومند تعدادیشان را از زیر خاک بیرون آورده،درختانی تنها با ریشههای لخت، در حال خشک شدن غمانگیز بود.»
مجموعه داستان «رودخانه تمبی» نوشته بهروز ناصری در 106 صفحه، شمارگان 1000 نسخه و بهبهای 106 هزار تومان از سوی نشر قو به چاپ رسید.
نظر شما