سه‌شنبه ۱۰ تیر ۱۳۹۹ - ۱۳:۳۳
دیدگاه‌های اسلاوی ژیژک درباره معضلات پناهجویان

کتاب «علیه اخاذی مضاعف: پناهجویان، ترور و دیگر دردسرهای مربوط به همسایگان» اثری است از اسلاوی ژیژک که به مشکلات پناهجویان در کشورهای مختلف می‌پردازد.

به گزارش خبرگزاری کتاب ایران (ایبنا) این کتاب به یکی از مهم‌ترین بحران‌های عصر حاضر، یعنی مسئله پناهجویی، راه حل‌های ارائه شده پیرامون آن و سو استفاده و اخاذی‌های بیشتری که در پی این بحران از سوی قدرت‌ها و دیگر توده‌ها صورت گرفته است می‌پردازد. همچنین در اثر پیش رو برخی از بحران‌های سیاسی، اقتصادی و اجتماعی که در دنیای معاصر با آن رو به رو هستیم مورد بازنگری قرار می‌گیرد.
 
بحران پناهجویان فرصتی منحصر به فرد را در اختیار اروپا می‌گذارد تا خود را بازتعریف کند و تمایزش را با دو قطبی که مخالف آن‌ها است نشان دهد: نئولیبرالیسم آنگولا ساکسونی و سرمایه‌داری خودکامه ملهم از «ارزش‌های آسیایی». به نظر می‌رسد آنانی که برای انحطاط فعلی اتحادیه اروپا سوگواری می‌کنند، گذشته‌ای ایده‌آل برای آن متصور می‌شوند.

با وجود این، اتحادیه‌ اروپا «دموکراتیکی» که آنان تاسفش را می‌خورند در حقیقت هرگز وجود نداشته است. سیاست‌های اخیر اتحادیه اروپا دموکراتیکی که آنان تاسفش را می‌خورند در حقیقت هرگز وجود نداشته است.
 
کشورهای پناهجو و غیر پناهجو
نمی‌توان از این واقعیت غافل ماند که برخی از کشورهای خاورمیانه‌ای که ثروت کمتری دارند (ترکیه، مصر، ایران و غیره) آغوششان به روی پناهجویان گشوده‌تر از کشورهای حقیقتا ثروتمند (عربستان سعودی، کویت، قطر، امارات متحده ی عربی و غیره) است.

عربستان سعودی و امارات تقریبا هیچ پناهجویی را نپذیرفتند، با این که در همسایگی مناطق بحران‌زده قرار دارند و به اندازه کافی ثروتمند و از لحاظ فرهنگی بیش از اروپا به پناهجویان (که بیشترشان مسلمانند) نزدیک‌اند. در حقیقت، عربستان سعودی حتی برخی پناهجویان مسلمان را به سومالی بازگرداند. ریاض صرفا 280 میلیون دلار برای حمایت از آموزش پناهجویان کمک مالی اختصاص داد. آیا دلیلش این است که عربستان سعودی یک تئوکراسی بنیادگراست که قادر به تحمل خارجی های مزاحم نیست؟ بله، اما باید این را نیز در ذهن داشت که همین عربستان سعودی از منظر اقتصادی کاملا در غرب ادغام شده است.

اساسی‌ترین مشکلات پناهجویان
زمانی که به کشوری مهاجرت کنید و در آن‌جا پناهنده شوید قطعا باید سختی‌های زیادی را تحمل کنید و مشکلات زیادی را پشت سر بگذارید. اسلاوی ژیژک به این پرسش اینگونه پاسخ می‌دهد: در اینجا، البته نخستین گام یافتن دلیل غایی در فعالیت سرمایه‌داری جهانی و همچنین فرایند مداخله نظامی غرب است. به طور خلاصه، این بی‌نظمی مداوم چهره حقیقی نظم جهانی است: چنانچه آفریقایی‌ها را به حال خودشان بگذاریم، نخواهد توانست جامعه‌شان را تغییر دهند. چرا؟ لیبی در نتیجه مداخله اروپا بود که به دام هرج و مرج افتاد؛ حمله آمریکا به عراق شرایط را برای ظهور داعش فراهم کرد؛ جنگ داخلی و دائمی در جمهوری آفریقای مرکزی میان مسیحیان جنوب و مسلمانان شمال این کشور صرفا نتیجه فوران دشمنی قومی نیست، بلکه در پی کشف نفت در مناطق شمالی به راه افتاد و فرانسه (متحد مسلمانان این کشور) و چین (متحد مسیحیان) بر سر کنترل منابع نفتی، از طریق نمایندگان‌شان در حال جنگ هستند.

 

تقصیر بحران مواد غذایی را در بسیاری از کشورهای جنوبی زمین نمی‌توان بر گردن مظنونین همیشگی – مانند فساد، ناکارآمدی و مداخله‌گرایی دولت انداخت. این بحران به طور مستقیم از جهانی‌سازی کشاورزی ناشی می‌شود. بیل کلینتون بهتر از هرکس دیگری توانست در سخنرانی‌اش درباره بحران جهانی مواد غذایی، در نشست روز جهانی غذا در سازمان ملل متحد این مسئله را بیان کند.

به رغم تمام انتقادهایی که از اقتصاد پسااستعماری شده است، بسیاری همچنان از اثرات ویرانگر بازار جهانی بر اقتصادهای محلی که آن‌ها از خودکفاترین ابتدایی‌شان محروم می‌کند آگاهی چندانی ندارند. کافی است مکزیک را به یاد بیاوریم، کشوری واردکننده مواد غذایی که کشاورزی محلی‌اش نابود شده و در نتیجه میلیون‌ها نفر از ساکنینش به آمریکا مهاجرت می‌کنند.

پناهجویان و رویاهای پوچ
پناهجویان صرفا از موطن جنگ‌زده خود نمی‌گریزند. آنان همچنین گرفتار رویایی مشخص‌اند. بر روی صفحه تلویزیون‌هایمان مدام پناهجویانی را در جنوب ایتالیا می‌بینیم که آشکارا می‌گویند که نمی‌خواهند در این کشور بمانند: اغلب آن‌ها می‌خواهند در کشورهای حوزه اسکاندیناوی زندگی کنند.

درباره هزاران پناهجو که در اردوگاه‌هایی در شهر بندری کاله زندگی می‌کنند چه می‌توان گفت که به فرانسه نکرده و آماده‌اند تا زندگی خود را برای رفتن به بریتانیا به خطر بیندازد؟ در اینجا می‌توان پارادوکس اتوپیا را مشاهده کنیم: درست زمانی که مردم در فقر، رنج و خطر به سر می‌برند و آدمی انتظار دارد که به پایین‌ترین سطح از رفاه و امنیت قانع باشند، اتوپیای مطلق سر برمی‌آورد.

اما درس سختی که پناهجویان باید بیاموزند این است که «هیچ نروژی وجود ندارد» حتی در خود نروژ.
آنان باید یاد بگیرند که رویاهایشان را مهار کنند. به جای آن‌که در واقعیت به دنبال رویاهشان باشند، می‌بایست تمرکز خود را بر روی تغییر واقعیت بگذارند.

چه باید کرد؟
ژیژک در پاسخ به این پرسش که در چنین وضعیت نومیدکننده‌ای به چه چیزی نیاز داریم؟ می‌گوید: فردریک جیمسون اخیرا آرمانشهری را مبتنی بر نظامی کردن جامعه جهانی به عنوان شکلی از رهایی پیش کشیده است: گرچه بن‌بست‌های سرمایه‌داری جهانی بیش از گذشته آشکار و مبرهن‌اند، تمام تغییرات مفروض دموکراتیک _ توده‌ای - محلی که از «پایین» اعمال می‌شوند دست آخر محکوم به شکست‌اند، بنابراین یگانه راه عملی برای شکستن دور باطل سرمایه‌داری جهانی نوعی «نظامی کردن» است که معادل بوده با تعلیق قدرت اقتصاد خودگردان. چه بسا بحران فعلی پناهجویان در اروپا فرصتی برای آزمودن این گزینه پیش بکشد.

دیوانگی محض خواهد بود اگر گمان کنیم می‌توان آزادانه گره از چنین فرایندی گشود: هر چه نباشد، پناهجویان به آذوقه و خدمات پزشکی نیاز دارند. باید اعتراف کرد که آلمان در سال 2015، با قبول صدها هزار پناهجو، گشودگی غیر منتظره‌ای را نشان داد.

کتاب «علیه اخاذی مضاعف (پناهجویان، ترور و دیگر دردسرهای مربوط به همسایگان» تالیف اسلاوی ژیژک ترجمه کامران برادران، محسن اصفهانی و میلاد روانبخش در 190 صفحه به بهای 27 هزار تومان توسط نشر مانیا هنر منتشر شده است. 


 

برچسب‌ها

نظر شما

شما در حال پاسخ به نظر «» هستید.

برگزیده

پربازدیدترین

تازه‌ها