پنجشنبه ۲۵ خرداد ۱۳۹۱ - ۱۴:۴۶
چرا گتسبی اینقدر بزرگ است ؟

جی مک اینرنی نویسنده می گوید «گتسبی بزرگ» نوشته اسکات فیتس جرالد در میان آثار محبوب آشوبگرانه دوره جاز جای دارد و هویت روانی آمریکایی ها را توصیف می کند._

به گزارش خبرگزاری کتاب ایران(ایبنا) به نقل از گاردین، «گتسبی بزرگ» به نظر می رسد که به دلیل وجود یک «آن» لذت بخش است؛ و این چیزی است که با موفقیت در نمایشی از نیویورک با عنوان «گتس» به صحنه رفت و موجب شد تا بن برنتلی،منتقد برجسته تئاتر آمریکا از آن به عنوان «قابل توجه ترین دستاورد در تئاتر نه تنها برای امسال بلکه برای یک دهه» یاد کند. همین موفقیت تا اواخر امسال نیز با اکران نسخه فیلم 120 میلیون دلاری باز لورمن ادامه می یابد. 

این کتاب در زمان انتشار چندان مورد توجه واقع نشد. کالینز که نسخه انگلیسی دو رمان اول اسکات فیتزجرالد را منتشر کرده بود، به سرعت از انتشار این کتاب سرباز زد و انتشارات «شاتو اند ویندوز» نیز در زمان انتشار این کتاب در سال 1926 در لندن، از برانگیختن شور و توجه در میان منتقدان و تجار به این کتاب باز ماند. منصفانه این که این رمان سال پیش از آن نیز با استقبال خوبی در آمریکا هم روبه رو نشده بود و فروشی کمتر از دو رمان قبلی نویسنده را تجربه کرد و برخلاف نقدهای خیلی خوبی که دریافت کرد، کمترین توجه را معطوف فیتس جرالد و ناشرش کرد. با وجود این که تی اس.الیوت در آن زمان اعلام کرد :«در حقیقت، از نظر من این کتاب نخستین گام برداشته شده در داستان آمریکایی پس از هنری جیمز است»، اما هنوز شمار زیادی از 23 هزار نسخه ای که در سال 1925 از این کتاب منتشر شد، تا 15 سال بعد که زمان درگذشت فیتس جرالد در گمنامی در هالیوود بود، در انبار اسکرایبنر موجود بود. 

در آن زمان، گتسبی شبیه یادگاری مقدس از دوره ای بود که بیشتر مردم می خواستند آن را به دست فراموشی بسپارند. اما در سال هایی که به دنبال آمد، قصه کم حجم فیتس جرالد از دوره جاز، به عنوان مشهورترین و محبوب ترین رمان در مرکز توجه آمریکایی ها قرار گرفت و این کتاب به چیزی بیش از یک کتاب کلاسیک آمریکایی که به اثری مستند برای تعریف روانشناسی ملی، آفرینش یک اسطوره، و سنگ بنای رویای آمریکایی بدل شد. با این حال تاکنون همه تلاش ها برای اقتباس از آن روی صحنه و پرده سینما، فقط در خدمت تصویر کردن شکنندگی و در عین حال موجب خدشه دار شدن اصل داستان بوده است. واقعیت این است که نثر فیتس جرالد به نوعی موجب ترفیع این روایت غم انگیز و ارتقای آن تا سطح اسطوره شده است. 

«گتسبی بزرگ» در نظر اول، یک داستان رمانتیک است. جی گتسبی ، نه جیمی گتس، پسر فقیری از خانواده ای از غرب میانی است؛ که عاشق دیزی فی ، زنی از کنتاکی می شود و این زمانی است که او در توقفگاه نظامیان در پادگان نیروی زمینی به عنوان افسری جوان در انتظار رفتن به آن سوی دریاها در ماجرای ورود آمریکا به جنگ جهانی اول است. این پیشینه و وقایعی که شبیه زندگی خود گتسبی است، موجب می شود تا او قلب دیزی را تسخیر کند و از او قول بگیرد تا منتظرش بماند. اما همانطور که ماه ها می گذرد، وفاداری دیزی دچار نوسان می شود و او سرانجام با تام بیوکنن از شیکاگو که مردی بسیار ثروتمند است ازدواج می کند. 

رمان در تابستان 1922 شروع می شود ؛ گتسبی نیز ثروتمند شده و خانه باشکوهی در لانگ آیلند جنوبی خریداری کرده که دقیقا در کنار خلیجی که عمارت بزرگ تام و دیزی در آن سوی آن واقع شده، قرار دارد. او از ساحل کنار خانه اش می تواند نور سبزی را که از انتهاب اسکله تام و دیزی ساطع می شود، ببیند. گتسبی در تمام طول تابستان میهمانی های بزرگی می دهد ، به این امید که توجه دیزی را که هرگز نتوانسته مهرش را از دلش بیرون کند، به خود جلب کند. سرانجام آن ها از طریق آژانس «نیک کاره وی» که دوست کودکی دیزی است وقرار است همسایه آنها شود، با هم روبه رو می شوند. 

گتسبی تصور می کند «نیک» می تواند گذشته را پاک کند و دیزی را به او بازگرداند. اما آشکار می شود که دارایی گتسبی از راه های غیرقانونی به دست آمده که شامل معاملات قاچاق است- اگرچه فیتس جرالد جزییات این کار را مبهم باقی می گذارد- و این عاملی است که شوهر دیزی علیه گتسبی به کار می گیرد. پس از یک درگیری لفظی در هتلی در منهتن که در حقیقت یک زورآزمایی بین این دو مرد است، گتسبی و دیزی سوار ماشین گتسبی می شوند و در راه بازگشت به لانگ آیلند، دیزی که پشت فرمان نشسته، با یک زن پیاده تصادف می کند. همسرخشمگین زن مرده، به تصور این که گتسبی راننده بوده، روز بعد در حالی که گتسبی در استخر خانه اش است، به او شلیک می کند. تام و دیزی مدتی در املاک پهناورشان گوشه عزلت می گیرند و نیک کاره وی ، راوی ماجرا، به غرب میانه باز می گردد و سعی می کند از آنچه شاهدش بود، فرار کند. نیک تماشاچی بی گناه، در حقیقت تمام ماجراست، نه فقط به عنوان یک شاهد، بلکه به عنوان وجدان اخلاقی کتاب. 

از زمانی که رمان منتشر شد، حداقل پنج فیلم انگلیسی زبان با اقتباس از آن ساخته شد، یک اجرای اپرا و شمار متعددی از اجراهای تئاتری از آن به صحنه رفت. اما به طرز وحشتناکی هیچ یک از آن ها به جز «گتس» موفق نبوده اند. به این دلیل ساده که «گتس» کتاب را به تمامی ارایه کرده و هر واژه کتاب را مو به مو در هشت ساعت بیان کرده است. بدون سبک شاعرانه بیان فیتس جرالد، بدون وجدان آگاه نیک کاره وی راوی فیتس جرالد، این قصه می تواند نخ نما و ملودرامیک به نظر برسد. بیان قصه از دیدگاه کاره وی کلید توازن ظریفی است که فیتس جرالد روایت این داستان نامحتمل را با آن به انجام می رساند. نیک یک شاهد بیرونی است که از نظر حسی درگیر ماجرایی که خود بیان می کند، می شود. 

گتسبی بدون صدای نیک، بدون وجدان سرپرستی کننده او، شبیه ترانه ای از باب دیلن اما بدون موسیقی است. جالب، بله؛ اما شعر؟ فکر نمی کنم. این تنها دلیلی است که چرا از تماشای نسخه 1974 با بازی رابرت ردفورد و میافارو با فیلمنامه ای که فرانسیس فورد کاپولا نوشته بود، خودداری کردم و این که چرا تقریبا تمام دلم برای تماشای فیلم باز لورمن با بازی لئوناردو دی کاپریو و بازی ایسلا فیشر می تپد، این است.
 
گتسبی فیتس جرالد خلق ظریفی است که از رویاها و واژه ها ساخته شده است. فیتس جرالد به ما تقریبا چیزی از ظاهر او نمی گوید، و در حالی که این می تواند شبیه یک نقص در کتاب به نظر برسد – یکی از چیزهایی که خود نویسنده از آن آگاه بود- بازیگری باید انتخاب شود تا به این رمز مشهور تجسم ببخشد و او باید برمبنای این واقعیت انتخاب شود که دیالوگ های گتسبی و سخنانی که از دهان او بیرون می آیند، شق و رق ترین زبان در این کتاب است، و نشان دهنده تضادی عمیق با سبک موجز نویسی غنی راوی یعنی نیک کاره وی است. نثری که جی گتسبی را احاطه کرده آن قدر خوب است که به ما اجازه می دهد تا دیدگاه «نیک» را با بزرگی روح او و قهرمان مورد نظرش، و برای تجلیل از «قدرت بزرگ تصور وهمناک او» ارج بگذاریم. 

نکاتی درباره گتسبی:
گفته می شود برخی از شخصیت های اصلی این رمان بر مبنای شخصیت های واقعی خلق شده اند. مشابهت هایی بین رابطه گتسبی و دیزی با نامزد جوانی اسکات فیتس جرالد و زلدا سایر که بعدا همسر او شد، وجود دارد. در هر دو مورد، فیتس جرالد فقیرتر از آن بود که بتواند به عنوان یک خواستگار قابل توجه قرار بگیرد. تنها پس از موفقیت نخستین رمانش بود که زلدا پذیرفت با او ازدواج کند.

فیتس جرالد نوشتن «گتسبی بزرگ» را در آمریکا شروع کرد، اما خیلی کم پیش رفت – احتمالا تنها فصل اول را نوشت- اما وقتی او و زلدا به جنوب فرانسه کوچ کردند، او تمام رمان را در ریویرا و باوجود رابطه متزلزل بینشان به پایان برد. بازنویسی کتاب در رم و در زمستان 1924 و 25 انجام شد. در مسیر بازگشت به پاریس در 10 آوریل 1925 رمان به پایان رسید. 

به مجرد انتشار، گتسبی از سوی نویسندگانی چون ادیت وارتون، ویلا کتر و تی.اس.الیوت تحسین شد، اما منتقدان مهربانی کمتری داشتند و کتاب تا زمان درگذشت فیتس جرالد مهجور ماند. اما سرانجام «گتسبی بزرگ» به عنوان بزرگ ترین رمان در میان 100 رمان برتر همه تاریخ انتخاب شد. 

فیتس جرالد هیچگاه رضایت کامل از عنوان کتاب نداشت و اندکی پیش از انتشار تلاش های متعددی کرد تا بتواند آن را تغییر دهد. عناوین دیگری که مورد نظر او بود «گتسبی متنفر از طلا»، «زیر سرخ، سفید و آبی» یا «تریمالچیو(نام یک شخصیت ایتالیایی) در وست اگ» بود. او «در میان توده خاکستر» و «میلیونرها» را هم مد نظر داشت. او ناراحت بود که این عنوان یادآور «مول بزرگ» رمان آلن فورنیه در سال 1913 باشد.

هانتر اس.تامپسون معتقد بود تایپ کردن «گتسبی بزرگ» شبیه نوشتن احتمالا بزرگترین رمان آمریکاست؛ البته اگر به دستاوردهای تکنیکی آن توجه کنید. این کتاب در حدود 55 هزار کلمه است. او در مصاحبه ای گفته بود حتی یک کلمه نیز بی دلیل نیست. دلایل زیادی وجود دارد که وقتی این متن را می خواندم بگویم، پسر، کاش من این را نوشته بودم. گتسبی یگانه است.

مکسول پرکینز ویراستار برجسته اسکرایبنر، کسی که فیتس جرالد را در آغاز کارش کشف کرد و با او صمیمانه برای انتشار «گتسبی بزرگ» همکاری کرد و برای ارنست همینگوی نیز کتاب «خورشید همچنان می درخشد» را در سال 1926 منتشر کرد. توماس وولف و جیمز جونز از دیگر نویسندگان همکار او بودند. 

در رمان، تام و دیزی بیوکنن در «ایست اگ» زندگی می کنند و از اشراف لانگ آیلند هستند در حالی که نیک کاره وی و گتسبی آن سوی آب در بخش تازه تاسیس «وست اگ» ساکن هستند. ایست و وست اگ دو بخشی هستند که توسط یک خلیج از هم جدا می شوند. «ولی آف اشز» جایی که جورج و میرتل ویلسون گاراژ دارند مکانی است که فیتس جرالد انتخاب کرد و در سال 1939 و 40 به نمایشگاه جهان تبدیل شد. 

روی جلد نسخه چاپ اول که 1925 منتشر شد، شامل چشمان زنی است که زیر آن ها شهر در شب تجسم شده است. این روی جلد را تصویرگر تقریبا ناشناسی به نام فرانسیس کوگات پیش از تسلیم متن نهایی به ناشر کشید. با اشاره به این مساله، فیتس جرالد برای مکسول پرکینز نوشت «به خاطر مسیح به کسی نگویید که روی جلد را برای من نگه داشته اید. من این را داخل کتاب نوشته ام». درباره این نوشته شک های زیادی وجود دارد، اما کسی منظور واقعی نویسنده را درک نکرد. شاید منظور او به توصیفی باشد که راوی از دیزی ارایه می دهد و چهره او را در ورای ساختمان های نیویورک در شب توصیف می کند.

نوشته آغازین رمان، شعری چهار خطی است که با عنوان «کلاه طلایی بر سر» به تامس پارک دنویلیه نسبت داده شده است. چنین شاعری هرگز وجود نداشته و دنویلیه شخصیتی از رمان اول فیتس جرالد با عنوان «این سوی بهشت» است. اگرچه او این شخصیت را از زندگی واقعی شاعری به نام جان پل بیشاپ که از دوستان فیتس جرالد در پرینستون بود خلق کرد. در نوشته آغازین می آید «آنگاه کلاه طلایی بر سر بگذار، اگر برمی انگیزدش؛ اگر توان بالا جستنت هست، به خاطرش نیز به جست و خیز درآی، تا بدانجا که فریاد برآورد : عاشق، ای عاشق بالاجهنده کلاه طلایی، مرا تو باید! (ترجمه گتسبی بزرگ؛ کریم امامی) 

به علاوه جدیدترین نسخه اقتباسی از «گتسبی بزرگ» که کار باز لورمن است، از این کتاب پنج بار دیگر اقتباس سینمایی شده است. نخستین اقتباس فیلمی صامت در سال 1926 یک سال پس از انتشار کتاب بود، که امروز نمونه ای از آن در دست نیست. نسخه 1974 نوشته فرانسیس فورد کاپولا، با بازی رابرت ردفورد و میا فارو در نقش گتسبی و بیوکنن است. 

گاردین/ 10 ژوئن/ ترجمه : مازیار معتمدی

نظرات

  • نظرات منتشر شده: 3
  • نظرات در صف انتشار: 0
  • نظرات غیرقابل انتشار: 0
  • محمود ۱۴:۵۶ - ۱۳۹۷/۰۸/۰۸
    به نظر من این کتاب اوج نویسندگی فیتس جرالد هست و واقا خواننده رو در گیر خودش میکنه .یک دوست داشتنی واقعی
    • ۱۹:۰۵ - ۱۳۹۷/۰۸/۰۸
      از همین ترکیب «یک دوست داشتنی واقعی» معلوم است که چقدر ادبیات می‌شناسید.
  • علی سورنا67 ۰۳:۱۱ - ۱۳۹۸/۰۷/۰۷
    تا اواسط داستان خیلی مجذوب کننده نبود ولی بعد از رفتن به نیویورک و بحث تام و گتسبی واقعا ذهن خواننده را درگیر میکند که به مطالعه ادامه دهد و نتیجه نهایی را دریابد.

نظر شما

شما در حال پاسخ به نظر «» هستید.

برگزیده

پربازدیدترین

تازه‌ها