سه‌شنبه ۲۵ شهریور ۱۳۹۹ - ۱۱:۲۹
سرنوشت سلسله هخامنشیان در رمان «دهلیزهای بی‌خوابی»

رمان «دهلیزهای بی‌خوابی»، اثر خسرو کیان‌راد که یک رمان تاریخی مربوط به دوره هخامنشیان است، از سوی انتشارات لوح فکر راهی بازار نشر شد.

به گزارش خبرگزاری کتاب ایران (ایبنا)، کتاب «دهلیزهای بی‌خوابی»، یک رمان تاریخی است. داستان از نظر چارچوب زمانی به یکی از مبهم‌ترین برگ‌های تاریخ هخامنشیان، یعنی سرنوشت نامشخص کمبوجیه و بردیا، دو پسر کورش بزرگ و روی کار آمدن داریوش می‌پردازد. راوی داستان که مشعل‌دار کاخ‌های شاهی است، دیده‌ها و شنیده‌های خود از درون دربار هخامنشی را بازگو می‌کند. در لایه تاریخی این رمان تلاش می‌شود تا روایتی متفاوت از روایت رسمی موجود در این زمینه ارایه شود.

افزون بر لایه تاریخی، رمان دارای دو لایه دیگر هم است. یکی لایه عاشقانه که روابط احساسی مشعل‌دار با ندیمه ملکه را به تصویر می‌کشد و دیگری، که محور اصلی داستان بر گرد آن می‌چرخد، لایه روانشناسانه است. در لابه‌لای سطور کتاب یکی از درگیرهای ذهنی راوی از کودکی تا کنون در کنار ویژگی‌های خاص شخصیتی او دنبال می‌شود. راوی در پی فاجعه‌ای خانوادگی که خود در کودکی باعثش بوده مدام با کابوس‌ها و عذاب‌وجدان‌هایش زندگی می‌کند. جایی میان خواب و بیداری، در قلمرو اوهام و خیالات. شرایط شغلی‌اش مانند بی‌خوابی‌های شبانه و تنهابودن مدام هم به این مسئله بیشتر کمک می‌کند. ولی در طول داستان بر اثر تجربه‌های زیستی و هم صحبتی با پیری فرزانه، نگاهش به زندگی دگرگون می‌شود.

کتاب از نظر ساختار کلی چهار فصل را دارد که هریک در مکانی خاص می‌گذرد. سه فصل نخست، به ترتیب به سه تختگاه هخامنشیان، یعنی شوش، پاسارگاد و تخت‌جمشید اختصاص دارد، که راوی ناچار بوده به‌عنوان مشعل‌دار در آن‌ها خدمت کند و فصل آخر به دشتی در جنوب که راوی با تصمیم خود، زیستن در آن را برمی‌گزیند. درواقع پیشه‌اش را رها می‌کند و برای زندگی به این دشت شگفت‌انگیز می‌رود. اما آنجا پی به رازی می‌برد. او که همچون دیگر خدمه و انسان‌های سایه‌وار اجتماع، جزو هیچ یک از طبقات سه‌گانه جامعه نیست، آن سه شهر را تجربه می‌کند و در نهایت رفتن با باد را برمی‌گزیند. اعضای هریک از آن طبقات، ایزدان سه‌گانه آب، آتش و خاک را می‌ستایند، اما او به‌عنوان انسانی بی‌طبقه، با عنصر چهارم یعنی باد، که او را خدای دربه‌دران و تنهایان می‌نامد، همسفر می‌شود.

در بخشی از این کتاب می‌خوانیم: «همگان با دشمن و دروغ و خشک‌سالی سرِ ستیز داشتند و من با خویشتنِ خویش. دوست داشتم بازهم بروم. فقط نمانم. همپای بادِ بی‌آشیان. همو که بود و نبود. می‌وزید و به چشم نمی‌آمد. محصور نمی‌شد. همو که در لحظه می‌زیست. دمی اینجا و دمی دیگر کسی نمی‌دانست کجا. ایزدی برای دربه‌دران. خدایی برای تنهایان. آن سه‌گانه‌ی مقدس، فراگیر بود. جنگیان از خاک دفاع می‌کردند. کشتگران آب را می‌پاییدند و مغان آتش را پریستاری می‌کردند. اما باد نیاز به پاسبانی نداشت. نمی‌شد به حصارش کشید و از قِبَلش به نان‌ونوایی رسید. هیچ‌گاه از آنِ کسی نمی‌شد. پس سودجویان را با آن کاری نبود. او را نه معبدی بود و نه مذبحی. من نیز از هیچ طبقه‌ای نبودم. نه از لشکریان و برزیگران که مهر و ناهید را بستایم و نه از روحانیون که مزدا را. مرا آب و اخگر و خاک مادر نبود، چنان که باد. همو که گاه توفنده بود و گاه نسیم‌وار. گاه ویرانگر بود و گاه هستی‌بخش. در پلک برهم‌زدنی می‌توانست همه‌چیز را رها کند و برود. ناگهانه و بی‌هیچ بدرودی. به جایی که نمی‌دانم. جایی که احدی نمی‌دانست. مهم نبود باد موافق است یا مخالف. جانِ جهان بود انگار.»

رمان تاریخی «دهلیزهای بی‌خوابی»، اثر خسرو کیان‌راد در 255 صفحه، شمارگان 500 نسخه و به‌ّبهای 35 هزار تومان از سوی انتشارات لوح فکر راهی بازار نشر شده است.

برچسب‌ها

نظر شما

شما در حال پاسخ به نظر «» هستید.

برگزیده

پربازدیدترین

تازه‌ها