جمعه ۳۰ خرداد ۱۳۹۹ - ۰۸:۳۰
آیا می‌توانیم با هم زندگی کنیم؟/زیستن در جهان چند فرهنگی

آلن تورن در «برابری و تفاوت؛ آیا می‌توانیم با هم زندگی کنیم؟» در سه محور سوژه‌گی، دموکراسی و ارتباط میان فرهنگی مدرنیته و فرهنگ زندگی جوامع در جهان کنونی را مورد بررسی قرار داده است.

به گزارش خبرگزاری کتاب ایران (ایبنا) «برابری و تفاوت؛ آیا می‌توانیم با هم زندگی کنیم؟» اثری است از  آلن تورن» جامعه‌­شناس مشهور فرانسوی که به گفته خودش از مهم‌ترین آثار و نقطه عطف اندیشه­‌های اوست. اندیشمندی پر ارجاع که بیش از هر چیز باید آثار او را مربوط به حوزه جامعه­‌شناسی سیاسی بدانیم چرا که بخش عمده‌­ای از مطالعاتش بر تاثیر نیروهای اجتماعی بر اشکال مختلف قدرت، از جمله قدرت سیاسی متمرکز شده است. آنچه در این اثر مورد تفکر قرار گرفته در سه محور سوژه­‌گی، دموکراسی و ارتباط میان فرهنگی قابل پی­گیری است. در جامعه کنونی آیا مدرن شدن از رهگذر کنار گذاشتن هویت سنتی کنشگران اجتماعی ممکن می‌­شود؟ تورن این نظر را از اساس دارای بدفهمی معرفت‌­شناسانه و برابری و تفاوت را نه متضاد که مکمل هم می‌­داند «از نظر او کنشگران باید هویت و ارزش‌­های خود یا به بیان دیگر از متفاوت بودن خود پاسداری کنند اما پاسداری از تفاو‌ت‌­ها زمانی می­‌تواند به تقویت برابری بیانجامد که دست در دست سوژه شدگی داشته باشد.» کتاب در دو بخش و هشت فصل به توضیح چگونگی این ارتباط و ممکن بودن این همراهی پرداخته است. در بخش نخست و چهار فصل ابتدایی «ساخت خویش» را در قالب مفاهیمی چون سوژه و جنبش‌­های اجتماعی توضیح داده و در بخش دوم و چهار فصل دیگر «زندگی با هم» را تحت مفاهیمی چون جامعه چند فرهنگی، ملت، دموکراسی و نظام آموزشی پرداخت کرده است. تورن همچنین برای انتشار کتاب به زبان فارسی پیشگفتاری را نوشته که در آن به ضرورت ارتباط میان فرهنگی در جوامع شرق و غرب پرداخته است. در ادامه نگاهی کوتاه به این اثر می­‌اندازیم.
 
جهان ابزارها و جهان نمادها
پیش از ورود به بخش‌­بندی کتاب نویسنده در پیشگفتاری مفصل هدف و روند فکری خود را برای خوانندگان شرح می­‌دهد: «تفکر درباره جوامع معاصر زیر سیطره دو موضوع عمده قرار دارد که به ترسیم آن­ها خواهیم پرداخت: جدایی فراینده جهان ابزارها از جهان نمادها یا به عبارتی جهان اقتصاد از جهان فرهنگ و دوم قدرت فزاینده افدامات راهبردی که در میان پوچی سیاسی و اجتماعی، نه به دنبال ایجاد نظم اجتماعی، بلکه در پی تسریع تعییر و جابه جایی یا گردش در سرمایه، کالا، خدمات و اطلاعات است... بنابراین با توجه به دو موضوع عمده یادشده ما باید به دنبال نیرویی باشیم که از یک سو بتواند اقتصاد و فرهنگ را دوباره با هم سازش دهد و از دیگر سود با قدرت این استراتژیست‌­ها مقابله کند.»
 
ساخت خویش
همانطور که اشاره شد تورن بخش نخست کتاب را  «ساخت خویش» نام گذاری کرده و در فصل­‌های «نامدرن­‌سازی»، «سوژه»، «جنبش­‌های اجتماعی» و «مدرنیته متقدم، میانی و متاخر» به مفاهیم دخیل در این ساختن خویش پرداخته است. او در توضیح این بخش در پیشگفتار می‌­گوید: «انگاره نخست که موضوع اصلی بخش نخست کتاب است، نتیجه مستقیم نوعی وارفتگی است؛ آنجه من بر آن نام «نامدرن سازی» نهاده‌­ام. انگاره نخست این است که تنها در برنامه زندگی شخصی می‌توان ابزار مندی و هویت مندی جهان ابزارها و جهان نمادها را با هم سازش داد... در جهانی که تغییر وجه دائمی و مهارناپذیر آن است، تلاش فردی برای تبدیل تجربه‌های زیسته به یک شخصیت خود ساخته که در قامت کنشگر تجلی می‌یابد، تنها نقطه اتکای ثابت محسوب می‌شود» تورن در این بخش نقطه آغاز خود را وضعیت کنونی حاصل از مدرن شدن می­‌گذارد و ما را با هم همان مفهوم وارفتگی که اشاره شد، عجین می‌­کند: «هر چه بیشتر با دنیایی که در تولید، مصرف و اطلاعات جهانی می‌شود سر و کار پیدا می‌کنیم، بیشتر حس می‌کنیم نیازمند یافتن نقطه ثابت در زندگی شخصی خود هستیم تا با ایستادن برآن در گردباد پیام‌های اغوا گر و غیر بشری جامعه توده‌­ای رها نشویم.»

او در ادامه به این موضوع می‌پردازد که چطور از الگوهای کلاسیک مدرنیته عبور کرده‌­ایم و با افول نهادها با مدرنیته در بحران و مدرنیته دگرگون شده مواجه شده‌­ایم. او در پایان فصل نامدرن سازی پرسش مهمی را مطرح می­‌کند: «اکنون زمان کار است، باید به این معما پاسخ داد: چگونه می­‌توانیم با تفاوت­‌هایمان کنار هم زندگی کنیم؟ هویت­‌های فردی و جمعی به نحوی روزافزون رادیکال می‌شوند. چگونه می‌توان آن ها را با موفقیت خرد ابزاری همساز کرد؟» در راستای این پرسش است که این جامعه شناس فرانسوی به سراغ یکی از مهم ترین و در عین حال پیچیده‌­ترین مفاهیم فلسفی ـ اجتماعی یعنی سوژه می‌رود و به شکل مفصل آن را در ارتباط با مفاهیم مشابه می‌­کاود: «این گونه نیست که سوژه بین اندیشه مذهبی و اعتقادات فایده­‌گرا و اثبات گرای پیشرفت قرار داشته باشد، بلکه موجودیتی خود مرکز است و تلاش می‌کند در عین این که این دو جهان را با هم سازگار می­‌کند، دربرابر هر دوی آن­ها نیز مقاومت کند» او در ادامه و در توضیح سوژه جمعی به بررسی جنبش‌­های اجتماعی می‌پردازد و این جنبش‌ها را در ابعاد مختلف چون فرهنگی و انقلاب وا می‌کاود و اعلام می‌­کند اکنون جنبش‌های اجتماعی از ماهیت پیشینی خود خالی شده‌اند. در پایان این فصل تورن به توضیح سه گانه مدرنیته متقدم، میانی و متاخر پرداخته و ریشه‌های تاریخی مدرنیته و روند تغییر آن را برای مخاطب شرح  و ارتباط فرهنگی و اجتماعی را هم در این بستر توضیح می‌دهد.
 
زندگی با هم
نویسنده بخش دوم کتاب را با عنوان «زندگی با هم» از بخش نخست جدا می‌­کند. در بخش نخست تمرکز بر سوژه و فردیت فرد در این تغییرات حاصل از مدرینته و مراحل چندگانه آن در همراهی با سیاست و تکنولوژی توضیح داده شد و اینک نویسنده در پی پاسخ به این پرسش مهم است که آیا می‌­توانیم با هم زندگی کنیم؟ تورن در پیشگفتار کتاب در توضیح بخش دوم می­‌گوید: «بخش دوم کتاب عمدتا به این می‌­پردازد که چگونه می­‌توان این اصل غیراجتماعی را برای بازسازی زندگی اجتماعی به کار برد... چگونه می‌­توانیم در جامعه‌ه­ایی با هم زندگی کنیم که به نحوی فزاینده میان شبکه­‌هایی تقسیم شده است که ما را ابزاری می­‌کنند و جماعت‌­هایی که ما را زندانی می‌­کنند و از ارتباط با هم باز می­‌دارند؟» چهار فصل بخش دوم همگی بر یک هدف واحد پیش می روند یعنی همانطور که خود تورن اشاره می کند ستیزی بی وقفه در دو جبهه. از یک سو ستیز با ایدئولوژی­‌های جماعتی و از سوی دیگر ایدئولوژی نولیبرال که جوامع را از درون بازارها و شبکه­‌های جهانی شده مستحیل کرده است. او تاکید می‌کند که در این میان موضعی انتقادی ندارد بلکه در پی ساختن سوژه شخصی و نشان دادن مقاومت، امید و ناکامی­‌های آن است.

متناسب با همین رویه است که تورن در فصل پنجم کتاب به توضیح «جامعه چندفرهنگی» می‌پردازد. او در این فصل اگر بخواهیم به صورت کلی بگوییم در پی نشان دادن این است که میان انگار سوژه و انگاره جامعه چند فرهنگی یا به تعبیر دقیق­ تر ارتباط میان فرهنگی، گسستی وجود ندارد. «ما نمی‌­توانیم با حفظ تقاوت هایمان با هم زندگی کنیم، مگر آن که یکدیگر را در مقام سوژه به رسمیت بشناسیم» او در این فصل نگاهی هم به جنبش­ های اجتماعی از جمله جنبش زنان و همینطور سیاست هویت و نسبت آن­ها با جامعه چند فرهنگی می‌پردازد. در فصل ششم کتاب تورن به سیاق جامعه­‌شناسی سیاسی دست بر روی مفهوم بسیار مهم ملت می‌گذارد. او در ابتدا بر این امر تاکید می‌کند که روش فهم ملت و دولت از یکدیگر جداست او در ابتدای این فصل پرسش مهمی را مطرح می کند که در ادامه تلاش می‌کند به آن پاسخ دهد: «پیش از آنکه ببینیم چگونه انواع ملی گرایی ملت را نابود کرده است، باید از آن نقش میانجی‌گری آگاه شویم که زمانی ملت برعهده داشت. آنگاه باید از خود پرسید آیا ملت هنوز هم می تواند نقش سوژه سیاسی را ایفا کند و میان مدیریت اقتصادی و سیاسی جامعه‌ای که درهای آن به روی رقابت بین المللی گشوده است و هویت‌های جماعتی آن هر چه بیشتر غیر سیاسی و متفرق می‌شوند، نقش میانجی را ایفا کند؟» ( 302) در راستای فصل پیشین و وارد شدن به مفاهیم جامعه شناسی سیاسی او در فصل هفتم با عنوان «افول دموکراسی؟» از وضعیت دموکراسی در جهان کنونی پرسش می‌­کند: «پیروزی لیبرالیسم اقتصادی را نمی توان با پیروزی دموکراسی اشتباه گرفت. البته سقوط دولت‌های اقتدارگرا سزاوار جشن و پایکوبی است. حتی ممکن است حس کنیم حاشیه‌ای شدن و نابرابری فزاینده در کشورهای پساکمونیستی بهتر از سرکوب خفقان­‌آور رژیم‌های اقتدارگرای پیشین است، اما این که گفته شود توسعه اقتصادی بازاری در ذات خود دموکراتیک است، فقط زبان بازی شوخ طبعانه است.» او در ادامه رابطه سوژه و دموکراسی می‌پردازد و تاکید می‌کند که دموکراسی اکنون شمایل و تعریفی نو یافته است: «اکنون شاهد نوزایی روحیه دموکراتیک هستیم اما نه از بطن درگیری‌های حزبی بلکه از درون افکار عمومی که مخالفت خود را در برابر نفی دیگری، پاکسازی قومی، جنگ تا پای جان گروه‌های قومی، مذهبی، سیاسی یا اجتماعی و تداوم بخشیدن تحقیر زنان نشان می‌دهد. امروزه جهتگیری کلی جنبش های اجتماعی و فرهنگی دموکراتیک است، زیرا آن ها از ما می خواهند که با وجود تفاوت هایمان با هم زندگی کنیم» (402)

مدرسه‌ای برای سوژه
تورن فصل نهایی کتاب خود با عنوان «مدرسه‌ای برای سوژه» به نظام آموزشی اختصاص داده است و در آن به امر تاکید می‌کند که در وضعیت کنونی آموزش در مدرسه از «آموزش جایگزین» در رسانه عقب افتاده است و ما ناگزیریم که درک دیرپای خود از آموزش همگانی را کنار بگذاریم او در همین راستاست که به توضیح مفهوم «مدرسه‌ای برای سوژه» می‌پردازد. «مدرسه سوژه با الگویی که آموزش را کارگزار جامعه‌پذیری می‌دانست فاصله زیادی دارد... مدرسه باید در جامعه ریشه داشته باشد و این امری ضروری است، اما به این معنا نیست که فلسفه وجودی مدرسه حرکت در جهت منفعت موجودیتی به نام جامعه است. ماموریت اصلی مدرسه افزایش ظرفیت سوژه شدن در افراد است، نه تبدیل کردنشان به شهروند یا کارگر»(415) او در ارتباط با همین مفهوم به توضیح تعابیری چون مدرسه‌ای برای ارتباط و مدرسه‌ای برای دموکراسی می‌پردازد و لزوم تغییر در جهت آموزش همگانی را توضیح می‌دهد. تورن کتاب خود را با بخش مجزا «فرجام سخن: اخلاق و سیاست» به پایان می‌برد. او در این پایان بندی ابتدا با شرح جهان دوپاره به مشکلات پیش روی سوژه و نسبت اخلاق و سیاست می‌پردازد و به لزوم بازتعریف جدید از امر سیاسی تاکید می‌کند.  به قول خود او : وقتی جامعه­‌ای چشم بر تحولات کاملا ویرانگر می‌بندد، امکان غلبه بر آن‌ها یا مدیریتشان را از دست می‌دهد. سیاست حالا از دل افکار عمومی بر می‌آید و نه احزاب پس لازم است که مفاهیمی چون سیاست و اخلاق مورد بازاندیشی قرار بگیرند.

کتاب «برابری و تفاوت؛ آیا می‌توانیم با هم زندگی کنیم» با ترجمه «سلمان صادقی زاده» در 477 صفحه(با فونت ریز)، با شمارگان 440 نسخه و به قیمت 78000 تومان به همت نشر ثالث در اختیار علاقه‌مندان قرار گرفته است.
 

برچسب‌ها

نظر شما

شما در حال پاسخ به نظر «» هستید.

برگزیده

پربازدیدترین

تازه‌ها