پنجشنبه ۲۷ اردیبهشت ۱۴۰۳ - ۱۲:۴۱
ترجمه آثار فارسی، کاری دیرینه به قدمت قرن‌هاست

گیبورگی لوبژانیدزه ، استاد زبان و ادبیات عرب در دانشگاه دولتی تفلیس گفت: ترجمه آثار فارسی از جمله ترجمه ویس و رامین به زبان گرجی کاری دیرینه به قدمت قرن‌هاست.

به گزارش خبرنگار خبرگزاری کتاب ایران (ایبنا در نشست شنیدنی‌هایی از زبان فارسی در گرجستان و حوزه قفقاز از ویس و رامین تا هشت کتاب سهراب سپهری، که در هفتمین روز نمایشگاه کتاب تهران در سرای ملل برگزار شد، گیبورگی لوبژانیدزه، استاد زبان و ادبیات عرب در دانشگاه دولتی تفلیس، سخنرانی کرد. وی فارغ التحصیل همان دانشگاه بوده و چندسالی برای ادامه تحصیل به ایران آمده و دارای کارشناسی ارشد در دانشکده الهیات دانشگاه تهران است. لوبژانیدزه از هشت‌کتاب سهراب سپهری، ویس و رامین و اشعار فروغ ترجمه‌هایی به گرجی دارد. گلستان سعدی را نیز به گرجی برگردانده و ترجمه قرآنش به گرجی برگزیده جایزه کتاب سال جمهوری اسلامی شده است.

این استاد ادبیات عربی دانشگاه تفلیس با ابراز خرسندی از حضور در نمایشگاه و ایجاد فرصتی برای صحبت از وضعیت ادبیات فارسی در گرجستان، گفت: از دوران کودکی و زمانی که هنوز خواندن و نوشتن را بلد نبودم، شعر می‌گفتم. در ۱۲ سالگی کتابی از اشعار کلاسیک فارسی که به گرجی ترجمه شده بود مطالعه کردم و بسیار تحت تاثیر آن قرار گرفتم. در همان ۱۲ سالگی تصمیم گرفتم آن اشعار را به زبان اصلی خودشان یعنی فارسی بخوانم. من در خاشوری زندگی می‌کردم. اسم این شهر خود یک ترکیب فارسی است از خاکِ شور. در آنجا متخصص زبان فارسی پیدا نمی‌کردم‌. دوستانم پروفسوری در تفلیس اصالتاً هم‌شهری من بود را معرفی کردند تا زبان فارسی را یاد بگیرم. پس از آن سراغ ترجمه آثار فارسی رفتم و آن را ادامه دادم و به کار ترجمه پرداختم.

این مترجم آثار ایرانی، درباره قدمت ترجمه گفت: ترجمه فارسی از من شروع نشده و به من خاتمه نمی‌یابد. ترجمه آثار فارسی یک کار دیرینه است. اولین ترجمه آثار فارسی، ویس و رامین فخرالدین گرگانی است از قرن ۱۲ میلادی است؛ یعنی درست هم‌زمان با خود اثر فخرالدین گرگانی؛ آن زمان به ندرت اتفاق می‌افتاد که در جایی از دنیا اثری نوشته شود و حدود ۵۰ سال بعد از آن ترجمه‌ای برایش تدوین شود. اما در گرجستان این شاهکار اتفاق افتاد و اولین ترجمه ویس و رامین همزمان با سروده شدن شاهکاری به نام «چکامه پلنگینه‌پوش، سروده شوتا روستاولی»، اتفاق افتاد. حتی نظراتی وجود دارد مبنی بر اینکه شاعر پلنگینه‌پوش و مترجم ویس و رامین، یک نفر بوده است. دو ترجمه از این اثر به زبان فارسی وجود دارد و در آن تاثیرات زیادی از ادبیات فارسی به‌چشم می‌خورد و از لحاظ بررسی تعاملات فرهنگی اثر بسیار ارزشمندی است. اولین ترجمه این اثر در سال ۱۹۹۸ توسط سفارت گرجستان در ایران به چاپ رسیده است با ترجمه فرشید دلشاد و در قالب نظم. و ترجمه بعدی از یوسف کاظم پور است که آن را به نثر برگردانده است. هر دو ترجمه مورد احترام است اما از نظر دوستان ایرانی ترجمه نثر پلنگینه‌پوش روان‌تر است. دو اثر پلنگینه‌پوش و ویس و رامین از نظر بنیادهای فرهنگی و ادبی آن زمان، در چهارچوب یک اسلوب زمانی هستند. در مقدمه چکامه گرجی استاولی گفته شده که این حکایت فارسی است که دست به دست رسیده و من به زبان گرجی برگردانده‌ام. این ادعا خیلی‌ها را به این واداشت که به جست‌وجوی منبع فارسی چکامه رستاولی بپردازند؛ اما هرچه گشتند این منبع پیدا نشد چراکه اصلاً وجود خارجی نداشته است و فارسی معادل چیز بهتر و درخشنده دانسته می‌شد.

شاهنامه، شاهکاری الهام‌بخش است

لوبژانیدزه تاکید کرد: باید از روایت‌های گرجی شاهنامه صحبت کنیم. ترجمه‌های فردوسی بسیار قدیمی است و چند قرن پس از خود آن شاهکار به‌وجود آمده است. این اثر بسیار در گرجستان محبوب است و روایت‌ها و ورسیون‌هایی بر اساس آن و با الهام گرفتن از آن نوشته شده است. در این ورسیون‌ها مولف سوژه‌ای را مطرح می‌کند، در موقعیت‌های متفاوت آن را قرار می‌دهد و داستان و سرنوشتشان را می‌نویسد. برخی آثار گرجی متاسفانه به فارسی ترجمه نشده‌اند. روایت‌های گرجی شاهنامه گاه در مضمون و گاه در شخصیت‌ها و قهرمان‌ها و خصوصیت‌های آن‌ها تفاوت‌هایی با شاهنامه فارسی دارند و بسیار ارزشمند و مهم هستند. تفاوت و شباهت‌های شاهنامه و روایت‎‌های گرجی آن، باید با تخصص و تحقیق و پژوهش بیشتر به نتیجه برسد.

این مترجم گرجی در ادامه گفت: امروز می‌توانم با افتخار دفتر سوم مثنوی معنوی را به زبان گرجی به شما معرفی کنم. دفتر اول و دوم آن در بزرگ‌ترین انتشارات گرجی به چاپ رسیده است و حالا نوبت به دفتر چهارم است. انتشارات سولاک‌آوری، بزرگ‌ترین و شناخته‌شده ترین انتشارات گرجستان متولی انتشار آن است. من ترجمه اولیه آن را به پایان رسانده‌ام. پنجمین و ششمین کتاب نیز درحال تدوین و آماده‌سازی است اما هنوز قافیه‌ها را قافیهرا نتوانسته‌ام تا آخر تمام کنم. این کتاب به نظم است و بیت به بیت ترجمه شده است. زیرنویس‌هایی دارد که در توضیح ابیات بیان شده‌اند؛ چراکه صرف‌نظر از دانستن زبان فارسی و عربی، گاهی فهم منظور مولانا بسیار دشوار است که به دنبال بیان چه بوده است؟ من به تفاسیر متوسل می‌شدم، گاهی حتی تفسیر بدیع‌الزمان فروزان‌فر هم به من کمک نمی‌کرد. اما به تازگی ۱۵ واژه گرجی در مثنوی معنوی مولانا کشف کرده‌ام که بسیار هم تعجب کردم. پیش از من کسی از ایران‌شناسان گرجی به این مسئله توجه نکرده بود. مفسرین مثنوی در مواجهه با آن کلمات توقف کرده و دیگر نتوانسته بودند تفسیر ابیات را ادامه دهند. برای مثال کلمه بوری، بنده هم در ابتدا متوجه نشدم اما ناگهان به ذهنم رسید که بوری همان نان است در گرجستان! مولانا می‌گوید ما نان را به شما دادیم تا زندگی‌تان را ادامه دهید. و یا در مصرع «من در سیخه خودم نشسته‌ام» سیخه برای مفسرین مبهم بوده است. سیخه کلمه‌ای گرجی به معنای قلعه است و شاعر می‌گوید من در قلعه خود نشسته‌ام. من در قلعه‌ای نشسته‌ام که چشم‌ها به آن نمی‌رسد.

استقبال بی‌نظیر از مثنوی، کار من نیست، کار مولاناست

گیبورگی لوبژانیدزه بیان کرد: مشکل اصلی ادبیات ایران در گرجستان و احتمالاً در دیگرجاها این است که ناشران امروز به هرکتابی به چشم منافع خود نگاه می‌کنند. وقتی که ما ترجمه‌ای را به دست‌شان می‌رسانیم، در ابتدا می‌پرسند آیا می‌ارزد این کتاب را به چاپ برسانیم؟ این را حتی پیش از اینکه درباره اثر و نویسنده‌اش چیزی بدانند می‌پرسند. این اتفاق هنگامی که من ترجمه مثنوی را به پایان رساندم نیز افتاد. ناشر به من گفت با اینکه برای من یک ریسک است، من این ریسک را می‌کنم و آن را به چاپ می‌رسانم به دلیل اینکه مولانا را از روی ترجمه‌های انگلیسی می‌شناخت. من این را کار خود نمی‌دانم، این کار مولانا است که استقبال از این کتاب بی‌نظیر بوده است. دفتر اول به چاپ سوم رسیده و دفتر دوم به چاپ سوم و حالا هم که دیگر دفترها در دست تالیف قرار گرفته‌اند.

ما به داشته‌های ارزشمند ادبی و فرهنگی خود می‌بالیم

سیدحسین طباطبایی، کارشناس مسائل حوزه قفقاز و رایزن فرهنگی ایران در ارمنستان، دیگر مهمان این نشست بود که پس از گرامیداشت نام دو بزرگ تاریخ فرهنگ و ادب، ۲۵ اردیبهشت روز بزرگداشت فردوسی و پاسداشت زبان و ادب فارسی و ۲۸ اردیبهشت روز بزرگداشت حکیم خیام نیشابوری را تبریک گفت و افزود: این دو چهره بزرگ ادب فارسی بیشترین توجه را در کشورهای خارجی جلب کرده‌اند. شاید اغراق نباشد اگر بگوییم ایرانی در جهان به نام و نشان خیام شناخته می‌شود. یکی از نمادهای ایرانیت ما خیام است. هیچ شاعری در ایران و شاید حتی در ادبیات جهان، کمتر شاعری مانند خیام آثارش به زبان‌های مختلف ترجمه شده. ما از رباعیات خیام در کشورهای مختلف از جمله روسیه، ارمنستان و گرجستان چندین و چند ترجمه داریم. من در این چند سال هم در گرجستان حضور داشتم و هم ارمنستان بودم. انسان اصلاً احساس مفارقت و جدایی از نظر فرهنگی با مردمان این کشورها نمی‌کند. مردمان قفقاز، جمهوری آذربایحان، جمهوری گرجستان، جمهوری ارمنستان و حتی شمال قفقاز، داغستان و تاج‌قلعه و غیره به تعبیری پاره‌هایی از یک قلمرو واحد فرهنگی هستند. این یگانگی و نزدیکی فرهنگی مطالعات در حوزه زبان و ادب فارسی برای مردمان این مناطق به‌نوعی مطالعه در جنبه‌ای از هویت خوشان است. اگر برای اروپایی‌ها، آلمانی‌ها، انلگیسی‌ها مطالعه ادبیات فارسی یا ایران‌شناسی به‌نوعی دیگر شناسی بوده، در این کشورها رویکرد به ادبیات فارسی و مطالعه ایران‌شناسی، به نوعی خودشناسی و تعمیق جنبه‌هایی از خودشان بوده است. ما از نظر فرهنگی و تمدنی مفارقتی نداریم. در عین همین اختلافات زبانی و دینی و مذهبی، بسیاری از آداب و واژه‌ها و لغات ما مشترک است. با وجود همین اختلافات زبانی هم واژه‌های بسیار مشترکی بین فارسی و گرجی وجود دارد. بسیاری از واژه‌هایی از زبان اشکانی که ایرانیان از یاد برده‌اند را ارمنی‌ها حفظ کرده‌اند. همانطور که گفته شد، تقریباً هم‌زمان با سرایش ویس و رامین با فاصله خیلی کمی این اثر به زبان گرجی ترجمه شد. شاید در تاریخ ادبیات جهان سابقه نداشته باشد اثری انقدر سریع از زبانی به زبان دیگر ترجمه شود. شاید حتی فخرالدین گرگانی هنوز در قید حیات بوده که این اتفاق افتاده است. و این اتفاق کوچکی نیست. این نشان از عمق روابط ملت‌های این منطقه دارد.

وی افزود: در ارمنستان هم همین شرایط است. ادبیات کلاسیک ایران بسیار نفوذ و گسترش یافته و اقشار مختلف مردم جدای از جامعه علمی و شرق شناسان ارمنی توجهاتی به ادبیات کلاسیک داشته‌اند. بخش‌هایی از شاهنامه در زمان شوروی توسط چندین مترجم ارمنی به نظم ترجمه و منتشر شده است. خوشبختانه توسط یکی از مترجمین معاصر خوب ارمنستان کل شاهنامه به نثر مسجع و آهنگین ترجمه شده است و در آینده بسیار نزدیک منتشر می‌شود. همچین موردی در گرجستان هم اتفاق افتاده است. خانم بلا شالواشویلی شاهنامه فردوسی را در ۹ جلد و به نثر ترجمه کرده و کل شاهنامه به همت ایشان و به کمک وزارت فرهنگ گرجستان منتشر شده است.

طباطبایی در ادامه گفت: شاید در کمتر کشوری در دنیا آثاری از ادبیات معاصر ما در کتاب درسی رفته باشد. است. الان در کتاب درسی سال چهارم و سال دهم مدارس ارمنستان یک داستان از هوشنگ مرادی کرمانی و داستانی از نادر ابراهیمی ترجمه شده است و دانش‌آموزان هم‌زمان با تالستوی و شکسپیر و بزرگان ادبیات جهان، آثاری از نویسندگان معاصر ما را نیز می‌خوانند. اینها نشان از عمق ارتباطات بین دو کشور دارد. بخشی از این ارتباط حضور موثر و فعال جامعه ارمنی ایرانی در عرصه کتاب و ادبیات در ارمنستان است. ما کسانی مانند ادوارد حق‌وردیان را داریم که قرآن را کامل به زبان ارمنی ترجمه کرده‌اند. او بوف کور صادق هدایت، هشت کتاب سهراب سپهری، و حتی اوستا را نیز به زبان ارمنی ترجمه کرده است. جامعه ارمنی ایران در تحکیم این ارتباط و درگسترس آثار ادبی فارسی کلاسیک و معاصر، بسیار نقش داشته‌اند. چه در نثر، نظم، آثار کلاسیک و یا معاصر.

وی تاکید کرد: البته که روابط فرهنگی کشورها باید متقابل و دوطرفه باشد. ما جز موارد محدود از ادبیات گرجی در ایران اطلاعی نداریم. درحالی که گرجستان نویسندگان بسیار خوبی دارد که آثارشان به زبان‌های مختلفی از جمله روسی، انگلیسی و سوئدی ترجمه شده است اما در روابط همسایگی ما این خلا به چشم می‌خورد؛ البته همان طور که گفته شد ارمنیان ایرانی نقش زیادی در تسهیل و گسترش ارتباطات داشته‌اند و این خلا در حوزه ارمنستان کمتر به چشم می‌خورد.

گیبورگی لوبژانیدزه گفت: اولین مشکل یک نویسنده و شاعر معاصر، سرمایه‌گذاری ناشران است. اولین سوال ناشران درباره ترجمه اشعار یک شاعر این است که آیا این اشعار به فروش می‌رود؟ این سوال مانند خنجری بر قلب من است. من مترجم هستم، بازرگان نیستم، نمی‌توانم حدس بزنم چه سرمایه‌ای می‌تواند تاثیر این اشعار را به ارمغان بیاورد؛ اما می‌دانم که ارزش ادبی این آثار خیلی بالاست.

مترجم باید مبلغ باشد

وی در ادامه تاکید کرد: مترجم باید مبلغ باشد. تبلیغ کننده شاعرانی که کارشان را ترجمه کرده است. من تا حد زیادی می‌توانم بگویم اگر سهراب سپهری یکی از شاعران محبوب گرجی‌ها است، با کمک کوچکی از من بوده است. کسی باید از ادبیات معاصر ایران، به صورت فعالانه کمک کند، حالا یا موسسه‌ای باشد یا افرادی باشند. ما می‌خواهیم عظمت ادبیات معاصر ایران در کشورمان به نمایش درآید. در برخی کشورهای هم‌فرهنگ مانند کشور تصور اشتباهی وجود دارد. تصور می‌شود اوج شکوفایی و عظمت ادبیات فارسی در همان قرون وسطی بوده و امروز نویسندگان ایرانی حرفی برای گفتن ندارند، که من نظر کاملاً مخالفی دارم. امروز ایران شاعران بزرگی دارد و دوست دارم با فعالیت‌های خودم و ترجمه شعرای برجسته معاصر، این نظر را در جامعه خود تغییر دهم.

نمایشگاه کتاب ۱۴۰۳ تهران با شعار «بخوانیم و بسازیم» از ۱۹ تا ۲۹ اردیبهشت ۱۴۰۳ در محل مصلای امام خمینی (ره) به شکل حضوری و در سامانه ketab.ir به صورت مجازی برگزار می‌شود.

اطلاعات کامل نمایشگاه کتاب ۱۴۰۳ تهران را اینجا بخوانید.

برچسب‌ها

نظر شما

شما در حال پاسخ به نظر «» هستید.

برگزیده

پربازدیدترین

تازه‌ها