سه‌شنبه ۲۸ شهریور ۱۳۹۶ - ۰۸:۰۰
عرضه اثری از یک‌صد نمایش‌نامه برتر جهان

نمایش‌نامه «من قبلاً اینجا بوده‌ام» نوشته جی.بی پریسلی ترجمه پرستو قائدرحمت در نشر نیماژ منتشر شد.

به گزارش خبرگزاری کتاب ایران (ایبنا)، از  نمایش‌نامه «من قبلاً اینجا بوده‌ام»  به عنوان نمایش‌نامه برتر جهان یاد می‌شود. این اثر در 164 صفحه به قمیت دوازده هزار‌تومان عرضه شده است.
 
در موخره پایان کتاب «من قبلاً اینجا بودم» به قلم شروین طاهری آمده است: با عنوان و صور‌ت‌بندی دیگری شروع می‌شود. گره‌ی اصلی حتا پیش از آغاز نمایش، یعنی در عنوان، خود را جا داده است. بودن در جایی که پیش این بوده‌ایم. آیا می‌توان در یک جا دوبار بود؟ این پرسش در درون عنوان ساده‌ی نمایش جا خوش کرده است و نمایش کوششی است برای پاسخ دادن به آن. اما برای اینکه زمینه‌ی این پرسش را دریابیم بد نیست به تاریخ نوشته شدن نظر کنیم، 1937. این سال خود گویا است. دهه‌ای که از 1930 آغاز می‌شود، با بحران‌هایی دردناک همراه است، سقوط اقتصادی، جنگ قدرت در اروپا، پوست‌اندازی اقتصاد امریکا و آغاز صنعتی‌شدن مکانیکی این سرزمین. دهه‌ی 30 آغاز پایان یک رویا است که چند صد سال توسط خواب‌گذاران روشنگری برخاسته شده است و هم‌زمان آغاز یک تاریخ بدون سرانجام، یا آغاز توقف زمان درونی و «حکومت ساعت». جامعه‌ی ملل که قرار بود حافظ صلح باشد به‌سرعت تجزیه می‌شود، ترس از فراگیر شدن جنبش‌های کارگری، اجازه‌ی سلاخی ملی را برای فالانژیست‌های اسپانیا صادر می‌کند. در پناه این اجازه ارتش آلمان زرادخانه‌اش را از نو به‌راه می‌اندازد، نیروهای محافظه‌کار در انگلیستان به قدرت می‌رسند تا مبادا جنبش‌های رو به تزاید کارگری چهره‌ی ملکه‌ی را مخدوش سازد. نازیسم و فاشیسم در ایتالیا و آلمان صاحب چهره‌هایی موجه می‌شوند. تصویری ترسناک در حال ساخته شدن است که تمامی جان‌های حساس را متأثر می‌سازد. تمامی صداها یک سؤال را می‌پرسند، آیا من قبلاً اینجا نبوده‌ام؟ جهان هنوز از کابوس جنگ جهانی اول بیدار نشده است، ناگهان خود را در آستانه‌ی چیزی نو می‌بیند. چیزی یکسره نو.پریستلی این مواجهه را این‌گونه شرح می‌دهد: هنگامی که به گذشته‌ی زندگی‌ام می‌نگرم... آن چهار و نیم سال به ناگاه منقبض می‌شود. آن جا جیز پیچی غریب در میان جاده‌ای مملو از غم و اندوه هیچ‌چیز نیست. اما وقتی حافظه‌ام از نو کار می‌افتد و بدان سال‌ها راه می‌برد، همان جایی که اوال بیست‌سالگی‌ام را مصرف کرده‌ام... ناگهان به درون عصری یکسره متفاوت پرتاب می‌شوم. به درون جهانی دیگر و زندگی‌ای دیگر... فکر می‌کنم جنگ اول با برشی عمیق و ترفندی بسیار نمایشی زمان را بازی می‌دهد چرا که آن اولین است، چراکه خونین است، چرا که به ناگهان در درون آسمان بیرون می‌پرد، شکلی که تا پیش از 1914 هیچکس ندیده است. نقشه‌ای که در 1939 قطعات چیده‌‌شده‌اش ثابت به‌نظر نمی‌رسید حاصل انفجار 1914 بود. از سوی مقابل اما این تحول خارجی، که خود را در فضاهای شهری، معماری، شبکه‌ی حمل‌‌ونقل و اضافه‌شدن کالهای صنعتی نمایان می‌ساخت، در ساخت روابط انسانی نوعی گستت را شکل می‌دهد. تقابل میان بودن و شدن که به مرکزیت تاریخ مدرنیته مبدل شده بود... و در کاربرد سیاسی به‌مثابه تنش میان معنای زمان و تمرکز برفضا خود را می‌نمایاند... حتا در وضعیت فراگیر شورش‌های طبقات، دیالکتیک بودن و شدن مسئله حل ناشده را پیش نهاده بود. بالاتر از همه، تغییر دادن معنای زمان و فضا که برساخته‌ی خود سرمایه‌داری بود، فشار ابدی باز ارزش‌گذاری زندگی را در بازنمایی‌های جهان در زندگی فرهنگی موجب می‌شد.
 
 
 
جاناتان بوینتون پریستلی به سال 1894 در خانواده‌ای از قسمت پایینی طبقه‌ی متوسط در برادفورد انگلستان پا به عرصه‌ی وجود نهاد. پدرش معلم بود. خیلی زود مدرسه را رها کرد و به‌عنوان یک کارمند مشغول به کار شد. مادرش را خیلی زود از دست داد و رها کردن مدرسه به دلیل نساختنش با مادرخوانده‌اش اتفاق افتاد. کارکردن برای به‌دست آوردن حداقل درآمد بسیار دشوار بود اما او از همان زمان خود را در قامت یک نویسنده باز می‌شناخت. به‌سختی کار می‌کرد تا علاوه بر زندگی بتواند هزینه‌ی خرید کتاب را نیز به‌دست آورد. پریستلی، هنگامی که پا به جوانی می‌گذارد شاهد شکل‌گیری جنبش‌های رهایی کارگران و تکاپوی طبقه‌ی در حال شکل‌گیری متوسط است که می‌کوشند سهم بیشتری از رفاه را به‌دست‌آورند. هرچند این تکاپو جز ناامیدی چیزی به ارمغان نمی‌آورد. دوران نویسندگی وی نیز تحت تاثیر این فضا شکل می‌گیرد. «او پس از چاپ اولین اثرش در 1914 به ارتش پیوست و در فرانسه و انگلستان به مدت پنج سال خدمت کرد.» در این میانه نوشتن را رها نکرد و درباره‌ی جنگ حاشیه می‌نوشت. بسیاری از یادداشت‌ها بعدها در کتاب جنگ پریستلی، در سال 2008 به چاپ رسیدند. پس از پایان خدمت موفق شد در آزمونی ورود به دانشگاه که برای نظامیان تدارک دیده شده بود انتخاب شود و به دانشگاه وارد شد و دو سال بعد فارغ‌التحصیل. خودش در این باره می‌نویسد: پس از جنگ از سیاست روی گردان شدم،‌ نه به دلیل این‌که علاقه‌ام را به سیاست از دست داده بودم، بلکه چون احساس می‌کردم نیازمند دنیای خلوت و خصوصی همراه با چند تن از دوستانم و کتاب‌های بسیارم هستم... من به مرد انگلیسی‌ تیپیکالی مبدل شده بودم که خود را پشت چهاردیواری حبس می‌کند و درها را می‌بندد بسیار عجیب بود که سیاست نبود که مرا از این کنج نجات داد بلکه تئاتر بود که این دیوار را برایم شکست. 

نظر شما

شما در حال پاسخ به نظر «» هستید.

برگزیده

پربازدیدترین

تازه‌ها