جمعه ۲۳ خرداد ۱۳۹۹ - ۰۸:۴۲
تفاوت خرد در نگاه پاره‌تو و مارکس

پرویز اجلالی در کتابی به عنوان «نابخردی انسان» به کاوشی در آرا و نظریه‌های ویلفردو پاره‌تو پرداخته است.

به گزارش خبرگزاری کتاب ایران (ایبنا) این کتاب همه نظریه‌هایی را که ویلفرد پاره‌تو در مجموعه آثار جامعه‌شناسی خود ارائه کرده است، همراه با نقد آن‌ها و از زاویه‌ای انتقادی بیان می‌کند. ویلفردو پاره‌تو (1848 – 1923) جامعه‌شناس و اقتصاددان معروف ایتالیایی، جایگاه خاصی در نظریه جامعه‌شناسی دارد. عدم تعلق او به مکاتب بزرگ و ویرستگی آرا و همچنین گذشت زمان نتوانسته است از جذابیت نظرات وی بکاهد. پاره‌تو همواره توانسته است خواننده را مجذوب «دیدگاه انتقادی» و صراحت و بی‌پرده‌گی کلام‌اش سازد، که ویژگی ممتاز او در بررسی انسان و جامعه انسانی است.

در منابع گوناگون فارسی به آرا پاره‌تو پرداخته شده است، اما نه تنها هیچ یک هیچ یک از آثار او به فارسی ترجمه نشده، بلکه تاکنون هیچ کتاب فارسی منحصرا به بازگویی و نقد آثار او نپرداخته است.

اگر بخواهیم ساختمان نظری جامعه‌شناسی پاره‌تو را تجزیه کنیم، دوازده مفهوم و نظریه بر اساس آن‌ها به دست می‌آید: 1 – تعادل اجتماعی 2 – نیروهای بیرونی 3 – نیروهای درونی 4 – کنش منطقی و غیر منطقی 5 – روش منطقی آزمایشی 6 – فایده اجتماعی 8 – بازمانده و مشتقات  9 – طبقه‌بندی بازمانده‌ها 10 – طبقه‌بندی مشتقات 11 – ناهمگونی اجتماعی 12 – نظریه گردش نخبگان.

اگر این مفاهیم و نظریه‌های ساخته شده بر مبنای آن‌ها را با هم جمع کنیم، کل ساختمان نظری جامعه‌شناسی پاره‌تو به دست می‌آید. البته باید توجه داشت که پاره‌تو علاوه بر این نظریات، نظریه‌هایی نیز در علم اقتصاد ارائه داده است.

فصل‌بندی این کتاب دقیقا بر مبنای دوازده تبیین و تشریح شده است. در پایان فصلی به عنوان نتیجه آمده است که خود شامل دو بخش است: بخش نخست مطالعه حال و هوای روزگاری که پاره‌تو در آن کار و زندگی کرده، بدین منظور که شرایط اجتماعی اقتصادی و فکری موثر بر او را دریابیم و دوم خدمات وی به نظریه اجتماعی. کتاب همچنین دارای دو پیوست است که در اولی زندگی‌نامه پاره‌تو به تفصیل آمده و در دومی شرح کاملی از آثارش به زبان‌های ایتالیایی، فرانسه و انگلیسی ارائه شده است. کتاب‌نامه نیز در آخر آمده است.

ناهمگونی اجتماعی و مفهوم نخبه
در بحث دیدگاه پاره‌تو درباره ناهمگونی اجتماعی آمده است: «افراد انسانی از لحاظ جسمانی، هوشمندی و خصوصیات اخلاقی با هم مساوی نیستند و جامعه مجموعه‌ای متجانس نیست؛ بلکه از گروه‌های اجتماعی متعددی تشکیل شده که به طرق بی‌شمار با هم ترکیب می‌شوند. در داخل هر گروه برخی از انسان‌ها از دیگران شایسته‌ترند.
 


آن‌هایی که در هریک از شاخه‌های فعالیت بشری چه بازی شطرنج باشد و دزدی و یا حقوقدانی و وکالت باشد و یا شاعری از بقیه لایق‌ترند، مجموعه طبقه نخبه را می سازند. پس فرض کنیم که در تمام رشته‌های فعالیت بشری برای هر فرد شاخصی در نظر گرفته شود که استعدادهای او را تقریبا مانند نمره‌هایی که سر امتحان به دروس متفاوت می‌دهند تعیین کنند.

پاره‌تو مفهوم ناهمگونی اجتماع را هم به عنوان مقدمه و هم به عنوان دلیل این نظریه تاریخی خود مطرح می‌کند که در کلیه جوامع جدایی عمیقی میان حکومت‌کنندگان و حکومت‌شوندگان وجود داشته است. همواره در طول تاریخ اقلیت کوچکی از نخبگان بر توده انبوه مردمان عادی حکومت کرده‌اند. اگر در جامعه‌شناسی مارکس طبقات اجتماعی امری اساسی است در جامعه‌شناسی پاره‌تو تمایز توده‌ها و نخبگان تمایز قاطع و اساسی است. به قول آرون این نوع تمایز خاص سنتی است که به سنت ماکیاولی معروف است.

پاره‌تو عقیده دارد دلیلی وجود ندارد که این رفتار تاریخی کهنسال جوامع در آینده نیز دچار تغییر شود. بنابراین از دید او حکومت نخبگان نه فقط یک واقعیت تاریخی بلکه قانون ابدی اداره جوامع است که در آینده نیز باقی خواهد ماند. ریشه این مسئله یکی از خصوصیات روان‌شناختی انسان‌ها است که ناهمگونی اجتماعی را امری واقعی می‌سازد و دیگری دلیلی اقتصادی است که در نظام‌های سوسیالیستی مطرح ساخته و بدین ترتیب که همواره اختلاف درآمد باقی می‌ماند و توزیع درآمدها همواره نامساوی خواهد بود.

حال و هوای روزگار پاره‌تو
یکی از نکات مبهم در زندگی پاره‌تو بررسی دیدگاه اوست. دورانی که پاره‌تو در آن رشد کرد، یعنی قرن نوزدهم با اعتقاد به پیشرفت مادی و اجتماعی، امیدواری به قابلیت انسان به رسیدن به کمال و اثبات‌گرایی علمی مشخص می‌شود. فاینر به درستی اشاره می‌کند که ممکن بود متفکران از راه‌های مختلف برای رسیدن به این اصول طی طریق ‌کنند، اما نتیجه، به هر حال توافق بر سر خردگرایی و انسان‌گرایی، دموکراسی در زمینه سیاسی، و تجارت آزاد و اقتصاد بازار در حوزه اقتصاد می‌بود. این افکار در سرتاسر قرن نوزدهم، به ویژه نیمه اول آن، بر اذهان اکثر اروپاییان مسلط بود و در نقاط دیگر جهان نیز رسوخ می‌کرد.

نوع حکومتی که با این اصول انطباق داشت، حکومت‌هایی پارلمانی چند حزبی متمایل به سرمایه‌داری، اصطلاح حکومت‌های لیبرال ـ دموکراتیک بود که به تدریج تا آخر قرن در کشورهای عمده اروپا برقرار شده بود.

پاره‌تو دیرتر از مارکس زیست و تحت تاثیر او قرار داشت اما فروید با وی همزمان بود، اگرچه این دو جداگانه و بی‌ارتباط با یکدیگر به ارائه آرا پرداختند. هرچند، پاره‌تو هیچ‌گاه اهمیت مارکس و فروید را نیافته، اما علی‌رغم اختلافشان این سه به عنوان کسانی که به قول فاینر، بنیاد فکری مثبت‌گرا ـ خردگرا را که در قرن نوزدهم بر اذهان سیطره داشت مورد حملات کارساز قرار دادند، در یک جبهه قرار می‌گیرند. نقش «خرد» در کار جهان پس از انتشار آثار اینان، کم‌تر ارزیابی شد و جهانی که کار خود را خردمندانه می‌پنداشت با آنکه خود را بازیچه منافع طبقاتی، غریزه جنسی و یا بازمانده‌های احساسی شبه غریزی تصور می‌کرد، دیگر یکی نبود.

کتاب «نابخردی انسان» کاوشی در آرا و نظریه‌های ویلفردو پاره‌تو تالیف پرویز اجلالی در 134 صفحه به بهای 20 هزار تومان از سوی نشر احسان منتشر شده است.
 

برچسب‌ها

نظر شما

شما در حال پاسخ به نظر «» هستید.

برگزیده

پربازدیدترین

تازه‌ها