سه‌شنبه ۲۰ شهریور ۱۳۹۷ - ۱۴:۱۴
معماری لایه به لایه‌ با بهره‌گیری از «پیاز فرهنگ عمیق»

نویسنده کتاب «مقدمه‌ای بر تجربه‌ی فرهنگی عمیق» بر این باور است این کتاب را برای کسانی نوشته که اقامت موقت دارند. دانشجویان خارجی، مهاجران، تبعیدی‌ها و گردشگرانی که اقامتی طولانی‌تر از حد معمول دارند.

به گزارش خبرگزاری کتاب ایران(ایبنا)، جوزف شائولز کتابِ «مقدمه‌ای بر تجربه‌ی فرهنگ عمیق» را از آن هنگام آغاز می‌کند که خودش وجود آنچه «فرهنگ عمیق» می‌خواند را در خودش کشف کرد. در آن هنگام، شائولِ آمریکایی هجده ساله بوده و برای تقویت زبانِ اسپانیایی به شهری مرزی در مکزیک می‌رود و با یک نوجوان پانزده ساله‌ مکزیکی آشنا می‌شود.

آشنایی‌ای که به سرعت به دوستی تبدیل می‌شود. اما مفهومِ «فرهنگِ عمیق» آنگاه از لایه‌های ناخودآگاه مغز او خارج می‌شود و به آگاهی در موردِ آن نائل می‌شود که یک واقعیت توجه‌اش را به خود معطوف می‌سازد: «ما فقط صد کیلومتر دورتر از هم زندگی می‌کردیم اما به دو دنیای متفاوت تعلق داشتیم.» (ص:1)

به گفته‌ نویسنده «فرهنگ عمیق» مانند سیستم‌عامل ذهن عمل می‌کند، آنقدر ناخودآگاه که ما متوجه‌اش نمی‌شویم. فرهنگ عمیق دانش پس زمینه‌ای مشترک میان بخشی از انسان‌هاست (ص: 11) درکی شهودی از چیستی چیزها که امکان قضاوت درباره کیفیت‌ها را برای شما فراهم می‌کند.

نویسنده در یادداشت‌های انتهای کتاب توضیحی درباره‌ مفهوم «فرهنگ عمیق» ارائه کرده است که منظورِ او از این اصطلاح را تا حد مناسبی تبیین می‌کند. او می‌گوید: «هیچ واژه‌ی مورد اجماعی برای توصیف الگوهای فرهنگی ناخودآگاه وجود ندارد. آنچه من فرهنگ عمیق نامیده‌ام ممکن است بیشتر فرهنگ ناخودآگاه یا فرهنگ ضمنی نامیده شده باشد.» (ص: 167)

این اعتراف را اگر در کنارِ تاثیرپذیری فراوان نویسنده از ادوارد هال، انسان‌شناسی که با ترکیب مباحث انسان‌شناختی اوایل قرن بیستم و مباحث روان‌شناسانی نظیر فروید و یونگ درباره‌ی بعد ناخودآگاه ذهن، مفهومِ «تفاوت‌های فرهنگی ناخودآگاه» را تببین کرد (ص: 56) بگذاریم، خواهیم دید که کتابِ جوزف شائولز فراتر از یک اصطلاح‌سازی، امر تازه‌ای به بنیه‌ علمی ما در زمینه‌ مطالعات فرهنگی اضافه نکرده است.

اگر این کتاب دستاوردی داشته باشد در زمینه‌ کاهش از رنجِ وقوف به ناخودآگاه است. به گفته‌ ادوارد هال، فرهنگ ما را در دام مجموعه‌ای از تعلقات می‌اندازد که در آن از مجموعه‌ای از نمادها و اندیشه‌ها دفاع می‌کنیم و با آن همچون امتدادی از خود رفتار می‌کنیم و وقوف چندانی نسبت به آن نداریم. هال معتقد است ما باید سفری دشوار را آغاز کنیم که به رهایی از بند فرهنگ ناخودآگاه می‌انجامد. آنچه که شائولز انجام داده است، نوشتن راهنمایی برای چنین سفری است.

یکی از اصطلاحات شائولز در این کتابِ پر از اصطلاح، «سفر فرهنگی عمیق» است. او این اصطلاح را برای توصیفِ فرآیند وفق یافتن فردی که در سرزمینی غیر از سرزمین مادری زندگی می‌کند به کار می‌برد و به گمانش این سفر یک تجربه‌ گشتاری است. به این معنا که مفاهیم انتزاعی جدیدی جایگزین مفاهیم انتزاعی پیشین می‌شوند. او معتقد است در این فرآیند گشتاری ما به شناختی دیگرگون از خود می‌رسیم و بخش‌های پنهانی از خود را آشکار می‌کنیم. این سفر مستلزم آزمون و خطا برای رسوخ در یک فرهنگ دیگر است. مقصد این سفر نیز می‌تواند «دو فرهنگی» شدن نامیده شود. (ص: 5)

او برای توصیف سخت بودن این تجربه از چنین تشبیهی استفاده می‌کند: «فرهنگی که در ما رسوخ کرده است، مانند آب برای ماهی و هوا برای پرنده است. وقتی در کشور دیگری زندگی می‌کنیم مانند ماهی در خشکی یا پرنده در آب هستیم.»

نویسنده از اساس انگیزه خود از نوشتن کتاب را کمک به افرادی که در چنین موقعیتی قرار دارند اعلام می‌کند و مخاطب خود را در میان آنان می‌جوید. نویسنده می‌گوید این کتاب را برای کسانی نوشته است که اقامت موقت دارند. دانشجویان خارجی، مهاجران، تبعیدی‌ها و گردشگرانی که اقامتی طولانی‌تر از حد معمول دارند و نیز برای کسانی که تجربه بینافرهنگی را دوست دارند. اما پرسش این است: آیا مخاطبانِ این کتاب به واقع این گروه‌ها هستند؟ آیا این کتاب یک راهنمای کاربردی برای کسانی است که یک شیوه خاص از زیست که مدنظر نویسنده بوده است را انتخاب کرده‌اند؟ کتابی شبیه به یک راهنمای سفر؟ یک راهنمای اقامت؟ یک راهنما برای مواجهه با تعارض‌های فرهنگی؟

انتظار مخاطب از چنان کتابی شاید این باشد که بسیار بیشتر از آنچه که ما در کتابِ «مقدمه‌ای بر تجربه‌ی فرهنگی عمیق» با آن مواجه می‌شویم راهکارمحور و مبتنی بر تجارب فرهنگیِ عمیق باشد. به‌طور معمول، نویسنده هر یک فصول کوتاه و متعددِ خود را با ذکرِ یک تجربه‌ فرهنگیِ عمیق آغاز می‌کند و این نوید را به مخاطب می‌دهد که آنچه به گفته‌ نویسنده بنا بوده است یک کتابِ راهنما باشد، بالاخره از انتزاعیات گذر کرده و به سمتِ تعین حرکت کرده است.

اما این ذکرِ تجربه در فصولِ کتاب به طور معمول بیش از یک پاراگراف را شامل نمی‌شود و باقی مطالبِ فصولِ کتاب را انتزاعیاتِ تئوری‌پردازانه شکل می‌دهد. تئوری‌هایی که یکی دو مورد از آنها ذکر شد و بیان شد که بداعت چندانی ندارند. علاوه بر آنها راهکارهای نویسنده هم از بداعت بهره‌ چندانی نبرده است. از منظر نویسنده راهکار رسیدن به تجربه فرهنگی عمیق، سلوک در سرزمین تازه است. می‌گوید تلاشی که برای راه انداختن کسب و کار در مکزیک داشته است، بسیار بیش از مدت‌ها شرکت در کلاس‌ برای آموختن زبان اسپانیایی او را به تجربه‌ فرهنگی عمیق در آن کشور نائل کرده است. صحتِ نکته‌ای که نویسنده به آن اشاره کرده است قابل کتمان نیست و شاید بتوان گفت از فرطِ غیرقابل کتمان بودن تنه به ایده‌های بدیهی می‌زند!

بداهه‌پردازی‌هایی که در کتاب کم نیستند و از غنای آن بسیار کاسته‌اند. نویسنده «مقاومت»، «پذیرش» و «تطبیق» را سه عاملی می‌داند که در «یادگیری فرهنگی» (یک اصطلاح دیگر) بسیار کلیدی محسوب می‌شوند. (ص: 7) اما آیا این نیاز به تبیین دارد؟ آیا بدیهی نیست که ما هر گاه با امر تازه‌ای مواجه می‌شویم ابتدا در برابر آن مقاومت می‌کنیم و پس از تحملِ رنجِ مقاومت احتمال دارد به پذیرش آن امر نائل شویم و با آن تطبیق بیابیم؟



یا در جای دیگری نویسنده می‌گوید: «شناخت معماری فرهنگ عمیق می‌تواند ما را در درک دیگر جوامع فرهنگی یاری برساند.» (ص: 43) و معماری لایه به لایه‌ فرهنگ عمیق را با بهره‌گیری از یک اصطلاح تازه («پیاز فرهنگ عمیق») توصیف می‌کند: لایه‌ اول: عناصر آشکار، لایه‌ دوم هنجارها، لایه‌ سوم ارزش‌ها. لایه‌ چهارم پیش‌فر‌ض‌ها. نویسنده چندان در پی تبیین ادعای خود درباره‌ اینکه چگونه این شناخت درک ما را از جوامع فرهنگی دیگر بالا می‌برد نمی‌رود و صفحاتی چند را به توضیح درباره‌ مفاهیم بسیار آشنای ارزش و هنجار اختصاص می‌دهد.

در نهایت نیز شائولز می‌پذیرد امکان گذار کامل از آنچه که فرهنگ عمیق می‌نامد وجود ندارد. او می‌گوید: «قوم‌مداری بخشی از میراث تکاملی ماست و به راحتی نمی‌توان بر آن فائق آمد. (81)» راهکار او در چنین وضعیتی تقویت «همدلی فرهنگی عمیق» است (یک اصطلاح دیگر!). اگر این امکان وجود ندارد که به طور کامل فارغ از پیش‌فرض‌های ذهنی خودمان به جهان بنگریم، لااقل تلاش کنیم که تا جای ممکن این کار را انجام دهیم.

آنچه درباره‌ کتاب مقدمه‌ای بر تجربه‌ عمیق فرهنگی جالب توجه است، آن است که هر گاه نویسنده به سمتِ متعین کردن ادعاهایش رفته است و از تئوری‌پردازی‌های نه چندان بدیع دوری کرده است، موفق شده که سخن خود را عمق ببخشد (به عنوان نمونه آنچه در صفحه 51 درباره‌ باغ‌وحش انسانی در نمایشگاه جهانی سال 1900 بیان کرده است) و هر گاه به خیالِ عمق بخشیدن به کلامش به سراغ مباحثِ تئوریک رفته است، در سطوحی حتی گاه بدیهی توقف کرده است.

کتاب «مقدمه‌ای بر تجربه‌ی فرهنگی عمیق» در 175 صفحه، شمارگان هزار نسخه و قیمت 10 هزار تومان از سوی انتشارات علمی و فرهنگی منتشر شده است.

نظر شما

شما در حال پاسخ به نظر «» هستید.

برگزیده

پربازدیدترین

تازه‌ها