یکشنبه ۲۸ مرداد ۱۳۹۷ - ۱۴:۲۲
«نخ قرمز به جای لب‌هایش» روایت‌هایی از یک نویسنده افغان

زهرا نوری نویسنده مهاجر افغانی است که در اولین اثر خود به بیان دغدغه‌های مشترک زنان پرداخته است.

به گزارش خبرگزاری کتاب ایران (ایبنا)، مجموعه داستان «نخ قرمز به جای لب‌هایش» نوشته زهرا نوری از سوی انتشارات پیدایش منتشر شد.

این مجموعه مشتمل بر یازده داستان به نام‌های «دلم یک مادر خوب می‌خواهد»، «اشک‌های کسی را در شب ندیده بودی»، «این دست‌های من است»،« بیرون از خانه زیر چادری»، «چیز جز درد حس نمی‌کردی»، «زیبای سنبله»، «صدای لباس مادر»، «مگر خودش یک زن نیست»، «نخ قرمز به جای لب‌هایش»، « پوستش را کمی خاراند»، «انگشت‌های خینه کرده» است.

داستان‌های این کتاب پر از واژگان بومی است و نویسنده هر جا که لازم بوده از پانویس بهره برده است. نکته جالب توجه اینجاست که پرتعداد بودن واژگانی مانند حویلی، چپلی، خینه و ... به فهم داستان‌ها لطمه وارد نکرده و نویسنده در عین حال که از زبان و لهجه مورد نظر خود استفاده کرده، در انتقال مفاهیم کلی داستان موفق عمل کرده است. در بخشی از داستان «دلم یک مادر خوب می خواهد» می‌خوانیم:

«... گاهی که سیلی به کومه‌هایم می‌زد، احساس‌شان می‌کردم، سرد و بی‌محبت  و البته سنگین. طوری که با ضربه‌اش رویم می‌گشت. ناگهان دختر غلتید. کالایش خاکی شده بود. چپلی‌هایش را نگاه کردم. از همان کفش‌های کوری بلند بود. نظری به پاهایم انداختم. چپلی پای راستم را کنار دروازه حویلی به پا کرده بودم»

در اکثر داستان‌ها این واژگان تکرار می‌شوند و خواننده ایرانی کم‌کم چشمش به دیدن آن‌ها عادت می‌کند و به تدریج در فضایی که در ابتدا به نظرش ناملموس می‌آمده قرار و با آن انس می‌گیرد. در اکثر داستان‌های این مجموعه به نحوی شرایط نامساعدی که یک زن می‌تواند در آن قرار بگیرد، دستمایه روایت قرار گرفته است:

«همانطور که به کالا نگاه می‌کردم،‌ چادری‌ام چادری زن دیگری را بو کشید.
- حاجی صاحب گفت که به تو بگویم امشب را پیشش بمانی و فردا شب هم من.
سرم را بالا آوردم و از نگاهم متوجه شد که پیام را اشتباه رسانده. وارخطا از آنجا دور شد.
جسم بادکرده‌اش هنگام راه‌رفتن از زیر چادری تکان می‌خورد. تشویش را در راه‌رفتنش می‌دیدم»


زهرا نوری

نویسنده در این مجموعه در خلال روایات داستانی خود سعی کرده تا بخشی از فرهنگ زنان و مردان افغانستان را نیز پیش چشم خواننده قرار دهد. سنت‌ها، لباس‌ها و نوع پوشش خاص زنان و مردان از مسائلی است که به کرات در داستان های این مجموعه به آن اشاره شده است:
«صدای شرنگ‌شرنگ لباس مادر  بلندتر می‌شود. در یک قسمت فیلم، آن زن یک کالایی پوشید که با یک حرکت کوچک پولک‌های لباسش به صدا درمی‌آمد و موقع رقصش صدای کالایش موها را بر تن راست می‌کرد...لباس پنجابی‌اش به تنش چسبیده بود. با پاهای خینه‌کرده‌اش مقابل پدر ایستاد شد و گفت:
مقبول شده‌ام؟»

در این مجموعه، مشکلاتی بیان شده‌اند که تنها مختص زنان افغانستانی نیست، بلکه ممکن است در هر جای دیگر نیز رخ داده باشد. این مساله همان دغدغه‌هایی که می‌تواند تا حدودی میان زنان جهان مشترک باشد.

مجموعه داستان « نخ قرمز به جای لب‌هایش» اولین اثر داستانی زهرا نوری نویسنده مهاجر افغانی است و محوریت داستان‌های آن را حسرت و آرزوهای تحقق نیافته تشکیل می‌دهد. نویسنده در هر داستان کوشیده بخشی از دغدغه‌ها و خواسته‌های خود را بیان کند و گاه در میان این تحقق نیافتن‌ها و نرسیدن‌ها با رگه‌هایی از حسرت نیز مواجه می‌شویم.

مجموعه داستان «نخ قرمز به جای لب‌هایش» نوشته زهرا نوری در سال 1397 در 500 نسخه به قیمت 11000 تومان از سوی انتشارات پیدایش راهی بازار کتاب شده است.
 
 

نظر شما

شما در حال پاسخ به نظر «» هستید.

برگزیده

پربازدیدترین

تازه‌ها