سه‌شنبه ۲۳ خرداد ۱۳۹۶ - ۰۸:۰۰
نگاهی به مجموعه داستان آه ای مامان اثر احمد حسن زاده

مجموعه داستان «آه ای مامان» نوشته احمد حسن‌زاده توسط نشر نون راهی بازار نشر شد.

به گزارش خبرگزاری کتاب ایران (ایبنا)،‌ همزمان با نمایشگاه کتاب امسال، انتشارات نون دومین مجموعه داستان احمد حسن‌زاده را منتشر کرد. این نویسنده سال گذشته با مجموعه داستان «مِستر جیکاک» موفق به دریافت جایزه بهترین مجموعه داستان سال ایران از سوی جایزه «هفت اقلیم» شده بود.

در مجموعه جدید حسن‌زاده، تفاوتی نسبت به  کتاب قبلی او  دیده می‌شود. داستان‌هایش  قبلا بر بستر جغرافیای جنوب غربی ایران و فولکلور آن مناطق و وقایع تاریخی صدسال گذشته استوار بود، اما در مجموعه جدید، داستان‌هایش همگی در بستری شهری و امروزی می‌گذرند. فضای داستان‌ها، عموما فضای شهرهای جنوب و نفتی ایران است. او با خلق رابطه‌ای خاص بین یک مادر و فرزند آسیب دیده توانسته فضای بکری از زندگی شهری جنوب  ارائه دهد.  در برخی از داستان‌های مجموعه، از این مادر و فرزند فاصله گرفته و داستان‌هایی در فضایی کاملا متفاوتر از منظر روابط ایجاد می‌کند.

به عنوان مثال در داستان «ژنرال» به رابطه  سگ و صاحبش می‌پردازد. در داستان «آه ای رفیق» او ماجرای هولناک عاشقانه‌ای را می‌کاود که سال‌هاست در جریان است اما همیشه در هاله‌ای از ابهام و بحران درجا زده است و یا در داستان «لکه» از زاویه دید پسری هفت  ساله، به موضوع پرچالش و همیشگی نفت در شهرهای جنوبی می‌پردازد. نکته قابل تامل در اثر جدید احمد حسن‌زاده، خلق فضای بکری از جنوب در قالب داستان‌هاست.

این کتاب دبرگیرنده یازده  داستان کوتاه به نام‌های «مامان‌خانه»، «هملت مامان»، «شیارها»، «آمریکا»، «آه ای مامان»، «وقتی مادر تنهایم گذاشت مرگ بابا را فراموش کرد و...»، « ژنرال»، «نوک سبیل»، «پناهگاه»، «آه ای رفیق» و «لکه» است.
 
در پشت جلد این کتاب و از متن یکی از داستان‌ها آمده است:‌ «... این زن، توی این سن، همینطور الکی الکی شروع می‌کند به بازی کردن مثل بچه‌ها. اصلا هم کاری ندارد کسی باشد یا نه. وقتی می‌خواهد بازی کند، خودم برایش موسیقی می‌گذارم و می‌نشینم تماشایش می‌کنم و بغض گلویم را می‌گیرد. جوری می‌رود توی کوک موسیقی که نگو. اول دست‌هاش را مثل بال‌های پروانه  بالا و پایین می‌کند. درست مثل بچه‌های کوچک. خیلی معصومانه. بعد هم شروع می‌کند و با انگشت‌های هر دو دست شکلک می‌سازد. مثلا قلب می‌سازد یا یک جور حشره خیالی یا چهارپایی که در حال دویدن است و یا دو انگشت دستش را راه می‌برد روی پایش، مثل بچه‌ها، وقتی راه رفتن آدمیزاد را تقلید می‌کنند. من هم می‌نشینم نگاهش می‌کنم. اصلا کاری به کارش ندارم. این طور مواقع است که حالت چشم‌هایش مثل چند سال قبل، وقتی بابا و آبجی زنده بودند و تو هم بودی می‌شود. وقتی سرحال بود. خیلی این نگاهش را دوست دارم. این کار خوشحالش می‌کند. باید ببینی‌اش...»
 
مجموعه داستان «آه ای مامان» نوشته احمد حسن‌زاده در 112 صفحه، شمارگان 1000 نسخه و به‌بهای 10 هزار تومان توسط نشر نون منتشر شده است.

نظر شما

شما در حال پاسخ به نظر «» هستید.

برگزیده

پربازدیدترین

تازه‌ها