پنجشنبه ۱۶ مرداد ۱۳۹۳ - ۰۸:۲۰
پرسش‌های نو،‌پاسخ‌های پویا می‌خواهند / نقدي بر «41 پرسش و پاسخ درباره زنان» نوشته غلامرضا حيدري ابهري

«41 پرسش و پاسخ درباره زنان» عنوان یکی از تازه‌ترین کتاب‌های غلامرضا حیدری ابهری است. نگارنده این کتاب قریب 70 صفحه‌ای با تقسیم‌بندی سوالات قشر جوان جامعه تلاش کرده است به پرسش‌های کلی درباره حقوق زنان در مقایسه با مردان، مساله حجاب و احکام شرعی، پاسخ‌هایی کوتاه و نوجوان‌فهم ارائه کند. ميزان موفقيت او در رسيدن به اين هدف موضوع بحث نویسنده این نفد است.

خبرگزاری کتاب ایران (ایبنا) ـ مهناز باقری: درست در آستانه نمایشگاه کتاب تهران مجموعه‌ای 10 جلدی با عنوان «پرسش‌ و پاسخ‌ دینی با نسل نو» به قلم غلامرضا حیدری ابهری توسط انتشارات قدیانی راهی بازار شد.

این مجموعه که شامل «70 پرسش و پاسخ درباره خدا»، «46 پرسش و پاسخ درباره حضرت محمد (ص) و پیامبران»، «62 پرسش و پاسخ درباره اهل بیت (ع)»، «41 پرسش و پاسخ درباره حضرت مهدی (عج)»، «76 پرسش و پاسخ درباره مرگ و معاد » و ... سرانجام «41 پرسش و پاسخ درباره زنان» است، آنچنان که مولف در مقدمه‌ای کوتاه و مجمل به آن اشاره می‌کند حاصل کار هفت سال فعالیت وی در نمایشگاه قرآنی ماه‌های رمضان است که وی با تقسیم‌بندی سوالات نوجوانان و جوانان و با اتکا به بسامدهای آن‌ها در صدد پاسخگویی به آنها برآمده است.

اعتقاد به اين كه تبلیغ باید هوشمند، هدفدار و اثرگذار باشد حیدری ابهري را برآن واداشته كه با ایجاد بانک سوالات نسبت به پاسخگویی پرسش‌هایی که بیشترین بسامد را در میان نسل نوجوان و جوان امروز جامعه داشته و به زعم او ذهن نوجوانان روی آن‌ها گیر کرده است، بپردازد. در میان این مجموعه آن چه برای نگارنده حائز اهمیت بیشتری بود مبحث «41 پرسش و پاسخ درباره زنان» است. نگارنده این کتاب قریب 70 صفحه‌ای با تقسیم‌بندی سوالات قشر جوان جامعه تلاش کرده است به پرسش‌های کلی درباره حقوق زن‌ها در مقایسه با مردها، مساله حجاب و احکام شرعی، پاسخ‌هایی کوتاه و نوجوان‌فهم ارائه کند اما ميزان موفقيت او در رسيدن به اين هدف موضوع سوال ماست.

حیدری ابهری در بخش کلیات این کتاب که به پاسخگوی هفت سوال کلیدی نوجوانان می‌پردازد، با رد ناقص‌العقل خواندن همه زنان در نهج‌البلاغه که پس از جنگ جمل از قول حضرت علی (ع) مطرح شده، نوشته است: «این گفته امام علی (ع) مربوط به همه زنها نیست بلکه تنها مربوط به برخی از زنهاي روزگار آن حضرت است ... می‌دانیم که جنگ جمل با فتنه‌انگیزی عایشه ــ‌ همسر پیامبر (ص) ــ برپا شد ... و این سخن امام علی (ع) طعنه‌ای بر رفتار غلط عایشه در ایجاد جنگ جمل است. (حيدري ابهري 14،1392)

این پاسخ در حالی است که در حالي كه سنديت همه منقولات نهج‌البلاغه به لحاظ انتساب همه آنها به حضرت علي (ع) خود محل تشكيك است . چه بنا به گفته شادروان علامه محمدتقی جعفري: «بعضي‌ها گفته‌اند كه همه خطبه‌های اميرالمومنين مانند آيات قراني قطعي‌السند نيست يعني احتمال عدم صدور بعضي از جملات خطبه‌ها از خود اميرالمومنين يك احتمال منطقي است. همچنين اگر جمله‌اي يا خطبه‌ای مخالف صريح حس و عقل سليم بود، مانند ديگر روايات، حكم حس و عقل سليم مقدم بر روايت و حديث است. این از اصول مسلم اصول فقه اسلامی و تعادل و تراجیح است.» (جعفري 288 و 289: 11) با این حساب با توجه به اندیشه و منش امیرالمومنین علی (ع) باید نسبت به برخی جملات منتسب به ایشان تردید جدی کرد. تنها پس از اطمینان از صحت انتساب سخنی به معصوم است که باید به توجیه آن پرداخت.

ابهری همچنین در پاسخ سوالات نوجوانان در مورد این که چرا قرآن کریم مردان را بیش از زنان مورد خطاب خود قرار داده است، به این موضوع اشاره می‌کند که «استفاده از ضمیر و فعل مذکور (مردانه) در زبان عربی دو کاربرد دارد. کاربرد اولش جایی است که واقعا چیزی مذکر باشد یا از نظر لغوی مذکر به شمار آید. کاربرد دومش هم جایی است که یک چیز نه مذکر و نه مونث است» (حيدري ابهري 16،1392)

البته اشارات قرآن به انسان در آیات عام (آیاتی که به طور خاص برای زنان نازل نشده است)، به سه گروه تقسیم می‌شود. گروهی از این آیات با خطابات عام همراهند مثل «یا ایها الانسان»، «یا بنی آدم» و گروهی از آن‌ها با عناوین و کلمات عام ذکر شده‌اند مثل «انسان»، «نفس» و از این قبیل. برخی دیگر نیز اگرچه با خطابات و عناوین عام همراه نیستند بلکه با صیغه‌ها، ضمیرها و اشارات مذکر و مردانه ذکر شده‌اند ولی منظور از آن‌ها انسان به طور عام است. در اینجا به‌اصطلاح قاعده تغلیب زبان عربی لحاظ می‌شود. یعنی غلبه و تسلی دادن رموز و علائم مذکر به زنان و اعمیت به آن‌ها مورد نظر بوده است مثل «یاایهاالذین آمنوا». به نظر می‌رسد ابهری با زبانی روان تلاش کرده تا این موضوع را در ذهن نوجوانان پاسخ دهد.

همچنین او در بخش دیگری از این کتاب با عنوان «حقوق زنها در مقايسه با مردها» در پاسخگویی به این سوال نوجوانان که «چرا در قرآن آمده است که مرد می‌تواند زن را بزند» با ایجاد مقدمه و تفسیری بیش از سه‌صفحه‌ای نسبت به تشریح آیه 34 سوره نساء که به این موضوع مربوط می‌شود و پاسخگویی به شبهه مربوط به آن با قلمی نجیبانه کوشیده است. او ضمن خودداری از بیان این که این آیه به بحث تمکین خاص اشاره دارد به تفسیر به آیه پرداخته و گفته است كه: «موضوع آيه 34 سوره نساء، زني است كه از وظايف قانوني و شرعي خودداري مي كند (حيدري ابهري 26،1392) و اين عمل عاملي است كه سبب مي‌شود تا مرد سرد نشود و به فكر طلاق و جدايي نيفتد (حيدري ابهري 27،1392).

البته با توجه به گروه سنی مخاطب، این موضوع که چرا مولف در توضیح این آیه به تفاسیری در مورد آیه 34 سوره نساء اشاره‌ای نکرده که به صراحت به کلمه «فِي الْمَضاجِعِ» ــ به معنی «در رختخواب(ها)» اشاره دارند و صراحتا این موضوع را مربوط به تمکین خاص می‌کنند، قابل پذیرش است. اما آنچه تأمل‌برانگیز است توجیهی است که نگارنده درباره سوالاتی پیرامون تفاوت ارث، دیه و قصاص زن و مرد به نوجوان امروزی ما ارائه می‌کند.

حیدری ابهری در زمینه تفاوت ارث زن و مرد و این که چرا مردها دو برابر زن‌ها ارث می‌گیرند، پاسخ می‌دهد: «چون هزینه زندگی همسر و فرزندان بر دوش مرد است.» (حيدري ابهري 28،1392). او با قلمفرسایی می‌کوشد تا این جمله خود را بسط دهد. در حالی که هر قانونی ناظر بر شرایط و عرف خاص جامعه خود است و بنای عقل بر تساوی حقوق دلالت می‌کند مگر آن که دلیلی عقلی بر نابرابری صحه گذارد.

این واقعیتی است که ساختار مالی و اقتصادی جامعه مسلمانان اولیه، متکی بر مرد بوده و زن در این ساختار فاقد نقش فعال و موثر است. بنابراین اگرچه ممکن بود زنی به دلایلی از ثروت کلانی برخوردار باشد اما مایحتاج او تماما بر عهده مرد بود. البته در پاره‌ای روایات که گویای پذیرش این موضوع از جانب حتی زنان صدر اسلام است، چنین آمده که: «زیرا جهاد، نفقه و دیه بر عهده زن نیست بلکه این‌ امور بر عهده مردان است» یا «زیرا زن تحت تکفل مرد قرار می‌گیرد». (وسائل الشيعه، كتاب الفرائض و المواريث، باب 2، روايت 1، به نقل از وسمقي، 215،1387)

با این مقدمه باید گفت در شرایطی که زن هیچ مسئولیت مالی نداشته باشد و تمام درآمد خود را نیز فقط برای خود هزینه کند و از سوی دیگر تمام مسئولیت مالی بر عهده مرد باشد و تامین معاش زن، اولاد و در صورت نیاز پدر و مادر نيز بر عهده مرد باشد، افزونی بهره ارث پسر بر دختر، عادلانه است و درخواست ساختاری که بر برابری سهم ارث تکیه کند، غیرعادلانه خواهد بود. در برابر، مفهوم مخالف این ملاک‌های حکم آن است که اگر چنین شرایطی وجود نداشت، حکم دوبرابری ارث پسر نسبت به دختر برداشته می‌شود. بر این اساس می‌توان پرسید که مثلا جامعه فعلی ما یا جوامع شهری کشورهای مسلمان پیشرفته تا چه اندازه با جامعه صدر اسلام تناسب دارند؟ چگونه می‌توان در جامعه‌ای که وظایف و مسئولیت زنان با وظیفه و مسئولیت مردان برابر و گاه بیشتر از آن است بر نصف بودن ارث زنان همچنان تاکید کرد؟ مگر نه این‌ که اقامه عدل بدون ایجاد هماهنگی حقوق با وظایف و مسئولیت‌ها و مبتنی بودن آنها با واقعیات موجود امکان‌پذیر نیست. در این حالت آیا با صرف طرح «للذکر مثل حظ الانثیین» (بهره ارث فرزند پسر برابر با بهره ارث دو فرزند دختر است) (نساء: 11) بدون توجه به ملاک حکم، روح قرآن را که بر عدالت تاکید دارد، می‌توان دریافت؟

به نظر می‌رسد پاسخی که از سوی ابهری در این کتاب گنجانده شده، بیشتر بر حفظ شرایط جوامع کهن تاکید دارد تا تامین روح دین که بر عدالت و عدالت‌محوری استوار است. این واقعیتی است که قوانین ارث زن در ایران از یک سو ناهماهنگ با وظایف، مسئولیت‌ها و جایگاه کنونی زن و از سوی دیگر به دور از بررسي ملاك احكام و تطبيق آنها با واقعيات است. پس صرف به کار بردن رویه متکلمان در توجیه باورهای مسلم، عدم توجه به ملاک احکام و تحول حکم فقهی با تحول شرایط و واقعیات و شانه خالی‌کردن از پذیرش شرایط و واقعیت‌های جدید، مايه اقناع مخاطب نخواهد شد.

شايد همين ديدگاه حیدری ابهری او را بر آن داشته تا در پاسخ این سوال که چرا دیه زن نصف مرد است با اشاره به این‌که دیه پولی است که به خانواده مقتول می‌دهند (حيدري ابهري 30،1392)، تصریح كند: «از نظر مقررات اسلامی وظیفه تأمین هزینه زندگی در تهیه خانه، غذا و لباس زن و فرزند بر دوش مرد است. بی‌تردید اگر کسی یک مرد را بکشد نان‌آور یک خانواده را می‌کشد و به آن‌ خانواده آسیب زیادی می‌رساند که باید جبران کند. اما زن وظیفه‌ای در تأمین هزینه‌های زندگی ندارد و به همین خاطر کسی که زنی را می‌کشد از نظر اقتصادی ضرر کمتری به خانواده او وارد می‌کند. بنابراین طبیعی است که خسارت و دیه کمتری بپردازد.» (حيدري ابهري 30،1392 و 31)

ابهری با بیان این که تفاوت برخی احکام زن و مرد به معنی برتری یکی و پستی دیگری نیست، در ادامه نمی‌گوید در شرایطی که برخی از زنان در جامعه به هر دلیلی ناچار به تأمین هزینه زندگی به‌تنهایی هستند، آیا حکم نصف بودن دیه زن همچنان به قوت خود باقی است؟

اگر قرار بود این پاسخ‌های کلی تکراری، ذهن پرسشگر نسل جوان را قانع کند، همچنان که خود نویسنده اذعان دارد یک سلسله پرسش‌های مدام در بین نوجوانان مطرح نمی شد.

تأکید بر قدرت مدیریتی مردان و ویژگی احساسی بودن زنان نیز از اموری است که مستندی با این حکم کلی و عام در قرآن ندارد، مدرکی معتبر در سنت برای آن نمی‌توان یافت و پژوهش‌هایی علمی خلاف آن را نتیجه می‌دهند اما مایه ایجاد نگرش‌هایی در میان برخی عالمان گذشته‌گرای دینی مبنی بر تفکیک کار جنسیتی بین مردان و زنان شده است. با این حال حتی اگر مدیریت مردان را به عنوان یک اصل بپذیریم، مطابق آن چه اندیشمندی مانند امام موسی صدر به آن اعتقاد دارد، مرد تا زمانی مدیر است که ظلم نکند و شرایط مدیریت را داشته باشد. اگر این شرایط نباشد این سرپرستی به خودی خود ساقط حواهد شد.

بسیاری از گویندگان دینی در بحث تفکیک کار جنسیتی بین زن و مرد، به احادیثی نامعتبر درباره لزوم در خانه ماندن زن استناد می‌کنند اما از بیان محکماتی مانند خدماتی که حضرت خدیجه ــ زنی بازرگان ــ به عنوان نخستین بانوی اسلام به حضرت پیامبر (ص) کرد، یا مدیریت مبارزاتی حضرت زینب (س) در شرایط بحرانی پس از واقعه عاشورا خاموش‌اند. آنها نمی‌گویند که در تاریخ اسلام هم بودند زنانی که در عرصه فعالیت‌های اقتصادی مشارکت جدی داشتند. همچنان که در قرآن به زنی در حد ملکه سبا (سوره النمل) اشاره شده است که فرمانروایی می‌کرد.

ابهری به عنوان یک دانش‌پژوه حوزوی در پاسخگویی به بخش حجاب که بیش از ده سوال را در خصوص ضرورت و چگونگی حجاب در این کتاب شامل می‌شود، می‌گوید: «همین قدر که زنی غیر از گردی صورت و نوک انگشت‌ها تا مچ دست، بقیه بدن و حجم اندام خود را بپوشاند به وظیفه دینی‌اش عمل کرده است (حيدري ابهري 52،1392). او این پرسش نسل جوان امروزی را ناکام می‌گذارد که چرا در میان آیات نه‌گانه‌ای که بر لزوم حجاب به طور عام تأکید دارد صرفا به دو آیه آیات 31 سوره نور و آیه 59 سوره احزاب که خاص پوشش ظاهری است پیوسته تأکید کرده و می‌کند اما مثلا از موشکافی کامل آیه 59 سوره احزاب (33) چشم می‌پوشد. اين آيه می‌فرمايد:

يا أَيُّهَا النَّبِيُّ قُلْ لِأَزْواجِکَ وَ بَناتِکَ وَ نِساءِ الْمُؤْمِنينَ يُدْنينَ عَلَيْهِنَّ مِنْ جَلاَبِيبِهِنَّ ذلِکَ أَدْنى‏ أَنْ يُعْرَفْنَ فَلا يُؤْذَيْنَ وَ کانَ اللَّهُ غَفُوراً رَحيماً
(ای پیامبر، به همسران و دخترانت و زن‌های مؤمنان بگو جلباب خود را بر خود فرو افکنند،این کار برای این که شناخته شوند و مورد آزار قرار نگیرند بهتر است و خداوند همواره آمرزنده و مهربان است.)

اما اغلب تنها به شق اول این آیه توجه می‌کنند و از دلیل حکم غافل‌اند. راستي اگر خطر مورد آزار قرار گرفتن از سوی غیرمؤمنان (فلایوذین) منتفی باشد، باز هم این گونه حجاب ذکرشده در آیه، ضروری است؟

امام موسي صدر چهره نام‌آشناي نسل فعلي تأکید می‌کند:‌ دين پيش از آن كه توشه اخرت باشد، والاترين وسيله براي زندگي است (صدر 228،1383). اسلام كوشش مي كند كه بعد زن بودن زن بر ساير ابعاد وجودي او طغيان نورزد. به منظور وصول به چنين هدفي است كه در اسلام زن از خودآرايی و عشوه‌گري منع شده است تا انسانيت در زينت وي ذوب نگردد» (صدر 19،1383). همین باور امام موسی صدر او را بر آن داشت که به صراحت تأکید کند: «حجاب شرعی آسان‌تر از حجابی است که ما به آن عادت کرده‌ایم.» (سايت موسسه فرهنگي‌ـ‌تحقيقاتي امام موسي صدر).

حال اگر از این توضیحات بگذریم مطابق باورهای حجت‌الاسلام مهریزی که دیدگاه‌هایش به شدت متأثر از دیدگاه‌های امام موسی صدر است و دیگرانی که عمیق‌تر در آموزه‌های مسلم دینی می‌اندیشند، حجاب، قالب و ظاهر است، باطن آن عفت و حیاست که اصل فرهنگی در تمام فرهنگ‌هاست اما حجاب با توجه به موقعیت زمانی، مکانی و شرایط فرهنگی، جلوه‌هایی متفاوت خواهد یافت.

به نظر می‌رسد در مورد حجاب با حساسیتی بیش از جایگاه آن در تعالیم دینی برخورد شده است. چنان‌که بی‌حجابی جزو گناهان کبیره ذکر نشده است. این نشان‌دهنده جایگاه حجاب است. این تعبیر که شخصیت زن به حجاب اوست خلاف اصول دینی و توهین به زن است. شخصیت زن مانند مرد به دانش، خردمندی، اخلاق و نقش سازنده‌ او در جامعه است.

خواندن کتاب «41 پرسش و پاسخ درباره زنان» نوشته غلامرضا حيدري ابهري ناخودآگاه ذهن را به سمت این جمله امام موسی صدر سوق می‌دهد که: «فقه اسلامی نیازمند پویایی است.» و او را به این نتیجه می‌رساند که ارائه پاسخ به پرسش نسلی که در عصر اطلاعات و ارتباطات به سر می‌برد باید بر پایه نگاه‌های نو و پژوهش‌های پویا باشد. در غیر این صورت، این خطر در پاسخگویی به پرسش‌ها وجود دارد که پاسخ‌ها اگر قانع‌کننده نباشند، به تضعیف باورها بینجامند.


منابع:
حيدري ابهري، غلامرضا (1392). 41 پرسش و پاسخ درباره زنان. تهران: قدياني.
جعفري،محمدتقي (بي‌تا). ترجمه و تفسير نهج البلاغه (خطبه شصت و چهارم تا خطبه هشتادم). جلد يازدهم. تهران: دفتر نشر فرهنگ اسلامي.
صدر، امام موسي (1383). ناي و ني. ترجمه علي حجتي كرماني. تهران: موسسه فرهنگي تحقيقاتي امام موسي صدر
وسمقي، صديقه (1387). زن، فقه، اسلام. تهران: صمديه. چاپ دوم.
سايت:
http://www.cgie.org.ir/fa/news/13354

نظر شما

شما در حال پاسخ به نظر «» هستید.

برگزیده

پربازدیدترین

تازه‌ها