كتاب «اسطوره و آيين» برگردان ابوالقاسم اسماعيلپور، دربرگيرنده مقالات متعددي از اسطورهشناساني است كه هر كدام موضوعاتي درباره اسطورهشناسي و انسانشناسي را مورد توجه و بررسي قرار دادهاند، اما شگفت است كه در سراسر كتاب (به جز مقدمه كوتاه مترجم) اشارهاي به اساطير ايراني نميشود.
پيداست كه همه تعريفها و اشارههاي اسطورهشناسي او در حدي است كه متناسب با مقدمه كتاب باشد. كتاب «اسطوره و آيين» او ترجمهاي از چندين مقاله است كه به شناخت اسطورههاي باستاني تا به امروز، آيينهاي اسطورهاي، پيوند اسطوره با اعداد و ارواح و جادوگري، ويژگيهاي قومشناختي و انسانشناختي اساطير ميپردازد.
گستردگي جهان اسطورهها در روزگار باستان
مقاله نخست، برگردان نوشتهاي از «پير ماكسيم شول» است به نام «اسطوره در روزگار باستان». نويسنده به گستردگي جهان اسطورهها اشاره ميكند و ديدگاه برجستهترين فيلسوفان يوناني را يادآور ميشود. با اينكه اسطورهها تاثيري انكارناپذير بر دين و هنر يونان داشتهاند، فيلسوفي همانند افلاطون با ديدي انتقادي به اسطوره نگريسته، اما ارسطو تمايل داشته است كه تفسيري نمادين از اسطورهها عرضه كند.
نزد برخي ديگر از شاگردان سقراط نيز نگاه تفسيري به اسطورهها قابل شناسايي است. مكاتب ديگر فلسفي نيز هر كدام نگاهي خاص به اسطورهها دارند. رواقيون به تفسير اسطوره ميپردازند، اما اپيكوريان به اسطورهها بياعتمادند. «شول» به ديدگاه فلوطين نيز ميپردازد و در مقاله خود تلاش ميكند كه شيوهاي را كه اساطير يوناني براي فلاسفه فراهم ميآورند، بازشناسي كند.
«فرانسيس لي اوتلي» در مقاله «اسطوره در اعصار كتاب مقدس» تاكيد ميكند كه بايد اسطورهها را از دريچه اعتقادي و باورمندي نگريست. اگر غير از اين باشد، آنها را تا مرز قصههاي عاميانه فروكشيدهايم. پيداست كه اساطير «كتاب مقدس» نيز رواياتي مقدساند، اما «اوتلي» ميگويد كه اگر آنها را تاريخ محض بدانيم، جنبه شاعرانگي اسطورهها را ناديده گرفتهايم.
برخوردهاي ايزدان و قهرمانان در «كتاب مقدس»
در اينجا خواننده با موضوعاتي فراتاريخي سروكار دارد. «اوتلي» ديدگاه كساني را ميپذيرد كه ميگويند نبايد در پي يافتن درست يا نادرست بودن اسطورهها بود، بلكه بايد ديد كه هدف اسطوره، انجام چه كاري بوده است. او از اين ديد و در زنجيرهاي تاريخي، مساله آفرينش، هبوط آدم و توفان را مينگرد و به اشارههاي بنيادين اساطير به مهاجرت بزرگ، الگوي شهرياري مستبد، برخوردهاي ايزدان و قهرمانان در «كتاب مقدس» ميپردازد و زمينههايي چون الهه مادر و كودك، جادو، معجزه و اخلاق را برميشمارد و پايان جهان و داوري واپسين را مورد توجه قرار ميدهد.
«ژان سزنك» در مقالهاي، به «اسطوره در قرون وسطي و رنسانس» نگريسته است. او بازتاب اساطير در دين مسيحيت را از دو جنبه نوشتاري و تصويري بررسي ميكند و فرآيند دائمي جذب اساطير در فرهنگ غرب را نشان ميدهد. «سزنك» مينويسد كه در دوره رنسانس، اسطورهها شكل كهن و شخصيت كامل خود را بهبود ميبخشند اما پس از آن جنبه قراردادي به خود ميگيرند و حضورشان كمتر حس ميشود.
اساطير خردگرا و اسطورهشناسي در عصر رمانتيك
اساطير خردگرا و اسطورهشناسي در عصر رمانتيك را «برتن فلدمان» در مقاله «اسطوره در سدههاي هجده و اوايل نوزده» بررسي ميكند. خردگراها درصدد توجيه اسطورهها در پرتو پيشرفتهاي مادي بشر بودند. از همين رو كساني در سده هجده ميكوشند اسطورهها را از ديد روانشناسي مطالعه كنند چرا كه به اين دريافت رسيده بودند كه اسطوره بازتاب دهنده ذهن بدويان و گونهاي فلسفه بافي خامپندارانه است.
«فلدمان» آثاري را كه در اين زمينه پديد آمدهاند و به ارزيابي تازه اسطورهها پرداختهاند، تحليل ميكند. در عصر رمانتيكها باوري شكل ميگيرد كه سرچشمه آن شيفتگي به اسطورهها و توجه به معماهاي دروني آنهاست. نظريهپردازان رمانتيك باور داشتند كه اسطورهها از ژرفاي خردمندي و زيبايي سخن ميگويند. نويسنده به دستآوردهايي كه در اين سده در اسطورهشناسي به دست آمده است (به ويژه در نزد آلمانيها) توجه ميكند.
«ميرچا الياده»، اسطورهشناس نامدار، «اسطوره در سدههاي نوزده و بيست» را موضوع بررسي خود قرار داده است. «الياده» مينويسد كه هر چقدر به نيمه دوم قرن بيستم نزديك ميشويم، اين تلقي كه اسطوره همچون افسانه يا داستان تخيلي است، رواج بيشتري ميگيرد، اما با درك عميقتري كه از اساطير پديد ميآيد، توجه به ماهيت اسطوره بيشتر ميشود چرا كه اساطير الگويي براي رفتار انسان بدوي بودهاند.
ارتباط اسطورهها و قصههاي عاميانه و ديدگاه فولكلوري
«الياده» در اين مقاله آگاهيبخش، ديدگاههاي ماكس مولر، ادوارد برنت تيلور، اندرو لانگ، زيگموند فرويد، يونگ و ديگران را مورد دقت قرار ميدهد و نظريههاي زندهپنداري اساطير، مكاتب نجومي ـ اساطيري، تفسيرهاي روانكاوانه اسطورهها و جريانات اخير در تاريخ اديان را برميشمارد و از توجه به ارتباط اسطورهها و قصههاي عاميانه (ديدگاه فولكلوري) باز نميماند.
مقاله «اليزابت ايونس» به «آيين» و مسايل مربوط به آن اختصاص دارد. او در آغاز اين نكته را گوشزد ميكند كه تعريف اصطلاح آيين، آسان نيست. چرا كه آيين با مناسك، شعاير و جشنها فرق دارد اما به هر حال تعريف رايج آن چنين است كه آن را مراسم رسمي، الگودار و كليشهاي در نظر ميگيرند كه از نظر تاريخي با مراسم مذهبي پيوند دارد. او ميگويد كه دشوار است انسانشناسي را بدون آيين تصور كنيم. از اين رو اشارهوار به تاريخچه مطالعات و تحقيقاتي كه در اين باره انجام شده است، ميپردازد.
«دين، اسطوره و آيين» مقاله ديگري از كتاب «اسطوره و آيين» است. «فيليپس استيونس» در اين مقاله به همان مساله آيين و پيوند آن با انسانشناسي توجه ميكند. به ويژه نگاه او به بررسيهاي انسانشناسانه ديني است.
«شمن گرايي» از «برنار سالادين دانگلور» و «آيين شمني» از «ماريوري ماندلشتام بالستر» عنوان دو جستار ديگر از كتاب ياد شده است. ميدانيم كه شمن واسطهاي است بين جهان انسان و جهان ارواح، يا به تعبيري ديگر جهان مردگان و جهان زندگان. توجه به شمنيسم در اروپاي عصر روشنگري گسترش بسيار داشت و
دانشمندان اين عصر آن را در تقابل با خردگرايي علمي قرار ميدادند.
توجه پسامدرنها و تلقي آنها از شمنيسم و احياء و بازشناخت اين آيين در دهههاي اخير، از مباحثي است كه خواننده در آن دو مقاله بدان دسترسي خواهد داشت. آيينهاي مربوط به شمنيسم، مانند آيين تشرف و جلسه احضار ارواح نيز واكاوي شده است و مناسكي را كه تشرف يافتگان از طريق خلسه و رويا بايد انجام دهند، برشمرده شده است.
پس از آن، دو نوشته كوتاه «تلفيق فرهنگي» و «كيش كالا» آمده است. منظور از اصطلاح آخر توصيف نوع خاصي از جنبشهاي اجتماعي در جنوب اقيانوس آرام است. «لامونت ليند ستروم» نيز «هزارهگرايي و جنبشهاي هزارهگرا» را بررسي كرده است.
حركت و جنبش هزارهها و كمال جامعه
هزارهگراها حركتها و جنبشهايي هستند كه دگرگوني و كمال جامعه انساني را به شكلي ماوراءالطبيعي پيشگويي ميكنند. اين اصطلاح، آن گونه كه نويسنده مقاله ميگويد، از مسيحيت گسترش يافت و توصيفگر انواع گستردهاي از جنبشهايي است كه نظم اجتماعي را به كمك ماوراءالطبيعه جستوجو ميكنند.
ميدانيم كه همواره اعداد براي انسانشناسان مسالهوار و معماگونه بوده است. بحثهاي راجع به هندسه و ارتباط آن با شيوه كاركرد ذهن ما، موضوعي است كه «تامس كرامپ» در مقاله «تفسير اعداد» بررسي كرده است. مقاله «تصرف روح» از «ميكائيل لامبك» به مقوله ارواح و نظام اعمال جمعي ميپردازد. نويسنده اين اصطلاح را به معني تغيير مكان موقتي انسان به واسطه دخالت ارواح ميگيرد. فهم چنين برداشت و اصطلاحي نيازمند خواندن دقيق مقاله اوست.
گفتار «جادو پزشكان» از «ميكائيل وينكلمان» نيز بازگو كننده فعاليتهاي جمعي است كه تحت راهنمايي جادو ـ پزشكان انجام ميگيرد. آنها انواع گوناگوني دارند كه وجه مشتركشان بهكارگيري حالات وجد و جذبه است. مديومها، درمانگران، كاهنان و ساحرهها و شكلبندي و شرايط اجتماعي آنان از مباحثي است كه در اين مقاله شناسانده ميشود.
نتايج پژوهش درباره ميمونها و شمپانزههاي آسيايي و آفريقاي را در نوشتار «پيتر رادمن» با عنوان «رفتار نخستين» ميتوان يافت. هدف آن مطالعات درك خاستگاه رفتارهاي اجتماعي از طريق بازسازي نژادهاي نخستين بوده است. بررسيها نشان ميدهد كه چرا راسته پستانداران (راسته نخستيها) اجتماعياند، روابط خويشاوندي ميان آنها چگونه است و نرها و مادهها در گزينش جفت چه رفتاري بروز ميدهند.
در مقالهاي كه پس از آن آمده است (مقاله «تكامل نخستين») به تكامل نخستيها در طول ميليونها سال پيش پرداخته ميشود. آنها به گمان بسيار از آغاز عصر پستانداران (60 ميليون سال قبل) برآمدهاند و به تدريج تكامل يافتهاند.
ويژگيهاي قومشناختي و مطالعات تاريخشناسي ميكرونزيها
بررسي ويژگيهاي قومشناختي و مطالعات تاريخشناسي ميكرونزيها در مقاله «لارنس كاروچي» ديده ميشود. ميكرونزيها در گستره وسيعي از بخشهاي غربي اقيانوس آرام سكني دارند. از دهه سي ميلادي بود كه قومشناسان به كنشهاي اجتماعي ميكرونزيها توجه كردند. «كاروچي» در نوشته خود سير آن تحقيقات را تا دهه هشتاد نشان ميدهد.
به همين گونه است مقاله «جيمز داو» با عنوان «ويژگيهاي انسانشناختي آمريكاي وسطي» كه در آن به تاريخ رويكرد انسانشناسي آمريكاي ميانه، وسطي، فرهنگ بومي و شهري آن نگريسته شده است. منظور از آمريكاي وسطي نيز فرهنگهاي بومي مكزيك، گواتمالا و هندوراس است. اين سرزمينها جوامع كشاورزي لايهبندي شدهاي هستند كه مفهوم فرهنگي مشتركي دارند.
«ويژگيهاي انسانشناختي قفقاز» نيز عنوان مقالهاي ديگر از سلسله نوشتارهاي كتاب «اسطوره و آيين» است. دو مقاله پاياني كتاب «انجمن آمريكايي موزهها» نوشته «رابرت مكدانلد» و «انسانشناسي انسانگرا» از «مايلز ريچاردسن» است. انجمن آمريكايي موزهها سازماني است كه در 1906 تاسيس شد تا اقداماتي براي حرفهاي كردن كاركنان موزهها انجام دهد.
در مقاله «مكدانلد»، برنامهها و اهداف آن انجمن برشمرده شده است. جستار «ريچاردسن» نيز تلاشي براي يافتن پاسخ اين پرسش است كه انسانشناسي انسانگرا (اومانيستي) چيست و ويژگيهاي آن كدام است ؟ فهرست واژگان و اصطلاحات نيز پايانبخش مقالههاي تحقيقي كتابي است كه دكتر اسماعيلپور به فارسي ترجمه كرده است.
كتاب «اسطوره و آيين» به اساطير ايراني توجه نكرده است!
ترديدي نيست كه كتاب «اسطوره و آيين» پرتوهاي تازهاي به مطالعات اسطورهشناسي ميافكند و خواننده فارسي زبان را با مباحث تازهاي آشنا ميكند. از سويي ديگر، اين كتاب گستره پهناور تحقيقات اسطورهاي را نشان ميدهد و همچنين يادآور اين نكته است كه چنان مطالعاتي تا چه اندازه ميتواند فهم انسان كنوني را از پيشينه تاريخي و جهانشناسي خود تكامل بخشد.
اما شگفت است كه در سراسر كتاب (به جز مقدمه كوتاه مترجم) اشارهاي به اساطير ايراني نميشود. شايد افزودن مقالهاي جداگانه درباره اسطورههاي ايراني، اين كمبود و كاستي كتاب را جبران ميكرد. آوردن توضيح مختصري درباره نويسندگان مقالات نيز ميتوانست براي خوانندگاني كه همه آن اسطورهشناسان را نميشناسند، سودمند باشد.
كتاب «اسطوره و آيين» دربرگيرنده مقالات متعددي از اسطورهشناساني است كه هر كدام موضوعاتي درباره اسطورهشناسي و انسانشناسي را مورد توجه و بررسي قرار دادهاند. دكتر ابوالقاسم اسماعيلپور اين كتاب را به فارسي ترجمه و نشر اسطوره آن را با شمارگان 1200 نسخه و به بهاي 8500 تومان به بازار كتاب روانه كرده است.
نظر شما