پنجشنبه ۲۷ دی ۱۳۹۷ - ۱۰:۰۰
مردن به وقت آذر

رمان «سال سی‌ام» نوشته رضا نساجی در بیست و چهارمین دوره دوسالانه کتاب اصفهان شایسته تقدیر شده است. این رمان داستان زنی است سرپرست خانوار با مشکلات خاص خود.

به گزارش خبرگزاری کتاب ایران (ایبنا)، رمان «سال سی‌ام» نوشته رضا نساجی رمانی است که از زبان یک زن بیان می‌شود. این رمان به شهید داود کریمی تقدیم شده است. رضا نساجی نویسنده این رمان روزنامه‌نگار و برگزیده دو دوره جشنواره مطبوعات است و علاوه بر حوزه ادبیات داستانی در زمینه تاریخ شفاهی و تاریخ تکوین نهاد دانشگاه و علوم انسانی نیز پژوهش کرده است.

این رمان داستان زندگی زنی را روایت می‌کند که در سی‌سالگی به عنوان سرپرست خانوار به کار روی خودرو شخصی خود در یک موسسه اتومبیل کرایه می‌پردازد و از همین منظر اتفاقاتی در زندگی او به وجود می‌آید. با این همه او شخصیتی است که اهل تفکر است و موقعیت خاص زیستی او پدیده‌های متعددی را برای فکر کردن و اندیشیدن پیش روی او و مخاطبش قرار می‌دهد.
 
در ابتدای این رمان آمده است:
« یک بار داستانی می‌نوشتم که آن را نمی‌توانستم. این که می‌گویم می‌نوشتم، برای آن است که مربوط به خیلی وقت پیش بود و خیلی وقت ادامه داشت. امیدوار بودم وقتی تمام شد، چیزی شبیه یک داستان شده باشد... کسی که داشتم می‌نوشتمش کارش این بود که خبر می‌برد. برای سال‌های طولانی خبر مرگ می‌برد و خبرها و سال‌ها تمامی نداشت. خبر مرگ به قدمت تاریخ بشر است. اساسا تاریخ، یعنی دنیای مردگان و وسعت جامعه بشر. همه آدم‌ها می‌میرند و لذا ابتدا ندارد و انتها ندارد. مثل عالم هستی که گفته‌اند مرکز ندارد و لبه ندارد؛ یعنی معلوم نیست از کجا آغاز شده و تا کجاها ادامه خواهد داشت.»

یکی از ویژگی‌های قابل تامل این اثر خلق شخصیت یک زن به عنوان محور داستان توسط یک نویسنده مرد است. نساجی در این داستان به خوبی از عهده ترسیم سیمای زنی که روایت داستانش را بر عهده دارد بر آمده و توانسته از او فردی معمولی که در عین حال با دقت و وسواس به پدیده‌های پیرامونی خود می‌نگرد، ترسیم کند.

در بخشی از این اثر می‌خوانیم:
« افسردگی حال هر روز من هم هست و شاید احوال همه زن‌هایی که حواس‌شان هست که در چه گودالی افتاده‌اند. وقتی دخترند، دل‌تنگی و تنهایی تهدیدشان می‌کند؛ خاصه برای آن‌ها که چشم به راه‌ند. چه می‌گویم؟ زن‌ها همه‌شان همیشه چشم به راه‌ند؛ که پدری بازگردد، مردی بیاید که مرد آرزویشان باشد، فرزندی که جسم درون‌شان است و جانش در راه، کودک‌شان کی از مدرسه بیاید؛ دختر و پسر بزرگ‌شان کی حوصله کند که بهشان سر بزند و...»

آذر با دو فرزندش زندگی می‌کند و در حالی که برادر و همسرش به شهادت رسیده‌اند؛ از برادرهمسرش که جانباز نخاعی است و البته از نظر اعصاب و روان هم با مشکلاتی روبروست، نگه‌داری می‌کند:

«همه‌اش انتظار است و وقتی انتظار به سر نمی‌آید، یا به آنچه باید نمی‌رسد، افسردگی از راه می‌رسد. وقتی به میانه جوانی که برای بیشتر زن‌های زمان ما پایان آن بود، می‌رسند، به شکل همان چیزهای مزمنی از راه می‌رسد که اسمش را گذاشته‌اند سندرم سی‌سالگی همراه با چاقی و دل‌مردگی. که در خانه بنشینند؛ و اگر ازدواج کرده‌اند حسرت جوانی گذشته را بخورند با ورق زدن عکس‌های قدیمی آلبوم خانوادگی و مدرسه و اندازه کردن لباس‌های گذشته که حالا سند رسوایی هیکل وارفته است. و اگر ازدواج نکرده‌اند هم حسرت روزهایی را که نیامده بخورند و هم حسرت روزهایی که در تنهایی رفته. و آن وقتی هم که مادر می‌شوند، افسردگی پس از زایمان می‌گیرند. تکه‌ای از وجودشان روبرویشان دارد نفس می‌کشد اما هم به او احساس دلبستگی دارند و هم بیگانگی چون گواهی راهی است که نمی‌شود بازگشت.»

نویسنده در این رمان به خوبی به احساسات زنی در شرایط آذر می‌پردازد و با زبانی خوش‌خوان و روان خواننده را به ذهن زنی رهنمون می‌کند که همنام سومین ماه پاییز است و وصف حال زندگی‌اش نیز به اندازه همان سرمای پاییزی است:

« اینجا برای هیچ کس خیابان خاصی نیست، حتی شهیدهایش برای خیلی‌ها خاص نیستند. اما برای آن‌ها که اینجا زندگی کرده‌اند و گذشته را به خاطر دارند ماجرا فرق می‌کند. تمام کوچه‌هایی که توی اتوبان نیفتاده‌اند،‌خانه‌هایی که هنوز نوساز نشده‌اند، و حتی درخت‌هایی که خشک نشده‌اند و ...»
 
رمان «سال سی‌ام» نوشته رضا نساجی در 232 صفحه و شمارگان 1000 نسخه به قیمت 13000 تومان از سوی نشر آرما در اصفهان منتشر شده است.
 
 
 

نظر شما

شما در حال پاسخ به نظر «» هستید.

برگزیده

پربازدیدترین

تازه‌ها