چهارشنبه ۶ مرداد ۱۳۹۵ - ۱۹:۵۰
پازوانگ با «من گرسنه‌ام، من تشنه» به کتابفروشی‌ها رفت

​واحد کودک و نوجوان انتشارات ذکر، رمان «من گرسنه‌ام، من تشنه» نوشته گودرون پازوانگ را با ترجمه کمال بهروزکیا برای نوجوانان منتشر کرد.

به گزارش خبرگزاری کتاب ایران (ایبنا) واحد کودک و نوجوان انتشارات ذکر رمان «من گرسنه‌ام، من تشنه» نوشته گودرون پازوانگ را با ترجمه کمال بهروزکیا برای نوجوانان منتشر کرد. این کتاب برنده جوایزی مانند «جایزه دوستداران کتاب ZDF» و «جایزه کتاب کودک و نوجوان سوییس» شده است.
 
کتاب «من گرسنه‌ام، من تشنه» ماجرای دختری به نام «سوتو» را بیان می‌کند. مادر سوتو به همراه شش فرزندش در روستای آل‌پانتانو و بر روی تپه‌ای به نام تپه‌ بزها زندگی می‌کنند، اما چون شهر گسترش یافته، به روستا نزدیک شده است. مرد ثروتمندی مادر سوتو را وادار به فروش مزرعه‌اش می‌کند و مادر سوتو بین ماندن در روستاها و مهاجرت به شهر سرگردان مانده است.
 
«گودرون پازوانگ» در سال 1928 میلادی از پدر و مادری آلمانی در «چک» به دنیا آمد. بعدها به آلمان رفت و در آن جا معلم شد. سال‌ها نیز در بعضی از کشورهای آمریکای جنوبی مانند «شیلی» و «کلمبیا» در مدارس آلمانی‌زبان مشغول تدریس بود. از این‌رو تأثیر اوضاع و احوال آن‌جا در بعضی از زمان‌هایش مانند «فقر خانواده‌ کالدرا»، «من گرسنه‌ام، من تشنه» و «اعتصاب خدمتکار» دیده می‌شود. وی در این آثار، ظلم و ستمی را شرح می‌دهد که ثروتمندان بر مردم فقیر و فرودست روا می‌دارند.
 
پازوانگ در آثار دیگرش مانند «آخرین کودکانِ شِوِنبورن»، «داستان‌های صلح»، «ابر و کمی مؤثر»، «درد و رنج انسان معاصر» و «بشر آینده» را در زیر سیطره‌ جنگ و سلاح‌های اتمی نشان می‌دهد. پازِوانگ پیامدهای زیست‌محیطی این پدیده‌ وحشتناک و فاجعه‌آمیز را به خوبی افشا می‌کند. آثار وی که جوایز بسیاری را از آنِ خود کرده، تکان‌دهنده، آگاهی‌بخش و هشداردهنده است.
 
پازِوانگ در آذرماه سال 1378 به دعوت انجمن نویسندگان کودک و نوجوان به تهران آمد و در دومین کنفرانس بین‌المللی کتاب کودک و ادبیات معاصر با موضوع «جهان مقدس، جهان کودکان» شرکت و درباره‌ آخرین کتابش به نام «خدایا به تو فرصت دیگری می‌دهم» سخنرانی کرد.
 
در بخشی از رمان «من گرسنه‌ام، من تشنه» می‌خوانیم: «در آپارتمان، بچه‌ها گوشه‌ای جمع شدند و جرأت نفس کشیدن نداشتند. هوا تاریک می‌شد و کم‌کم، تاریکی همه جای آپارتمان را می‌گرفت. مادر سوتو، بیهوده در اتاق خالی دنبال قلاب می‌گشت تا گهواره‌ها را آویزان کند. بچه‌ها به سروصدای غیرعادی خیابان گوش می‌دادند و با دهان باز، به انعکاس نور رنگارنگ تابلوها خیره می‌شدند که از پنجره روی دیوارهای اتاق می‌افتاد. عاقبت مادر سوتو گهواره‌ها را به کوچک‌ترین اتاقی برد که در طرف حیاط خلوت قرار داشت. گهواره‌ها را روی حصیر پهن کرد. حصیر، سفت و سخت بود؛ اما آن‌ها خسته بودند و زود خوابیدند. وقتی بچه‌ها خوابیدند، مادر سوتو مرغ‌ها و خروس‌ها را در اتاق مجاور رها کرد و برای آن‌ها روی زمین دانه ریخت. بعد در اتاق را محکم بست که نتوانند فرار کنند. قابلمه و ماهیتابه‌ها را هم پشت درگذاشت؛ اما در آپارتمان را نبست. در تپه‌ بزها، هیچ‌وقت در کلبه‌اش را نمی‌بست. در حقیقت کلبه‌اش در نداشت؛ فقط پرده‌ای جلوی آن آویزان بود. آن شب مادر سوتو کابوس‌های وحشتناکی دید. گاهی اوقات هراس از خواب می‌پرید و آرام دستش را دراز می‌کرد تا لبه‌ گهواره را لمس کند؛ اما آن را نمی‌یافت و به تدریج یادش می‌آمد که گهواره را آویزان نکرده است. سپس آن قدر فکر می‌کرد تا دوباره خوابش می‌رفت... .»
 
واحد کودک و نوجوان انتشارات ذکر(کتاب‌های قاصدک)، رمان «من گرسنه‌ام، من تشنه» را با شمارگان یک‌هزار و 500 نسخه در  208 صفحه، به بهای هفت هزار و 500 تومان منتشر کرده است.

نظر شما

شما در حال پاسخ به نظر «» هستید.

برگزیده

پربازدیدترین

تازه‌ها